شرح دعای ابوحمزه – جلسه شصت و سوم

شرح دعای ابوحمزه – جلسه شصت و سوم

برای شنیدن فایل صوتی جلسۀ شصت و سوم شرح دعای ابوحمزه وارد لینک زیر شوید:

↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓↓

لینک این جلسه

(ممکن است به خاطر ضعیف بودن اینترنت برای ورود به این لینک قدری منتظر بمانید. سعی کنید فیلترشکن خود را خاموش کنید)

متن پیاده شدۀ این جلسه

جلسه شصت و سوم شرح دعای ابوحمزه

وَارْحَمْنِى صَرِيعاً عَلَى الْفِراشِ تُقَلِّبُنِى أَيْدِى أَحِبَّتِى، وَتَفَضَّلْ عَلَىَّ مَمْدُوداً عَلَى الْمُغْتَسَلِ يُقَلِّبُنِى صالِحُ جِيرَتِى، وَتَحَنَّنْ عَلَىَّ مَحْمُولاً قَدْ تَناوَلَ الْأَقْرِباءُ أَطْرافَ جِنازَتِى، وَ جُدْ عَلَىَّ مَنْقُولاً قَدْ نَزَلْتُ بِكَ وَحِيداً فِى حُفْرَتِى، وَارْحَمْ فِى ذَلِكَ الْبَيْتِ الْجَدِيدِ غُرْبَتِى حَتَّىٰ لَاأَسْتَأْنِسَ بِغَيْرِكَ،

ترجمه: «و به من در حال افتادن در بستر مرگ که دست‌های دوستانم مرا این طرف و آن طرف کند رحم کن و به من محبت فرما در آن حال که روی تخت غسّال خانه به‌صورت درازا افتاده‌ام و همسایگان شایسته مرا به این سو و آن سو برمی‌گردانند و به من مهرورزی کن در وقت حمل شدنم که بستگانم گوشه‌های جنازه‌ام را به دوش برداشته‌اند و در حالت حمل شدنم که تنها در قبرم وارد پیشگاه تو شده‌ام به من نیکی و بخشش کن و در این خانه جدید بر غربتم رحمت آور تا آن‌که به غیر تو انس نگیرم»

بحث مرگ و قبر دوباره در این قسمت از دعای ابوحمزه تکرار شده است با اینکه در جملات قبلی این دعا آمده بود. باید بررسی شود که علت این تکرار چیست؟

احتمال اول این است که ناقلان دعای ابوحمزه جملات امام را با تعابیر مختلف نقل کرده‌اند و سپس این جملات در کنار هم قرار گرفته و به همین خاطر دعا بزرگ شده و تکرار نیز زیاد دارد. پس افرادی که این دعا را از امام شنیده‌اند هریک با جملات متفاوتی آن را نقل کرده‌اند و به همین علت برخی جملات، تکراری شده است.

احتمال دیگر این است که این جملات توسط خود امام تکرار شده باشد چون موعظه زمانی اثر می‌کند که تکرار شود. آیت الله ایزدی در مجالس مختلفی می‌رفت و گاها مطالب تکراری می‌گفت و عذرخواهی می‌کرد و این قصه را تعریف می‌کرد و می‌گفت وقتی فیل از هندوستان می‌آورند آن فیل دلش هوای هندوستان می‌کند و به همین خاطر با چیزی به سر او می‌زنند تا هوای هندوستان از سرش بیرون رود. حال نفس انسان نیز دائما می‌خواهد به سمت بدی‌ها برود و درس اخلاق‌ها مثل یک چکش است که بر سر نفس فرود می‌آید تا آرام گیرد و طغیان نکند. بنابراین تکرار این مباحث در دعای ابوحمزه ممکن است توسط خود امام باشد تا چکشی بر سر نفس باشد و موجب تذکر انسان گردد.

