شرح دعای ابوحمزه – جلسه پنجاه و پنجم

شرح دعای ابوحمزه – جلسه پنجاه و پنجم

برای شنیدن فایل صوتی جلسه پنجاه و پنجم شرح دعای ابوحمزه وارد لینک زیر شوید:

↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓

لینک این جلسه

(ممکن است به خاطر ضعیف بودن اینترنت برای ورود به این لینک قدری منتظر بمانید. سعی کنید فیلترشکن خود را خاموش کنید)

متن پیاده شدۀ این جلسه

جلسه پنجاه و پنجم شرح دعای ابوحمزه

وَمَا قَدْرُ لِسانِى يَا رَبِّ فِى جَنْبِ شُكْرِكَ ؟

ترجمه: «پروردگارا، ارزش زبانم در کنار شکرت چیست»

بسیاری از نعمت‌ها هست که وقتی از دست داده شود تازه متوجه نعمت بودن آن می‌شویم مثل هوای خوب که در هنگام آلودگی قدر آن را می‌دانیم. پس ما آنقدر غرق در نعمتیم که زبان ما اصلا نمی‌تواند شکر خدا را بجا آورد.

دقت شود که آوردن تعبیر «يَا رَبِّ» در وسط این جمله نکته دارد که برای فهم آن بهتر است مثالی بزنم. وقتی مادر در حال صحبت با فرزندش است در وسط آن ممکن است فرزندش را ببوسد یا او را صدا بزند. این نشانۀ نهایت محبت به فرزند است. حال در اینجا نیز وقتی به یاد مهربانی خدا می‌افتیم در وسط صحبت، او را صدا می‌زنیم انگار که نمی‌توانیم منتظر بمانیم تا جمله تمام شود.

وَمَا قَدْرُ عَمَلِى فِى جَنْبِ نِعَمِكَ وَ إِحْسانِكَ؟

ترجمه: «و قیمت کارم در برابر نعمت‌هایت و احسانت چه اندازه است؟»

اعمال ما اصلا نمی‌تواند در برابر نعمت و احسان خدا برابری کند. خدا هیچ احتیاجی به شکر ما ندارد. تشکر ما در دنیا از افراد ارزش دارد و به طرف مقابل چیزی اضافه می‌کند ولی نسبت به خدا هیچ چیزی اضافه نمی‌کند.

الٰهِى إِنَّ جُودَكَ بَسَطَ أَمَلِى

ترجمه: «خدایا، جودت آرزویم را گسترد»

جود خدا موجب شده که آرزوهایمان زیاد شود. در واقع خدا آنقدر به ما نعمت داده و جواب تشکرهای ما را داده است که انگار باورمان شده که برای خودمان کسی هستیم و به همین خاطر آرزوهای بلند و بالا از خدا داریم.

دقت شود که اگر زیاد مهربانی کردیم فقیر نیز توقعش بالا می‌رود و بیشتر چیز می‌خواهد و پر رو می‌شود. حال ما نیز نسبت به خدا پر رو شده‌ایم چرا که خدا آنقدر به ما نعمت داده و گناهان ما را بخشیده که طلبکار خدا شده‌ایم.

وَشُكْرَكَ قَبِلَ عَمَلِى

ترجمه: «و سپاست عملم را پذیرفت،»

معنا کردن این جمله قدری سخت است. شاید امام بجای َشُكْرَكَ کلمۀ دیگری گفته است. البته می‌توان این جمله را اینگونه توضیح داد که وقتی خدا از ما در مقابل اعمالمان تشکر می‌کند و نعمتمان را زیاد می‌کند خودش به این معناست که عمل ما را قبول کرده است.

سَيِّدِى إِلَيْكَ رَغْبَتِى، وَ إِلَيْكَ رَهْبَتِى،

ترجمه: «ای آقای من میلم به‌سوی توست و ترسم از سوی توست»

وقتی ما دائما از طرف خدا نعمت گرفته‌ایم دائما نیز به سمت خدا میل پیدا می‌کنیم چون می‌دانیم اگر درب خانۀ غیر خدا برویم معلوم نیست چیزی بدست آوریم.

البته از آن طرف استرس داریم که اگر با خدا بد برخورد کردیم و در مقابل نعمت‌هایش کوتاهی کردیم از درب خانۀ خدا رد شویم. این می‌شود رهبة و ترس از خدا. پس در عین میل به خدا کمی ترس نیز وجودمان را فرا می‌گیرد که نکند ما را از درب خانۀ خدا برانند.

البته دقت کنید که ترس از خدا به معنای ترس از ظلم او نیست چون خدا هیچ‌گاه ظلم نمی‌کند. پس ترس از خدا چند نوع است:

گاهی اوقات از عدل خدا می‌ترسیم که اگر خدا با ما عادلانه رفتار کند به جهنم می‌رویم.

گاهی اوقات می‌دانیم که خدا با فضل و رحمتش با ما رفتار می‌کند ولی می‌ترسیم که ادب را در مقابل او رعایت نکنیم و در نتیجه خداوند فضل و جود و کرم گسترده‌اش را نسبت به ما کم کند.

 وَ إِلَيْكَ تَأْمِيلِى

ترجمه: «و آرزویم به پیشگاه توست»

تأمیل از ریشۀ «امل» است که به باب تفعیل رفته و تأکید و تشدید را می‌رساند یعنی خدایا من آرزوهای بزرگ و مهم را به سوی تو آورده‌ام.

وَقَدْ ساقَنِى إِلَيْكَ أَمَلِى،

ترجمه: «آرزویم مرا به‌سوی تو کشانده»

آنچه که موجب می‌شود ما به سوی خدا سوق پیدا کنیم آرزوهایمان است چه آرزوهای معنوی و چه آرزوهای دنیوی.

وَعَلَيْكَ يَا واحِدِى عَكَفَتْ هِمَّتِى

ترجمه: «و همّتم به درگاه تو ای یگانۀ من سرگرم و مشغول شده»

این جمله به این معناست که خدایا اصلا اگر بخواهم جای دیگری بروم قدمم پیش نمی‌رود چون می‌دانم جای دیگر، خبری نیست. پس همۀ همّتم را مختص به درگاه تو کرده‌ام.

وَفِيما عِنْدَكَ انْبَسَطَتْ رَغْبَتِى

ترجمه: «و رغبتم در آنچه نزد توست فزونی یافته»

این جمله به این معناست که وقتی می‌دانم نزد تو همه چیز هست رغبتم به تو و آنچه داری زیاد می‌شود.

وَلَكَ خالِصُ رَجائِى وَخَوْفِى،

ترجمه: «امید خالص و بیمم برای توست»

ما وقتی می‌دانیم که جای دیگری غیر از خانۀ خدا چیزی نیست تمام امیدمان را فقط به خدا اختصاص می‌دهیم.

همچنین وقتی می‌دانیم غیر از خدا قدرتی ندارند تمام ترسمان باید از خدا باشد نه غیر خدا.

البته این جملات در صورتی است که واقعا خدا را بشناسیم و به غیر خدا امید نداشته باشیم و از غیر خدا نترسیم ولی متأسفانه بعضا به غیر خدا امید داریم و از غیر خدا می‌ترسیم.

اگر به غیر خدا امید بسته‌ایم یا از غیر خدا می‌ترسیم به این خاطر است که خدا را به درستی نشناخته‌ایم.

داستان یوسف در اینجا قابل تأمل است. خیلی از افراد سعی کردند به یوسف ضربه بزنند ولی نتوانستند. همچنین دشمنان امام حسین(ع) می‌خواستند نام او نباشد ولی خدا کاری کرد که نام امام حسین(ع) پر آوازه است.

وَبِكَ أَنِسَتْ مَحَبَّتِى،

ترجمه: «و محبّتم به تو انس گرفته»

این جمله به معنای این است که من محبتم را جای دیگر نمی‌برم و تنها به تو محبت دارم.

وَ إِلَيْكَ أَلْقَيْتُ بِيَدِى

ترجمه: «و دستم را به‌سوی تو انداختم»

این جمله نوعی تشبیه است مثل اینکه وقتی چیزی را دوست داریم دو دستی بر روی آن می‌افتیم. خدا را نیز آنقدر دوست داریم که با دستانمان خود را به او آویزان کرده‌ایم.

وَبِحَبْلِ طاعَتِكَ مَدَدْتُ رَهْبَتِى

ترجمه: «و ترسم را به‌سوی رشته‌ی طاعت تو کشیدم»

برای اینکه رحمت‌های الهی از ما قطع نشود باید طاعتمان را به بهترین وجه به خدا متصل کنیم.

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی ترین
تازه‌ترین بیشترین واکنش نشان داده شده(آرا)
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات