سبد خرید شما خالی است.
سبد خرید شما خالی است.
برای شنیدن فایل صوتی این سخنرانی وارد لینک زیر شوید:
↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓
(ممکن است برای باز شدن این لینک قدری منتظر بمانید. سعی کنید فیلترشکن خود را خاموش کنید)
متن پیاده شدۀ این سخنرانی
سخنرانی ماه محرم
اشکال ما ایرانیان این است که اهل افراط و تفریط هستیم و در واقع مطلقگرا هستیم و مثلا اگر کسی را دوست داریم اشکالاتش را قبول نمیکنیم و اگر کسی را قبول نداریم حتی حاضر نیستیم خوبیهای او را بپذیریم.
اتفاقا در حکمت 70 نهج البلاغه آمده است:
وَ قَالَ (علیه السلام): لَا [يُرَى الْجَاهِلُ] تَرَى الْجَاهِلَ إِلَّا مُفْرِطاً أَوْ مُفَرِّطاً.
ترجمه: «نادان جز به افراط و تفريط ديده نشود.»
پس شخص جاهل انسان متعادلی نیست. به عنوان مثال عدهای عابدینی را قبول ندارند و متأسفانه حرفهای اشتباه به من نسبت میدهند و به همین خاطر سعی میکنم صحبتهایم را ضبط کنم.
از من در مورد دوچرخه سواری سؤال کردند که حکمش چیست؟ من گفتم حلال است ولی نگفتم واجب است که کسی بخواهد از این حرف من سوء استفاده کند. با این حرف من یک دختر ممکن است بفهمد که حتما باید دوچرخه بخرد و مادر آن دختر هم بر من لعنت میفرستد. این همان افراط و تفریط است.
من میخواهم بگویم دین آسان است و اگر کسی برای رفت و آمدش با مشکل مالی رو به رو است و رعایت پوشش را میکند دوچرخه سواری مشکلی ندارد ولی از این حرف من سوء استفاده میشود.
همچنین از من پرسیده شده که وضوء گرفتن با لاک چه حکمی دارد؟ من گفتهام قرآن فرموده است دستانتان را بشویید و شستن، امری عرفی است و کسی که لاک دارد و دستش را بشوید عرف میگوید دستش را شسته است. ولی من نگفتم خانمها لاک بزنند. من هیچ گاه توصیه نمیکنم که از این مواد شیمیائی استفاده شود. ولی از این حرف من سوء استفاده میشود و فکر میکنند من توصیه میکنم که خانمها لاک بزنند.
و اما مثال دیگر در مورد افراط و تفریط این است که امروزه گروهی میگویند اصلا نباید به مسجد برویم تا حکومت تقویت نشود. این نیز جزو افراطهاست در مقابل کسانی که هر چه آخوندهای حکومتی میگویند فکر میکنند صحیح است. در حالی باید بدانیم هم آخوند خوب داریم و هم آخوند بد. تازه بسیاری از آخوندها، همفکر مردم هستند ولی چون در دید میباشند نمیتوانند صراحتا حرف بزنند. پس نباید افراط و تفریط کرد. باید با کسانی که اشتباهکار هستند مقابله کرد نه اینکه همه را به یک چوب راند.
از آن طرف هم نباید افراط کرد و باید دانست که هیچ آخوندی حرفش، حرف خدا نیست بلکه فهمش را از حرف خدا بیان میکند. ما شیعه، مخطئه هستیم یعنی قبول داریم که ممکن است فتوای ما خطا باشد. به عنوان نمونه در مورد نماز جمعه اختلافات زیادی وجود دارد و هرکسی به گونهای فتوا داده است. اگر اینها را بفهمیم درک خواهیم کرد که علماء را نباید سفید سفید دید بلکه آنها نیز اشتباهاتی دارند. این طور که شدیم میفهمیم که نباید با یکدیگر کینهتوزانه رفتار کنیم. پس فکر نکنیم یکی باطل محض و دیگری حق محض است.
و اما در مورد امام حسین(ع) این را بگویم که ایشان در سال چهارم هجری به دنیا آمد یعنی در موقع رحلت پیامبر(ص) حدود 6 سالش بوده است.
از سال سوم خلافت عمر حملۀ به ایران شروع شد و تا آخر زمان عمر نیز ادامه داشت. این را گفتم تا این شبهه را جواب دهم که برخی میگویند امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در جنگ عمر با ایران فرمانده بودند.
جواب این است که اصلا سن این دو بزرگوار به رزمندگی در آن زمان نمیخورد. پس مواظب باشیم حرفهایی که در سایتها مینویسند را بدون بررسی قبول نکنیم.
و اما وقتی امام علی(ع) از دنیا رفت امام حسن و امام حسین علیهما السلام حدود 35 سال داشتند و امام حسن(ع) حاضر شد با معاویه صلح کند و در واقع با شروطی حکومت را به طور کامل به معاویه واگذار کرد ولی معاویه تمام مفاد قرار داد را زیر پا گذاشت و با این کار حقانیت امام روشن شد.
بعد از شهادت امام حسن(ع) نیز باز امام حسین(ع) بر همان قرار داد بود و به آن وفا کرد.
از همینجا میفهمیم که رعایت قرارداد بسیار اهمیت دارد و ما باید تا جایی که ممکن است بر عهد و پیمانهایمان پابرجا باشیم.