سبد خرید شما خالی است.
سبد خرید شما خالی است.
برای شنیدن فایل صوتی جلسه پانزدهم شرح دعای ابوحمزه وارد لینک زیر شوید:
↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓
(ممکن است برای باز شدن این لینک قدری منتظر بمانید. سعی کنید فیلترشکن خود را خاموش کنید)
متن پیاده شدۀ این جلسه
جلسه پانزدهم شرح دعای ابوحمزه
در جلسۀ قبل گفتیم که حبّ ما نسبت به خدا همان شفیع ماست و شفیع به معنای پارتی بازی نیست بلکه به معنای جفت است و وقتی میگوییم حبّ ما شفیع است یعنی من چون تو را دوست دارم پس از تو تخلف نمیکنم.
پس من شفاعت به معنای پارتی بازی را قبول ندارم و هیچ عالمی هم قبول ندارد و تنها برخی مداحان چنین اعتقادی دارند.
أَدْعُوكَ يَا سَيِّدِى بِلِسانٍ قَدْ أَخْرَسَهُ ذَنْبُهُ، رَبِّ أُناجِيكَ بِقَلْبٍ قَدْ أَوْبَقَهُ جُرْمُهُ
ترجمه: «ای آقایم تو را به زبانی میخوانم که گناهش او را ناگویا کرده و با دلی با تو مناجات میکنم که جرمش او را هلاک ساخته»
طبق این تعبیر ما اعتراف میکنیم که زبان و قلب ما به خاطر گناهان در مقابل تو ناقص است.
أَدْعُوكَ يَا رَبِّ راهِباً راغِباً راجِياً خائِفاً،
ترجمه: «تو را میخوانم ای پروردگارم در حال هراس و اشتیاق و امید و بیم»
طبق این تعبیر ما باید از روی رغبت یعنی علاقه و میل خدا را بخوانیم و در عین حال، باید از خدا ترس نیز داشته باشیم. وقتی مقام بالای خدا در نظر ما باشد از خدا هراس داریم که چه بسا نتوانستهایم شأن مقام خدا را رعایت کنیم. همچنین باید امیدوارانه و خائفانه خدا را خواند.
دقت شود که رجاء و اَمَل هر دو به معنای امید و آروزی هستند که باید ببینیم چه تفاوتی با هم دارند. همچنین خوف و رهبت نیز هر دو به معنای ترس هستند ولی تفاوت ظریفی با هم دارند.
رجاء یعنی کارهایی که باید انجام بدهیم را انجام دهیم و اموری که در اختیار ما نیست را در اختیار خدا بگذاریم مثل کشاورز که کشتش را انجام میدهد و نتیجه را در اختیار خدا قرار میدهد.
اَمَل یعنی کارهایی که باید انجام دهیم را انجام نمیدهیم و فقط امید داریم مثل کسی که از خدا میخواهد بدون تلاش، کیسهای پول از آسمان برایش بیفتد. البته چنین چیزی محال نیست ولی طبق قوانین عادی خدا در عالم نیست.
حال در اینجا از رجاء صحبت شده یعنی خدایا من کارهایی که باید انجام بدهم انجام دادهام.
و اما خوف به معنای ترس است و خودش دو نوع است: گاهی از شخص یا حیوانی یا چیزی میترسیم چون مشکل از طرف مقابل است نه از ما. گاهی نیز خوف داریم چون از کمکاری خودمان هراسناکیم.
حال وقتی میگوییم از خدا میترسیم حتما مشکل از خودمان است یعنی میترسیم کارهایی که خدا از ما خواسته است را خوب انجام نداده باشیم.
پس خوف پیشبینیِ پیش آمد امر نامطلوب است که ممکن است تقصیر خود ما باشد و ممکن است تقصیر طرف مقابل باشد.
