شرح دعای ابوحمزه – جلسه پنجاه و دوم

شرح دعای ابوحمزه – جلسه پنجاه و دوم

برای شنیدن فایل صوتی جلسه پنجاه و دوم شرح دعای ابوحمزه وارد لینک زیر شوید:

↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓

لینک این جلسه

(ممکن است به خاطر ضعیف بودن اینترنت برای ورود به این لینک قدری منتظر بمانید. سعی کنید فیلترشکن خود را خاموش کنید)

متن پیاده شدۀ این جلسه

جلسه پنجاه و دوم شرح دعای ابوحمزه

أَبْكِى لِخُرُوجِ نَفْسِى

ترجمه: «گریه می‌کنم برای بیرون رفتن جان از بدنم»

در این جمله می‌گوییم که به خاطر مردنم گریه می‌کنم. دقت شود که جدا شدن روح از بدن بسیار سخت‌تر از جدا شدن انگشت از بدن است. در واقع جان کندن سخت است و گریه در اینجا به این خاطر است. ممکن هم هست گریه به خاطر کارهای بدمان باشد که چون کار بد کرده‌ایم به خاطر مردنمان گریه می‌کنیم که بعد از مردن، با گناهانمان چه کنیم.

أَبْكِي لِظُلْمَةِ قَبْرِي

ترجمه: «گريه مي‌كنم به خاطر تاريكي قبرم.»

وقتي انسان از دنيا مي‌رود جسم او را براي اين كه بوي تعفنش ديگران را آزار ندهد در قبري دفن مي‌كنند و مهم نيست كه او را كجا دفن كنند چون مهم عمل انسان است. بعضي از مردم فكر مي‌كنند كه در جاي خوب دفن شدن مهم است و به خاطر آن هم پول زيادي خرج مي‌كنند، در حالي كه اينچنين نيست بلكه روح بايد در آسايش و آرامش باشد و قبري كه روح در آن قرار مي‌گيرد نيازي به هزينه كردن ندارد.

فشار قبري كه ما زياد در باره آن شنيده‌ايم مربوط به روح است، تاريكي قبر هم همينطور است، حتي اگر بدن انسان را در اتاقي بزرگ بگذارند و لامپ‌هاي نوراني روشن كنند، اگر انسان بد كاري باشد باز هم فايده‌اي ندارد. و قبر روح با نور ايمان و معنويت روشن مي‌شود.

پس دومين مرحله گريه كردنم براي تاريكي قبر است. البته بايد توجه داشت كه فقط نشستن و گريه كردن فايده‌اي ندارد بلكه بايد اين تاريكي را علاج كرد و براي آن فكري كرد و لامپي براي آن روشن كرد كه كار نيك، كمك كردن به ديگران و راهنمايي كردن ديگران و …، چراغ‌هايي است كه قبر انسان را روشن مي‌كند.

 در تفسير سوره بلد گفتم كه اول بايد از عقبه‌اي رد شويم كه با آزاد كردم بنده، يا اطعام فقير و مسكين مي‌توان از آن عبور كرد،  بعد فرمود اما دو چيزديگر هم لازم است (ثم كان من الذين آمنوا و تواصوا بالصبر و تواصوا بالمرحمه). 1- ايمان داشته باشيم  2- يكديگر را به صبر و مهرباني كردن دعوت كنيم. كه همه اين‌ها بايد با هم باشد.

الآن در اين زمان با كمك كردن به آزادي زنداني كه به خاطر پول زنداني شده است يه با كمك به فقير و مسكين كه متأسفانه الآن تعدادشان هم زياد است، مي‌توانيم از اين گردنه به سلامت عبور كنيم. اگر چيزي داريم هر چند هم كه كم باشد با ديگران بخوريم و با يكديگر همكاري كنيم كه كسي به خاطر فقر زمين‌گير نشود تا رحمت خداوند هم شامل حالمان شود.

در اين سوره به يك ركن اساسي ديگر هم سفارش شده، و آن صبر كردن و يكديگر را به مهرباني دعوت كردن است، چه بسا ثروت يك سرزمين به خاطر دشمني‌ها از بين مي‌رود، نبايد براي ديگران طلب مرگ كرد، بايد به ديگران درود بفرستيم و خوبي هم را بخواهيم، درست است كه هميشه دشمن داريم ولي نبايد پيوسته بر آنان مرگ فرستاد. پيامبر (ص) هم دشمنان زيادي داشت كه بزرگترين آنها ابوسفيان بود كه هميشه بر عليه آن حضرت توطئه مي‌كرد، اما صبر و متانت ايشان و مسلمانان باعث شد كه مركز قدرت آنها يعني مكه فرو بريزد و به دست مسلمانان بيفتد.

 أَبْكِي لِضِيقِ لَحْدِي

ترجمه: «گريه مي‌كنم براي تنگي لحدم.»

منظور از«لحد» آن ته قبر است ك باريك و تنگ است و به اندازه‌اي است كه ميت را به پهلو در آن قرار مي‌دهند. اما در اين فراز دعا، قبر روح را به « لحد » تشبيه كرده است و مثل اين است كه روح هم در لحد قرار مي‌گيرد. ما اگر در اين دنيا براي ديگران آسايش بخواهيم بعد از مرگ خودمان در آسايش هستيم و لحد وسيع مي‌شود.

أَبْكِي لِسُؤَالِ مُنْكَرٍ وَ نَكِيرٍ إِيَّايَ،

ترجمه: «گريه مي‌كنم براي دو فرشته نكير و منكر كه از من سؤال مي‌كنند.»

همانگونه كه در روايات آمده است فرشتگاني هستند كه نگهبان ما هستند و در مقابل حوادث از ما مراقبت مي‌كنند.

اطلاعات ما يا از چيزهايي است كه ديدني است يا از مطالب علمي است يا از چيزهاي عقلي است، ولي بعضي از چيزها هست كه از باورهاي ديني است و با عقل نمي‌توان آن را رد يا ثابت كرد، اما چون دين با عقل ثابت شده است، پس امور ديني را هم مي‌پذيريم، مثل همين مسئله، كه همه ما داراي نگهباناني هستيم، ( إن عليكم لحافظين ». و فرشتگاني هم هستند كه همه كارهاي ما را چه خوب وچه بد ثبت مي‌كنند. ظاهرا همين فرشتگان وقتي روح از بدن خارج شد شروع به سئوال و جواب مي‌كنند.

دو فرشته « نكير و منكر » مخصوص انسان‌هاي بد هستند، « نكير » يعني زشت مي‌شمارد كار انسان را و «منكر » يعني انكار كننده كه اين چه كاري بود كه انجام دادي؟ اما براي انسان‌هاي نيكوكار فرشتگاني است كه آنان را به بهشت راهنمايي مي‌كنند كه به آنان فرشته بشارت، گفته مي‌شود. بهشتيان به آنان مي‌گويند شما چه خوب ما را به بهشت راهنمايي كرديد. در جواب مي‌گويند: اين عمل شما بود كه به بهشت راهنماييتان كرد.

بدكاران هم اعمالشان به شكل حيواني در مي‌آيد و هر چه تلاش مي‌كنند تا از شر آن حيوان رها شوند ممكن نيست، چون آن حيوان تجسم اعمالشان است.

حال اگر دنبال عقل برويم انسان خوبي هستيم، اما اگر دنبال نفس برويم انسان بدي هستيم. البته بعضي اوقات نفس انسان سوار بر عقل مي‌شود و او را فريب مي‌دهد و اسيرش مي‌كند و انسان را به هلاكت مي‌كشاند. الآن ما نمي‌دانيم خوبيم يا بد، اما به خود تلقين مي‌كنيم كه اگر بد باشيم نكير و منكر سراغمان مي‌آيند و اگر تن به سواري ابليس داديم او به ما دهنه مي‌زند و ما ديگر قدرت سرپيچي نداريم.

أَبْكِي لِخُرُوجِي مِنْ قَبْرِي عُرْيَانا ذَلِيلا

ترجمه: «گريه مي كنم به خاطر خارج شدن از قبر در حالي كه عريان و ذليلم.»

انسان هم براي جسمش لباس نياز دارد و هم براي روحش. لباس جسم كه مشخص است و هر كسي متناسب با سليقه خود لباسي مي‌پوشد، اما روح هم نياز به لباس دارد كه در قرآن آمد است « لباس التقوي ذلك خير » يعني لباس تقوي بهتر است، كه منظور همان خويشتن‌داري و خويشتن‌باني است. بايد مواظب باشيم هر كجا نرويم و هرحرفي را نزنيم، در مقابل حوادث صبور باشيم و كفر نگوييم. در اين فراز دعا من دارم به خودم هشدار مي‌دهم و گريه مي‌كنم كه مواظب خودم باشم و مرتكب خطا و اشتباه نشوم.

يك نوع ذلت در دنيا به اين شكل است كه انسان حق كسي را بخورد و گرفتار شود و بخواهند اين حق را به زور از او بگيرند، كه او شروع به التماس و گريه و زاري مي‌كند و خود را خوار و ذليل مي‌كند، روح هم در قيامت به همين شكل ذليل است، يعني به خاطر گناهانش خوار و ذليل است.

الآن شايد ما اهل دزدي و امثال آن نباشيم، اما گناهاني را مرتكب مي‌شويم كه باعث ذلت ما در آخرت مي‌شود، مثل دروغگويي، غيبت، تهمت، مسخره كردن ديگران، و … ، كه هر يك از اين گناهان كه از طرف صاحب حق ثابت شد باعث ذلت ما در آخرت مي‌شود.

حَامِلا ثِقْلِي عَلَى ظَهْرِي

ترجمه: «سنگيني گناهان بر پشتم است»

(شايد اين جمله تشبيه باشد و ممكن است واقعيت هم همين باشد) گناهان را تشبيه به چيزي سنگين كرده است كه آن را برداشته‌ايم و بايد حمل كنيم، پس ما با يك چنين حالتي از قبر روح خارج مي‌شويم، يعني در قيامت هم عريانيم و هم ذليل و هم اين كه بايد بار گناهانمان را حمل كنيم.

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی ترین
تازه‌ترین بیشترین واکنش نشان داده شده(آرا)
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات