سبد خرید شما خالی است.
سبد خرید شما خالی است.
پاسخ به شبهات مربوط به داستان زید و زینب
در داستان زید بحثی مطرح است که آیا پیامبر(ص) در دل خود، دوست داشت زید، زینب را طلاق دهد تا خودش با زینب ازدواج کند یا خیر؟ یعنی آیا پیامبر(ص) نوعی دورویی داشته است و از طرفی ازدواج با زینب را دوست داشته و از طرف دیگر به زید میگفته زینب را طلاق نده؟
به نظر من اینگونه نبوده است. اگر دل پیامبر(ص) کمی متمایل شده باشد با آیات سوره احزاب سازگار نیست چرا که این سوره بیشترین تمجید را از پیامبر(ص) کرده است و در آیات مختلف از پیامبر(ص) تعریف کرده است از جمله:
اَلنَّبِيُّ أَوْلىٰ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ ﴿الأحزاب، 6﴾
«پیامبر، نسبت به مؤمنان از خودشان اولی و سزاوارتر است.»
لَقَدْ كٰانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللّٰهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كٰانَ يَرْجُوا اللّٰهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللّٰهَ كَثِيراً﴿الأحزاب، 21﴾
«یقیناً برای شما در [روش و رفتار] پیامبر خدا الگوی نیکویی است برای کسی که همواره به خدا و روز قیامت امید دارد؛ و خدا را بسیار یاد میکند.»
إِنَّمٰا يُرِيدُ اللّٰهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً﴿الأحزاب، 33﴾
«جز این نیست که همواره خدا میخواهد هرگونه پلیدی را از شما اهل بیت برطرف نماید، و شما را چنان که شایسته است پاک و پاکیزه گرداند.»
يٰا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنّٰا أَرْسَلْنٰاكَ شٰاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً﴿الأحزاب، 45﴾ وَ دٰاعِياً إِلَى اللّٰهِ بِإِذْنِهِ وَ سِرٰاجاً مُنِيراً﴿الأحزاب، 46﴾
«ای پیامبر! به راستی ما تو را شاهد [بر امت] و مژده رسان و بیم دهنده فرستادیم.(45) و تو را دعوت کننده به سوی خدا به فرمان او و چراغی فروزان [برای هدایت جهانیان] قرار دادیم(46)»
إِنَّ اللّٰهَ وَ مَلاٰئِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى النَّبِيِّ يٰا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً﴿الأحزاب، 56﴾
«همانا خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود و رحمت میفرستند. ای اهل ایمان! بر او درود فرستید و آن گونه که شایسته است، تسلیم او باشید.»
مشاهده میکنید که این سوره تا این اندازه پیامبر(ص) را بالا برده است. حال چگونه ممکن است ایشان چنین انحرافی داشته باشد که در دلش زنی شوهردار را بخواهد؟ اینگونه تفسیر کردن آیات، اصلا با مجموع سورۀ احزاب سازگار نیست. اینگونه، هم پیامبر(ص) زیر سوال میرود و هم خدا چون خدا در این سوره دائما از پیامبر(ص) تعریف و تمجيد کرده است. حال چگونه ممکن است وسط سوره خدا بخواهد به این اشاره کند که پیامبر(ص) عاشق زن یک مرد شده است؟
یقین دارم کسانی که چنین چیزهایی را گفتهاند همگی اشتباه کردهاند و آیۀ 37 سوره احزاب را اشتباه فهمیدهاند.
و اما اگر کسی پرسید تعبیر وَ تُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللّٰهُ مُبْدِيهِ به چه معناست؟
در این زمینه باید بگویم مفسران گفتهاند این جمله اشاره به این دارد که پیامبر(ص) در دلش زینب را میخواسته است. برخی دیگر گفتهاند به پیامبر(ص) وحی شده بود که زینب جزو زنان تو است و این در ذهن پیامبر بوده است و در عین اینکه به زید میگفته زنت را نگهدار میدانسته که در آینده به زینب خواهد رسید. به هر حال هر کسی به گونهای این تعبیر را توضیح داده است.
بنده میگویم همۀ این توجیهها غلط است و از قرآن معلوم نميشود كه پيامبر (ص) خبر از ازدواج با زينب داشته است، و معلوم نميشود كه در دلش تمایلی به زینب وجود داشته است. نباید فراموش کنیم که زینب دختر عمۀ پیامبر(ص) است و قبل از ازدواج او با زينب او را بارها ديده بود و اگر خواسته بود او را به عقد خود در آورده بود زيرا تا زمان طلاق زینب توسط زید اصلا آیات حجاب نازل نشده بود و اولین آیات حجاب در عروسی زینب با پیامبر(ص) نازل شده است. پس اینکه گفته شده پیامبر(ص) از پشت درب، زینب را دیده و از او خوشش آمده اشتباه است. از آن طرف این حرفها با تعاریف خدا از پیامبر(ص) در این سوره سازگار نیست. پس آنچه که مفسران گفتهاند درست نیست حتی اگر همۀ مفسران گفته باشند.
سوال: تعبیر وَ تُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللّٰهُ مُبْدِيهِ براي چيست و پیامبر(ص) چه چیزی را مخفی میکرده است؟
پاسخ: به نظر ميرسد پیامبر(ص) آن چیزی که در آیه 36 آمده بود و ظاهرش لزوم اطاعت از همۀ اوامر پیامبر(ص) و واقعش واجب نبودن لزوم اطاعت از همۀ اوامر پیامبر(ص) بود را مخفی میکرد. پیامبر(ص) میدانست در امور شخصی وجوب اطاعت ندارد ولی این را توضیح نداده و مخفی کرده است؛ زيرا واقعيت اين بوده كه پيامبر (ص) در امور شخصی وجوب اطاعت نداشته است ولی دوست داشته است كه مردم فکر کنند او حتی در امور شخصی نیز وجوب اطاعت دارد تا جامعه از طریق عمل به دستورات شخصی صادر شده از طرف پیامبر(ص) گلستان شود ولی خدا میفرماید این مسأله را من روشن میکنم تا مردم بفهمند در امور شخصی، وجوب اطاعت نیست و از طریق همین داستان زید فهمانده است که پیامبر(ص) در امور شخصی وجوب اطاعت ندارد.
پس دقیقا خلاف آنچه که همه گفتهاند مسألۀ اصلی آیات این است که ای پیامبر(ص) تو در اوامر شخصی وجوب اطاعت نداری.
و اما تعبیر وَ تَخْشَى النّٰاسَ وَ اللّٰهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشٰاهُ را برخی معنا کردهاند که پیامبر(ص) میترسیده که مردم بفهمند او زینب را دوست دارد و آبرويش برود و بر فرض كه زيد زينب را طلاق دهد باز ازدواج با زينب از ديد مردم آن زمان جايز نبوده است چون كه زيد پسر خواندۀ پيامبر(ص) بوده و از ديد مردم ازدواج با زنِ پسرخوانده جايز نبوده است و پيامبر(ص) از عاقبت اين دوست داشتن زينب ميترسيده است. ولی من میگویم مراد از این تعبیر وَ تَخْشَى النّٰاسَ اين است كه تو میترسی که با این طلاق و نظير اين طلاق آبروی اسلام برود و مردم غير مسلمان بگویند مسلمانان نیز زنان خود را طلاق میدهند و قدر ولیّ نعمت خود را نمیدانند. يا بني هاشم و قريشيان اعتراض كنند كه اي محمد تو زينب را به يك فرد از طبقه پايين دادي و او با طلاق زينب قريش و بني هاشم را تحقير كرد و…
از شما میخواهم تحقیق کنید که کدامیک از این معانی درستتر است. معنایی که مشهور گفتهاند و پیامبر(ص) را شهوانی یا عاشق زن معرفی کردهاند یا معنایی که بیان شد.
البته روایاتی که در ذیل آیه 37 سوره احزاب آمده است نیز معمولا در بحث امور شهوی و عشق به زنان است و به نظر من همۀ آنها ساختگی است.
وقتی ما پیامبر(ص) را به پاکی میشناسیم چگونه میتوانیم بگوییم ایشان به دنبال زن شوهرداری بوده است؟
ما باید بفهمیم امر خدا، امر رسول به عنوان رسول، امر رسول به عنوان مبیّن حرف خدا، امر رسول به عنوان حاکم، امر رسول به عنوان مولای زید، امر رسول به عنوان یک شخص عرب، امر رسول به عنوان یک شخص عاقل، امر رسول به عنوان یک حجازی، این اوامر همگی با هم فرق دارند و درجات اطاعت هریک متفاوت است.
به عنوان مثال امر نوع اول ثابت و دائمی است. امر نوع دوم و سوم نيز ثابت و دائمی است. امر نوع چهارم تابع شرائط قرارداد است. اوامر دیگر اصلا واجب الاطاعة نمیباشد.
و اما در آخر به این نکته اشاره کنم که بنده در تفسیر دو آیه از قرآن اختلاف جدی با مفسرین دارم. یکی در مورد همین آیۀ 37 سوره احزاب است و دیگری مربوط به آیه 54 سوره بقره است که در آنجا نیز با وجود اینکه همۀ مفسران آیه را به دستور کشتن برای قبول توبۀ بنی اسرائیل معنا کردهاند ولی بنده آن را نیز به گونۀ دیگری فهمیدهام و در کتاب (لمحات فی تفسیر القرآن الکریم) در تفسیر آیه 54 سوره بقره قرائن مربوط به رد تفسیر مشهور را آوردهام و در مجلۀ بینات با عنوان «تفسير يك آيه» به چاپ رسیده است.