اما خشیت و رهبت به ترسی گفته میشود که مقام، چنان مقام بالایی است که من در دلم از آن ترس دارم. پس نه من مشکلی دارم و نه طرف مقابل مشکلی دارد ولی به خاطر مقام والای طرف مقابل نگران هستم. پس خشیت ترسی است که نوعی عشق و علاقه نیز در آن نهفته است.
به این توضیحاتی که دادیم معنای عبارت مورد بحث کاملا روشن است. پس ما باید خدا را در این حالتها که در این عبارت بیان شده است بخوانیم.
حتی میشود گفت انسان کار بدی نکرده باشد ولی باز از کارهای خوبش خوف داشته باشد. میگویند شخصی بازاری شنید که بازار آتش گرفته و دوید تا ببیند چه شده است. تا رسید متوجه شد بازار غربی آتش گرفته نه بازار شرقی که مغازهاش در آن است. همان موقع گفت: الحمد لله ولی بعد از مدتی با خود فکر کرد که چرا من چنین گفتم؟ آیا نباید به فکر مردم باشد که مغازههایشان در بازار غربی آتش گرفته است و میگویند تا آخر عمر از این الحمد لله استغفار میکرد. سعدی این داستان را در قالب شعر زیر آورده است:
شبی دود خلق آتشی برفروخت شنیدم که بغداد نیمی بسوخت
یکی شکر گفت اندران خاک و دود که دکان ما را گزندی نبود
جهاندیدهای گفتش ای بوالهوس تو را خود غم خویشتن بوَد و بس؟
پسندی که شهری بسوزد به نار اگر چه سرایت بود بر کنار؟
به جز سنگدل ناکند معده تنگ چو بیند کسان بر شکم بسته سنگ
توانگر خود آن لقمه چون میخورد؟ چو بیند که درویش خون میخورد؟
مگو تندرست است رنجوردار که میپیچد از غصه رنجوروار
تنکدل چو یاران به منزل رسند نخسبد که واماندگان از پسند
دل پادشاهان شود بارکش چو بینند در گل خر خارکش
اگر در سرای سعادت کس است ز گفتار سعدیش حرفی بس است
همینت بسندهست اگر بشنوی که گر خار کاری سمن ندروی
(بوستان سعدی – بخش 14)
إِذا رَأَيْتُ مَوْلاىَ ذُنُوبِى فَزِعْتُ وَ إِذا رَأَيْتُ كَرَمَكَ طَمِعْتُ
ترجمه: «مولای من هرگاه گناهانم را میبینم بیتاب میشوم و هرگاه کرمت را مشاهده میکنم، به طمع میافتم.»
واژۀ «مولای» در وسط این عبارت منادی است و وقتی «یا» نداشته باشد انگار که به خدا نزدیکتر شدهایم بر خلاف وقتی که «یا» داشته باشد که انگار کمی دورتریم.
و اما اینکه «مولای» در وسط جمله آمده است آن نیز نکته دارد انگار که وسط دعا میخواهیم دائما خدا را صدا بزنیم تا علاقهمندی خود به خدا را نشان دهیم.
دقت شود که «ذنب» به معنای گناه است و با اثم و سیئة و خطیئة متفاوت است. در ذنب بیشتر، اثرات و دنبالۀ گناه مدّ نظر است. دقت کنید که واژۀ «ذَنَب» به معنای دم است و ذنوب به گناهانی گفته میشود که دنباله دارند و گرفتاریهایی برای انسان پیش میآورند. حال این گرفتاری گاهی اوقات خیلی زیاد است مثل گناهانی که انسان را به جهنم میبرد ولی گاهی اوقات پیامدهای اندک دارد که اثرات کمی به دنبالش است.
حتی گاهی اوقات کار خوب نیز تبعات دارد مثل کشتن مشرکان در جنگ بدر و احد که موجب شد کینۀ حضرت علی(ع) را به دل بگیرند.
پس ذنب حتما به گناه آخرتی گفته نمیشود بلکه به تبعات اعمال نیز گفته میشود. البته در اینجا بیشتر به نظر میرسد که گناه آخرتی مدّ نظر باشد.