و اما به توضیح جملات مورد بحث برگردیم:

این جملات مربوط به همین جسم مادی است. حال در این زمینه ممکن است گفته شود در این جملات مشکلات جسم مادی گفته شده تا بدانیم روحمان چه مشکلات زیادی در پیش دارد و الا جسم پس از مرگ مورد اذیت قرار نمی‌گیرد و برایش فرقی نمی‌کند که چه اتفاقی بیفتد. این احتمال نیز هست که بگوییم پس از مرگ هنوز روح، انقطاع کامل از جسم پیدا نکرده است و در نتیجه ممکن است اذیت جسم به نوعی موجب اذیت روح نیز بشود. به هر حال ما نمرده‌ایم که بدانیم چه اتفاقی می‌افتد. پس چه بسا ظاهر همین کلمات مدّ نظر باشد. و اما احتمال بعدی این است که بگوییم وقتی انسان‌های زنده حالات جسم آن مرده را می‌بینند مورد تأثیر واقع شده و بیدار می‌شوند و به همین علت در این جملات به جسم اشاره شده تا زندگان عبرت بگیرند.

دقت شود که تعبیر صَرِيعاً عَلَى الْفِراشِ به معنای افتادن در بستر است که خودش عامل بیماری است و اگر زیاد باشد کمر، زخم شده و پهلو درد می‌گیرد و به همین خاطر روش‌هایی هست که بیمار، زخم بستر نگیرد از جمله اینکه اطرافیان باید بیمار را این طرف و آن طرف کنند و عبارت تُقَلِّبُنِى أَيْدِى أَحِبَّتِى اشاره به همین مطلب دارد.

و اما تعبیر َتَفَضَّلْ این نکته را در بر دارد که ما استحقاق و شایستگی نداریم و این خداست که باید بر ما تفضل کند تا نجات پیدا کنیم.

دقت شود که در عبارت صالِحُ جِيرَتِى، نکته‌ای وجود دارد که در بحث غسل میت از همسایگان صحبت شده نه خویشاوندان و این یک نکتۀ روان‌شناسی دارد چرا که مثلا گفته شده بچه، پدر را غسل ندهد چون در این صورت اثرات بد در روحیۀ فرزند دارد و موجب افسردگی می‌شود.

بد نیست خاطره‌ای در این زمینه برای شما بگویم که هر وقت یادم می‌آید اذیت می‌شوم. من قم بودم که با من تماس گرفتند و گفتند پدرت از دنیا رفته است. وقتی به نجف آباد رسیدم متوجه شدم که او را به بیمارستان منتقل کردند. به بیمارستان رفتم و مشاهده کردم دکترها جسد پدرم را این طرف و آن طرف می‌کردند و سر پدرم دائما بر روی مزایک‌ها می‌خورد و من هر وقت یادم به آن صحنه می‌آید حالم دگرگون می‌شود.

پس اگر بچه بخواهد پدر خودش را غسل دهد بد است و روحیۀ خشنی پیدا می‌کند. به همین خاطر است که می‌گویند خویشاوند، خویشاوند را غسل ندهد یا پسر، پدر را در قبر نگذارد یا خاک بر روی قبر او نریزد. به هر حال انسان عاطفه دارد و اگر چنین کند دائما به خود می‌گوید من با دست خودم پدرم را غسل دادم و خاک بر روی او ریختم و این موجب اذیت او می‌شود.

در این دعا نیز بحث غسل دادن را به همسایگان نسبت داده تا این امور عاطفی رعایت شود. به طور کلی دین در این زمینه دقت زیادی دارد بر خلاف برخی روضه‌خوان‌ها که در این زمینه‌ها دقت نمی‌کنند و از روی جهالت می‌گویند حضرت زینب(س) در کربلا بچه‌ها را بر سر کشته‌های جنگ برد در حالی که اصلا چنین نبوده است. یا برخی افراد بر روی سر بچه‌ها قمه می‌زنند. واقعا چرا بحث عاطفه مورد توجه قرار نمی‌گیرد؟ در کشور ما کارها دست افرادی افتاده است که هدفشان گریه انداختن مردم است و با این کار موجب ایجاد روان‌پریشی در جامعه می‌شوند. پس اگر در کشور بیماری‌های روانی وجود دارد و اعصاب‌ها خورد است قدری از آن به این علت است. متأسفانه لشگرهای جهل به سمت کشور ما از هر طرف هجوم آورده است. جهل خرافات، جهل ناآگاهی، جهل بی‌مدیریتی و ….

