سبد خرید شما خالی است.
سبد خرید شما خالی است.
برای شنیدن فایل صوتی این سخنرانی وارد لینک زیر شوید:
↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓
(برای ورود به این لینک ممکن است قدری منتظر بمانید. سعی کنید فیلترشکن خود را خاموش کنید)
متن پیاده شدۀ این سخنرانی
سخنرانی ماه محرم در تاریخ 15/07/1396 در مؤسسه فهیم
در این جلسه میخواهم راجع به هدف از قیام امام حسین(ع) صحبت کنم. در این زمینه باید گفته شود که این هدف قدری مبهم است مثل هدف از بعثت انبیاء که طبق آیات قرآن نمیتوان یک مورد مشخص را بیان کرد بلکه ممکن است به آیات متعددی استناد شود و اهداف مختلفی شمرده شود. پس با اینکه قرآن یک متن ثابت است ولی در مورد بعثت انبیاء هر گروهی یک جمعبندی دارد.
حال با توجه به اینکه اهل بیت ثقلی در کنار قرآن هستند آنها نیز تفاسیر مختلفی را بر میتابند به گونهای که مثلا در مورد امام حسین(ع) میتوان تحلیلهای مختلفی بیان کرد مثل امر به معروف، تشکیل حکومت، حفظ زن و فرزند و ….
بله اگر اهدافی بیان شود که با عقل سازگار نباشد نمیتوان قبول کرد همانطور که در مورد آیات قرآن نیز اگر تفسیر ضد عقل بیان شد قبول نمیشود.
البته در قرآن نمیتوان تفسیر ضد عقل بیان کرد ولی در داستان امام حسین(ع) متأسفانه مطالب غیر عاقلانه وارد شده است که ما باید آن را ردّ کنیم مثلا گفتهاند امام کشته شده تا گناهان امت با یک قطره اشک بخشیده شود.
این حرف غیر عاقلانه است. ولی اهداف دیگر را میتوان پذیرفت.
و اما یادم هست در بحث با آیت الله اردبیلی ایشان میپرسید در رفتار امام حسین(ع) بردن زن و بچه چه وجهی دارد و من یک دور تاریخ امام حسین(ع) را به این دید خواندم. یک سال دیگر به این دید نهضت امام حسین(ع) را خواندم که چرا ایشان ترور نشد؟
در مجموع به نظر من نهضت امام حسین(ع) عاقلانه و محتاطانه بوده است. برخی میخواهند بگویند نهضت امام عاشقانه بوده و لزومی ندارد همۀ مراحلش با عقل سازگار باشد ولی به نظر من این حرف صحیح نیست.
حال وقتی نهضت امام عاقلانه شد قابل الگو گرفتن است و من یک دور نهضت امام را از دید امور اخلاقی نیز مطالعه کردم و مطالب جالبی در این زمینه یافتم.
مثلا امام وقتی خبر مرگ معاویه را در فرمانداری مدینه میشنود «انا لله و انا الیه راجعون» میگوید یا وقتی با لشگر حرّ رو به رو میشود به آنها و اسبهایشان آب میدهد. همچنین امام در روز عاشورا با وجود جنگ هیچ کار احساسی که از روی عصبانیت باشد انجام نمیدهد.
پس نهضت امام عاقلانه و محتاطانه و اخلاقی بوده است.
و اما کانادا که بودم یک دور نهضت امام را از دید صلحپذیری مطالعه کردم چرا که بعضا به گونهای تبلیغ میشود که امام حسن(ع) دنبال صلح ولی امام حسین(ع) دنبال جنگ بوده است ولی با مطالعۀ نهضت امام میفهمیم که ایشان دائما صلح طلب بوده و دوست داشته جنگی به پا نشود نه اینکه بخواهد حتما جنگ کند.
با خواندن تاریخ طبری میتوان مواردی را که صلحطلبی امام حسین(ع) را میرساند بیرون کشید.
به هر حال با خواندن رفتار امام حسین(ع) در نهضت عاشورا میتوان مطالب بسیار آموزندهای را بدست آورد که در اینجا برخی را بیان میکنم.
وقتی امام و عبدالله بن زبیر در مسجد بودند و آنها را به فرمانداری خواستند امام با این جمله که چه بسا معاویه مرده است نظر خود را بیان کرد ولی عبدالله بن زبیر به صورت قطعی این را گفت و همین، ادبیات احتیاطی امام را میرساند.
همچنین ایشان در فرمانداری وقتی خبر مرگ معاویه را شنید «انا لله و انا الیه راجعون» گفت.
همچنین ولید و مروان را در فرمانداری به اتحاد توصیه کرد.
علاوه بر این صراحتا نگفت بیعت نمیکنم بلکه تدبیری در نظر گرفت که بتواند وقت بخرد. در مکه نیز صراحتا جایی نگفته است که بیعت نمیکنم بلکه با نامهنگاری به دنبال این بود که ببیند مردم چه میکنند.
وقتی امام میبیند مردم مشغول زندگی روزمرۀ خود هستند و کسی نامهای در حمایت ننوشته است میفهمد که چندان مباحث برایشان مهم نیست. بعد هم که میفهمد قصد ترور امام را دارند از مکه خارج میشود.
حال جالب است که امام به سرعت از مکه خارج میشود ولی پس از آن وقتی به سمت کوفه حرکت میکند سرعتش را کم میکند تا جایی که مردمی که حج بجا آوردهاند در برگشت به قافلۀ امام میرسند. علت این است که امام از رفتن به کوفه نیز مطمئن نیست چون آنها تنها کاری که در برابر حکومت انجام میدادهاند این بوده که در نماز جمعه شرکت نمیکردهاند.
سپس وقتی اخبار شهادت مسلم به امام میرسد امام نه مکه میتواند برود و نه مدینه و نه کوفه و نه بصره. حال در این شرائط امام چه باید بکند؟
فرزندان مسلم میگویند به سمت کوفه برویم تا انتقام بگیریم ولی در مسیر با لشگر حرّ مواجه میشوند.
در اینجا امام تصمیم به برگشت میگیرد ولی حرّ میگوید مسیر دیگری برویم تا من کسب تکلیف بکنم. در این بین امام حسین(ع) جلسات متعددی نیز با عمر سعد میگذارد و در این جلسات مذاکراتی صورت میگیرد و به این نتیجه میرسند که ایشان نیز به جایی برود و مثل بقیۀ مسلمانان زندگی کنند. ابن زیاد این را میپذیرد ولی شمر نمیگذارد و میگوید امام باید تسلیم تو شود.
جالب است که بحث بر سر تسلیم شدن در برابر ابن زیاد بوده نه یزید. در واقع ابن زیاد که فرماندار جزء بوده میخواسته امام را تسلیم کند و مشخص است که امام این را قبول نمیکند به خصوص اینکه در موارد قبلی کسانی که تسلیم شده بودند همگی کشته شده بودند.
و اما اینکه امام حرفی از بیعت با یزید زده است یا نه محل بحث و گفتگوست و در تاریخ مجمل است.
جملاتی از دیگران نقل شده که دلالت دارد چیزی در این بین بوده است.
به هر حال از مجموع این قرائن میتوان صلح طلبی امام حسین(ع) را بدست آورد که چه بسا قصد داشته با یزید مذاکره کند.
حتی در حین جنگ در روز عاشورا چیزی نداریم که امام و اصحابش خودشان حمله کرده باشند و وارد نیروهای دشمن شده باشند. به همین خاطر بوده که کشتهها در جلو خیمهها اتفاق میافتد.
پس در طول این نهضت عاقلانه بودن و صلح طلبی و اخلاق موج میزند و همۀ امورش روی حساب بوده است. حتی در جایی نداریم که امام مظلوم نمایی کرده باشد. همچنین در روز عاشورا جایی نداریم امام عصبانی شده باشد بر خلاف ما که اگر در مسیری، ماشینمان پنچل شود عصبانی شده و به زمین و زمان فحش میدهیم.