هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
جایگاه عقل در دیدگاه سنتی و نوین
جایگاه عقل در دین را میتوان از زوایای مختلف فقهی، قرآنی، کلامی، عرفانی و فلسفی مورد بحث قرار داد. این موضوع همواره از پرسشهای مهمی بوده که هم در گذشته و هم در دوران معاصر در مورد آن بحث شده است:
1- جایگاه عقل در دیدگاه سنتی
شیخ مفید عقل را وسیلۀ ادراک و شناخت امور می داند.(مصنفات الشیخ المفید،ج10،ص22) او در اثبات اینکه انسان جوهر بسیط است به دلائل عقلی استناد کرده و «انحصار خلود کافران در آتش جهنم» را منطبق با ادلۀ عقلی میداند.(مصنفات الشیخ المفید،ج7،ص57 و ج5،ص149) فقهایی نظیر یوسف بحرانی عقل را قادر به درک ملاکهای مورد نظر شارع ندانسته است.(حدائق الناضره،ج25،ص365) اکثر فقیهانی که نقش عقل را محدود و وسعت ادراک آن را اندک میدانند «اخباری مسلک» هستند.(مصباح الاصول،ج3،ص55؛ فرائد الاصول،ص32) این دیدگاه شاید در مقابل معتزله مطرح شده باشد که عقل را محور اساسی درک امور میشمارند. (عبدالجبار،422،ص39؛ ماجرای فکرفلسفی در جهان اسلام،ج2،ص69)
شیخ مفید در مورد روش حدیث شناسی فقهای اخباری تأکید دادرد که آنان میان حق و باطل این روایات توانا نیستند.(تصحیح الاعتقاد،ص81) و آرزو میکند که کاش شیخ صدوق وارد این مباحث دشوار نمیشد.(تصحیح الاعتقاد،ص63) او آن قدر برای عقل دخالت قائل می شود که دلیل نقلی مخالف عقل را مردود میداند.(مصنفات الشیخ المفید،ج5،ص267) البته او بعدها تأکید می کند که محدودۀ ادراک عقل تنها در اساس حجیت قرآن و روایات است.(مصنفات الشیخ المفید،ج9،ص28) فیض کاشانی در مواجه با سؤال تقدم شرع یا عقل در عمل، عقل را مقدم بر شرع دانسته ولی تأکید می کند که عقل اختصاص به انبیاء و اولیاء دارد و بقیه باید شرع را مقدم بدانند.(سفینةالنجاة،ص70) البته او وقتی که می خواهد نسبت عقل و فروع دینی را بیان کند، عقل و شرع را به مثابۀ یک ساختمان تعریف کرده و عقل را بنیان و اساس این ساختمان میداند.(اصول المعارف،ص196) ابن تیمیه به نمایندگی از اهل سنت در کل، شرع را مقدم بر عقل می داند زیرا معتقد است که عقل هر آنچه را که شرع می گوید تصدیق کرده ولی شرع برخی احکام عقل را تأیید نمیکند.(ابن تیمیه،درءتعارض العقل و النقل،ج1،ص138)
2- جایگاه عقل در دیدگاه نوین
علامه طباطبائی باور دارد که تمام احکام عقلی از فعل خداوند ریشه گرفتهاند.(المیزان،ج8،ص55) طباطبایی عقل را تشخیص دهندۀ حسن و قبح دانسته و پذیرفته که شرط حجیت احکام شرع، حجیت عقل است.(المیزان،ج8،ص56) او تصریح کرده که حسن و قبح (خوبی و بدی) اعتباری است (یعنی همه خوبیها و بدیها را عقل قرارداد کرده است و ممکن است بنا به موقعیت تغییر کند.(اصول فلسفه،ص204) به عبارتی، بنابر رأی طباطبایی تشخیص حسن و قبح با عقل بوده و دین هم تابع عقل است و حسن و قبح ممکن است بنابر موقعیت دینی نسبت به دین دیگر تغییر پذیرند، پس درک عقل نیز بستگی به موقعیت امور دارد. مرتضی مطهری این رأی طباطبایی را با نسبی بودن یکی دانسته و آن را نپذیرفته و آن را با رأی راسل در نسبی بودن خوبی و بدی یکسان میداند.(یادنامه شهید مطهری،ج1،ص194)
اکثر فقها پذیرفتهاند که عقل گاهی قدرت درک علت یا حکمت برخی احکام را ندارد و از این رو شرع به جای عقل حکم صادر میکند.(المعتبر،ص7) به عنوان مثال عقل به وفای عهد حکم کرده و قرآن نیز حکم عقل را تأیید میکند: (یا ایها الّذین آمنوا اوفوا بالعقود) ولی در مواردی پیش می آید که عقل قدرت درک امری مثل علت حرمت حکم ربا را نداشته و از این رو شارع حکم به حرمت آن میدهد.