پس کلمات حضرت دقیق است و باید به آن توجه داشت.

و اما تعبیر قَدْ نَزَلْتُ بِكَ وَحِيداً فِى حُفْرَتِى دلالت دارد که انگار تا قبل از فرود آمدن در قبر، روح در کنار جسد به همراه دیگران حاضر است ولی وقتی جسم در قبر گذاشته شد دیگر روح به تنهایی در کنار جسم است.

دقت شود که مراد از فِى حُفْرَتِى قبر جسمی نیست بلکه اشاره به قبر روحی دارد.

يَا سَيِّدِى إِنْ وَكَلْتَنِى إِلىٰ نَفْسِى هَلَكْتُ

ترجمه: «ای آقای من، اگر مرا به خودم واگذاری هلاک شده‌ام؛»

اگر خدا ما را به خودمان واگذار کند در دنیا و آخرت هلاک می‌شویم. مثلا اگر خدا ما را هدایت نکند و دین و پیامبر نفرستد هلاک می‌شویم.

سَيِّدِى فَبِمَنْ أَسْتَغِيثُ إِنْ لَمْ تُقِلْنِى عَثْرَتِى؟

ترجمه: «ای آقای من، اگر لغزشم را فسخ نکنی و نادیده نگیری از چه کسی فریادرسی خواهم»

دقت شود که در جملۀ قبل «یا سیدی» آمده بود ولی در این جمله «یا» نیامده است و تفاوتش این است که در جایی که «یا» آمده انگار که دورتریم و وقتی «یا» نیامده یعنی نزدیکتریم.

حال در جملۀ قبل که با بحث مرگ مرتبط بود «یا» آمد تا این نکته را برساند که تصور حالت مرگ و بعد از آن باید چنان معنویت ما را بالا ببرد تا دوری ما از خدا را جبران کند.

پس یاد مرگ خیلی اثر دارد و به همین خاطر گفته شده که در غم و شادی به قبرستان بروید تا به معنویت شما بیفزاید.

و اما استغاثه به معنای طلب یاری است و جملۀ إِنْ لَمْ تُقِلْنِى از اقاله می‌آید. دقت شود معامله‌ای که دو طرفی انجام می‌شود اگر به صورت طرفینی فسخ شود به آن اقاله می‌گویند. پس اقاله دو طرفی است و در اینجا اقالۀ گناه به این معناست که ما گنه‌کاری خود راقبول کنیم و خدا نیز توبۀ ما را بپذیرد.

فَإِلىٰ مَنْ أَفْزَعُ إِنْ فَقَدْتُ عِنايَتَكَ فِى ضَجْعَتِى؟

ترجمه: «و به چه کسی پناه ببرم اگر توجهت را در آرامگاهم نداشته باشم»

ضجعة به معنای رختخواب است و در اینجا مراد همان رختخوابِ قبر روح است.

وَ إِلىٰ مَنْ أَلْتَجِئُ إِنْ لَمْ تُنَفِّسْ كُرْبَتِى ؟

ترجمه: «و به چه کسی پناه برم اگر غم و اندوهم را برطرف نکنی؟»

پس اگر خدا غم و اندوه ما را بر طرف نکند در جای دیگری نمی‌توان آن را از بین برد.

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی ترین
تازه‌ترین بیشترین واکنش نشان داده شده(آرا)
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات