هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
برای شنیدن فایل صوتی جلسه سیزدهم تفسیر سوره فتح مربوط به آیات 4 تا 7 این سوره وارد لینک زیر شوید:
↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓
(ممکن است برای ورود به این لینک قدری منتظر بمانید. سعی کنید فیلترشکن خود را خاموش کنید)
متن پیاده شدۀ این جلسه
نکات درس تفسیر در تاریخ 31/05/1403
تفسیر آیات 4 تا 7 سوره فتح
هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدٰادُوا إِيمٰاناً مَعَ إِيمٰانِهِمْ وَ لِلّٰهِ جُنُودُ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضِ وَ كٰانَ اللّٰهُ عَلِيماً حَكِيماً ﴿الفتح، 4﴾
اوست که آرامش را در دلهای مؤمنان نازل کرد، تا ایمانی بر ایمانشان بیفزاید. و سپاهیان آسمان و زمین فقط در سیطره مالکیّت و فرمانروایی خداست؛ و خدا همواره دانا و حکیم است.
لِيُدْخِلَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنٰاتِ جَنّٰاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهٰارُ خٰالِدِينَ فِيهٰا وَ يُكَفِّرَ عَنْهُمْ سَيِّئٰاتِهِمْ وَ كٰانَ ذٰلِكَ عِنْدَ اللّٰهِ فَوْزاً عَظِيماً ﴿الفتح، 5﴾
تا مردان و زنان مؤمن را در بهشتهایی درآورد که از زیرِ آن نهرها جاری است در حالی که در آن جاودانهاند، و گناهانشان را از آنان محو کند، و این [سرانجام نیک] نزد خدا کامیابی بزرگ است.
وَ يُعَذِّبَ الْمُنٰافِقِينَ وَ الْمُنٰافِقٰاتِ وَ الْمُشْرِكِينَ وَ الْمُشْرِكٰاتِ الظّٰانِّينَ بِاللّٰهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دٰائِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللّٰهُ عَلَيْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ سٰاءَتْ مَصِيراً ﴿الفتح، 6﴾
و مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرک را که به خدا گمان بد میبرند عذاب کند؛ پیشامد بد زمانه فقط بر خودشان باد. خدا بر آنان خشم گرفته، و لعنتشان کرده است و دوزخ را برای آنان آماده نموده و بد بازگشت گاهی است.
وَ لِلّٰهِ جُنُودُ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضِ وَ كٰانَ اللّٰهُ عَزِيزاً حَكِيماً ﴿الفتح، 7﴾
سپاهیان آسمانها و زمین فقط در سیطره مالکیّت و فرمانروایی خداست؛ و خدا همواره توانای شکست ناپذیر و حکیم است.
نکته 1: معروف است که «النجاة فی الصدق». حال من اگر بخواهم راستش را بگویم این آیات را هنوز نفهمیدهام و حتی آیات اول سوره که شاید حدود ده جلسه بحث کردیم را نیز هنوز درست و کامل نفهمیدهام. به عنوان مثال پیامهای بسیاری برای من میآید که منظور از فتح مبین و غفران در ابتدای سوره را چیزهایی میگیرند که ما نگفتیم و به نظرم میرسد آنها نیز صحیح باشد. انصافا کلام قرآن امام الکلام است و واقعا قابلیت برداشتهای متعدد را دارد و انسان هرچقدر آن را بفهمد باز چیزهایی هست که آن را نفهمیده است.
نکته 2: مراد از الْمُؤْمِنِينَ کسانی هستند که در قضیۀ حدیبیه همراه پیامبر(ص) بودند که همگی آرامش داشتند. پس افرادی که آنجا بودند همگی مؤمن بودند. پس اگر در آن حادثه کسی اشکالی گرفته و کمی ترس داشته نباید او را از دایرۀ مؤمنین خارج کنیم. یادمان نرود که منافقان و ضعیف الایمانها اصلا در قضیۀ حدیبیه حاضر نشدند.
پس اینکه عدهای در جامعۀ ما، همانها که در قضیۀ حدیبیه بودند را مورد لعن قرار میدهند اصلا صحیح نیست. وقتی خدا آن افراد را مؤمن قلمداد کرده اگر کسی بخواهد بگوید آنها از دایرۀ ایمان خارج شدند باید دلیل متقن بیاورد. حتی در آیه 4 آمده است که ایمان آنها اضافه شده است. پس حرفهای خلاف وحدتی که در جامعۀ ما زده میشود اصلا صحیح نیست. نمیدانم چرا عدهای اصلا توجه ندارند که آیه 4 سوره فتح بیعت کنندگان در قضیۀ حدیبیه را مؤمن معرفی کرده است؟ بله آنها معصوم نبودهاند ولی خدا از آنها عصمت نخواسته است. بله اگر کسی دلیل یقینی بیاورد که آن مؤمنان در ادامۀ زندگی کافر شدند بحث دیگری است و به نظر بنده چنین دلیلی وجود ندارد.
نکته 3: در رابطۀ با تعبیر وَ لِلّٰهِ جُنُودُ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضِ در جلسۀ گذشته توضیحاتی دادیم که همۀ اجزاء عالم حتی اعضاء بدن ما جنود خدا هستند. حال اینکه جنود آسمانها و زمین چگونه کار میکنند ما دقیقا نمیدانیم و اصلا چه بسا به ذهنمان نیز نرسد که در این باره سؤال کنیم همانطور که تا به حال برای ما سؤال نشده است که چگونه کود و آب و خاک و تخم، به خربزه تبدیل میشود. حال همه چیز جنود خداست ولی اینکه چگونه کار میکنند خدا میداند.
نکته 4: در انتهای آیات 4 و 7 تعبیر مشابهی بکار رفته است که تنها تفاوتش صفات علیم و عزیز است که در آیه 4 علیم و در آیه 7 بجای علیم، عزیز بکار رفته است. جالب است که علامه طباطبائی با اینکه مفسر بزرگی است ولی در اینجا دقت لازم را به عمل نیاورده و در مواردی در آوردن این دو عبارت اشتباه کرده است و آنها را بجای هم بکار برده است. مثلا در جلد 18 ص 262 كه آيۀ 4 را توضيح ميدهد ( عزيزاً حكيماً) نوشته و همان را توضيح داده است و بعد به آيۀ 5 پرداخته است. و در آخر صفحۀ 263 وقتي به آيۀ 7 رسيده، نوشته معنايش گذشت و اصلا به تفاوت دو عبارت در مورد كلمۀ عليم و عزيز اشارهاي نكرده است.
به همین مناسبت بد نیست مطلبی بگویم و آن اینکه در مناظره با آقای قزوینی ایشان گفت حدیث را ناقص نقل کردهای و من كه يقين داشتم حديثها را كامل نقل كردهام، گفتم اگر ناقص نقل شده شاید تایپیست كه بايد متن حديث را از سيدي ميآورده، اشتباه كرده و حديث را ناقص آورده است ولی دو سه روز بعد از مناظره رجوع به كتاب كردم و مشخص شد که من درست ترجمه كردهام و تايپيست هم درست آورده است، يعني کاملا حدیث را از عین کتاب بدون کم و زیاد آورده بودم. و اما بر فرض هم اشتباهی نقل کرده بودم چنین اشتباهاتی در المیزان نیز هست و به نظر من طبیعی است چون انسان ممکن است خطا کند.
به هر حال حدیث را درست نوشته بودم ولی جرياني با دروغ بستن به من و تهمت قصد از بین بردن مرا داشتند كه در اين مورد آنان را به خداي احكم الحاكمين واگذار كردم.
نکته 5: در آیه 4 تنها به مؤمنین اشاره شد ولی در آیه 5 علاوه بر مؤمنین از مؤمنات نیز سخن گفته شد. این در حالی است که نیاز به آوردن مؤمنات نبود چون مؤمنین از باب غلبه شامل حال زنان مؤمن نیز میشود.
حال چه بسا بتوان گفت که عدم اشاره به مؤمنات در آیه 4 به این خاطر است که در قضیۀ حدیبیه تعداد زنان کم بود و تنها امّ سلمه و شاید چند زن دیگر حضور داشتند. تاريخ از سه زن ديگر نام برده است. فراموش نشود که پیامبر(ص) در سفرها و جنگها به قید قرعه برخی از زنان خود را همراه خود میبرد و این برای احترام به زن بوده است.
و اما در آیه 5 از مؤمنات نیز سخن گفته شده است تا دلالت داشته باشد این آیه تنها مربوط به افراد حاضر در قضیۀ حدیبیه نیست بلکه هر مرد و زن مؤمنی را شامل میشود.
بله با توجه به تفسیری که از تعبیر جَنّٰاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهٰارُ در جلسۀ قبل گفتیم شاید مراد این باشد که خدا در آینده مردان و زنان مؤمن را وارد سرزمین سر و سبز ایران و شامات خواهد کرد.
و اما اگر کسی سؤال کرد که با توجه به تعبیر خٰالِدِينَ فِيهٰا مراد از بهشت، بهشت اخروی است و نمیتواند باغهای دنیا را شامل شود میتوان جواب داد که با توجه به برخی از آیات قرآن تعبیر خٰالِدِينَ فِيهٰا جاودانی علی الاطلاق را نمیرساند بلکه اشاره به زمان طولانی دارد مثل این آیات:
فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُوا فَفِي النّٰارِ لَهُمْ فِيهٰا زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ ﴿هود، 106﴾
اما تیره بختان [که خود سبب تیره بختی خود بوده اند] در آتش اند، برای آنان در آنجا ناله های حسرت بار و عربده و فریاد است.
خٰالِدِينَ فِيهٰا مٰا دٰامَتِ السَّمٰاوٰاتُ وَ الْأَرْضُ إِلاّٰ مٰا شٰاءَ رَبُّكَ إِنَّ رَبَّكَ فَعّٰالٌ لِمٰا يُرِيدُ ﴿هود، 107﴾
در آن تا آسمان ها و زمین پابرجاست جاودانه اند، مگر آنچه را که مشیّت پروردگارت اقتضا کرده است؛ بی تردید پروردگارت هر چه را اراده میکند، انجام میدهد.
در این آیات تعبیر «خالدین فیها» با توجه به قید «مٰا دٰامَتِ السَّمٰاوٰاتُ وَ الْأَرْضُ إِلاّٰ مٰا شٰاءَ رَبُّكَ» جاودانی بی نهایت را نمیرساند.
همچنین در سوره بینه آمده است:
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتٰابِ وَ الْمُشْرِكِينَ فِي نٰارِ جَهَنَّمَ خٰالِدِينَ فِيهٰا أُولٰئِكَ هُمْ شَرُّ الْبَرِيَّةِ ﴿البينة، 6﴾
به یقین کافرانِ از اهل کتاب و مشرکان در آتش دوزخ اند و در آن جاودانه اند؛ اینانند که بدترین مخلوقاتند.
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّٰالِحٰاتِ أُولٰئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ ﴿البينة، 7﴾
مسلماً کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، اینانند که بهترین مخلوقاتند.
جَزٰاؤُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنّٰاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهٰارُ خٰالِدِينَ فِيهٰا أَبَداً رَضِيَ اللّٰهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذٰلِكَ لِمَنْ خَشِيَ رَبَّهُ ﴿البينة، 8﴾
پاداششان نزد پروردگارشان بهشتهای پایندهای است که از زیرِ [درختانِ] آن نهرها جاری است، در آنها جاودانه اند، خدا از آنان خشنود است و آنان هم از خدا خشنودند؛ این [پاداش] برای کسی است که از پروردگارش بترسد.
در این آیات برای بهشتیان از تعبیر خٰالِدِينَ فِيهٰا أَبَداً استفاده شده و برای جهنمیان از تعبیر خٰالِدِينَ فِيهٰا که با توجه به این تفاوت میفهمیم تعبیر خٰالِدِينَ فِيهٰا بدون قید «ابدا» ابدیت را نمیرساند.
البته قرائن دیگری نیز هست که مراد از جَنّٰاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهٰارُ میتواند باغهای دنیا باشد و آن تعبیر يُكَفِّرَ عَنْهُمْ سَيِّئٰاتِهِمْ است که بعد از تعبیر جَنّٰاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهٰارُ آمده است در حالی که اگر مراد بهشت اخروی بود باید قبل از جَنّٰاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهٰارُ میآمد چون در آخرت ابتدا کفران ذنوب اتفاق میافتد و بعد از آن دخول در بهشت.
نکته 6: ظاهر آیه 6 این است که مراد از عذاب منافقان و مشرکان عذاب دنیوی است چون وقتی در انتهای آیه از جهنم صحبت شده معلوم میشود مراد از عذاب در تعبیر وَ يُعَذِّبَ الْمُنٰافِقِينَ وَ الْمُنٰافِقٰاتِ وَ الْمُشْرِكِينَ وَ الْمُشْرِكٰاتِ عذاب دنیایی است.
حال مراد از عذاب دنیوی چیست؟ ما در جایی نداریم که پیامبر(ص) منافقی را به خاطر نفاقش شلاق زده يا شكنجه كرده باشد. یکی از منافقان مشهور عبدالله بن ابی بوده است که پیامبر(ص) تا پایان عمر با او مدارا کرد. به نظر میرسد مراد از عذاب منافقان، عذاب درونی است که وقتی منافق میبیند مسلمانان پیشرفت کردند از درون میسوزد.
نکته 7: مراد از الظّٰانِّينَ بِاللّٰهِ ظَنَّ السَّوْءِ این است که آنها به خدا گمان بد داشتند و میگفتند خدا نميتواند از شما دفاع كند. شما مسلمانان با پاي خود وارد دهان شیر میشوید و حتما کشته و نابود خواهید شد. پس آنها به وعدههای الهی و خوابی که پیامبر(ص) دیده بود گمان مثبتی نداشتند.
نکته 8: مراد از عَلَيْهِمْ دٰائِرَةُ السَّوْءِ ممکن است نفرین باشد یعنی حوادث بدی برای شما پیش میآید. ممکن هم هست اشاره به ناراحتی درونی منافقان و مشرکان داشته باشد که وقتی مسلمانان از قضیه حدیبیه موفق بیرون آمدند خود این، براي منافقان و مشركان حادثۀ بدی بود.
نکته 9: برخیها میخواهند اتفاقات زمان ما را بر اتفاقات زمان پیامبر(ص) تطبیق دهند و مثلا میگویند اگر رهبری گفت به کربلا بروید و عدهای نرفتند مورد غضب خدا هستند.
این در حالی است که پیامبر(ص) اولا معجزه داشته و ثانیا خودش وسط میدان بوده و در تمام حوادث شخصا حضور داشته است و تافتۀ جدا بافته نبوده است و چیزی را بر مردم مخفی نکرده و ثالثا وعدههايي كه داده يكي پس از ديگري محقق شده است، نه اينكه 45 سال پيوسته بگويند در شرايط حساس كنوني؛ رابعا زمان پيامبر پول طلا و نقره بوده و با آن معامله ميشده و پول تورم نداشته است نه اينكه 45 سال با تورم شديد پيوسته از داراييهاي مردم دزدي بشود.
حال آن شرايط و فرد را چگونه میتوان به شرايط و کسی که اینگونه نیست تطبیق داد و گفت هرکسی خلاف رهبری عمل کرد مورد غضب خداست؟!
پس رهبران جوامع امروزي را به هيچ نحوي نمیتوان در جایگاه پیامبر(ص) قرار داد.
نکته 10: تعبیر آیه 8 ممکن است جواب به این سؤال باشد که کسی میگوید: منافقان و مشرکان در اين دنيا اوضاع و احوال خوبی دارند. پس چگونه آيه گفته در دنيا آنان عذاب میشوند؟
جواب این است که جنود آسمانها و زمین در دست خداست و خدا با جنودش آنها را عذاب خواهد کرد. حال اینکه چگونه عذاب میشوند خدا میداند و ممکن است ما نفهمیم. چه بسا عذاب آنها روحی و درونی باشد.