چند روش برخورد قرآن با مردم

چند روش برخورد قرآن با مردم

قرآن در زمان خویش در برخورد‌ با‌ مـردم‌ ـ حـتی مـتعصب ترین و جاهل ترین آنان ـ موفق‌ترین بوده است، و از آنجا كه این كتاب، عمومی‌، جاویدان و برای تمامی عـصرها و نسل هاست، مناسب است كه روش برخورد آن و آورنده‌ آن را با افراد‌ و گروهها‌ بررسی كنیم تا در زمـان ما نیز همان گـونه عـمل شود.
این بررسی و روش شناسی در زمان ما ضرورت حیاتی دارد زیرا همه یا اكثر مبلغان با شیوه های غلط، دین‌ را تبلیغ می كنند و وقتی رمیده شدن جوانان را می بینند، آنان را منحرف، غرب زده، شـهوت پرست و… به حساب می آورند.
اما یك مرتبه لبه انتقاد را به سوی‌ خود‌ نگرفته ایم كه آیا ما قرآن و اسلام را خوب و با روشی صحیح معرفی كرده ایم؟
1. روش تبلیغ دین را از خود قرآن و خصوصاً اولین آیـات نـازل شده بر پیامبر اكرم(ص) می‌توان‌ فرا‌ گرفت:
﴿إقرء باسم ربك الذی خلق.خلق الانسان من علق.إقرء و ربك الاكرم.الذی علم بالقلم.علم الانسان ما لم یعلم؛﴾(علق،96/1 ـ 5) بخوان به نام پروردگارت كه آفرید‌،انسان‌ را از عـلق (آویـزك) آفرید. بخوان و پروردگار تو كریم ترین است.همان كسی كه به وسیله قلم آموخت،آنچه را كه انسان نمی‌دانست، آموخت.
2ـ با این كه مـردم آن عـصر در جـهالت محض،زندگی می‌كرده‌اند و جهالتشان شـهره آفـاق بـوده است، ولی از‌ آن‌ ذكری‌ به میان نیامده است بلكه با آوردن فعل ماضی «علّم‌؛یاد داد» این گونه به توّهم انداخته كه آنان عـلم فـرا گـرفته‌اند و چون انسان هستند پس مصداق‌ عالم‌ نیز‌ هستند:«عـلم الانـسان مالم یعلم».
3ـ در این آیات تلاش شده آگاهی جدیدی ـ خصوصاً برای مردم آن زمان ـ از‌ نحوه‌ خـلقت انـسان بـه آنان ارائه دهد و به بیان دیگر آیات پنج گانه‌ سعی‌ دارد‌ آگاهی انسان را در بعد زیست شـناسی بـالا ببرد و بدون ایجاد تنش بر علم آنان‌ بیفزاید‌.
4ـ در‌ این آیات با تكرار لفـظ «اقـرء»«بـخوان» و خطاب به فرد خاصی ـ حضرت‌ محمد‌9ـ كه در كلام نام و وصفش مشخص نیست در صدد برآمده كه به طـور اشـاره دیگران را‌ به‌ خواندن دعوت كند. امـروزه وقتی‌ برخی دانشگاه‌ها هزینه‌های بـالا از افـرادی كه به نـان شـب مـحتاجند طلب كنند و داشتن لیسانس‌ و بالاتر‌ یـك ضـرورت قلمداد شود كه بدون‌ آن‌ هیچ‌ گونه‌ شغلی‌ برای جوان ـ به‌ جز‌ دسـت فـروشی ـ تصور نمی‌شود، جوان با انواع حـیله‌ها و حتّی با دزدی و خود فـروشی بـه فكر تهیه‌ هزینه‌ دانشگاه‌ مـی‌افتد.
5ـ متعلق تعلیم را ذكر نكرد تا نشان دهد كه هر علمی دارای ارزش است.
6ـ كلمه‌ «علّم‌» را تكرار كرد تا اهمیت تعلیم را برای آنان بیان كند و بدانند یـاد دادن، عـمل بسیار مـهمی است كه اگر بنا باشد كسی به مقام كرامت برسد،باید یكی‌ از‌ ویژگی‌های آن كس، تعلیم دهندگی او باشد و به عـبارت دیگر، تعلیم دادن یكی از پارامترهای مهم برای مشخص ساختن كرامت و كریم بـودن اسـت و بـلكه به جرئت می‌توان گفت كه‌ تنها‌ پارامتر‌ است.
7ـ استفاده از كلماتی‌ چون‌ «خواندن‌، یاد دادن» «قلم» و «كریم ترین» حـكایت ‌ ‌از شـروع یك نهضت فرهنگی می كند زیرا كلماتی كه ادبیات عرب را تشكیل می داد‌، عمدتاً‌ عـبارت بـودند از: شـتر، شراب، زن، هجوم، غارت‌، كشتن‌، و…. آوردن كلماتی زیبا، عاقلانه، محبوب و… جایگزین ساختن آنها به جای كلمات مـرسوم ولی بی ارزش،حكایت از‌ شروع‌ نهضتی‌ فرهنگی داشت كه سعی داشت بُعد برتر انسان را به‌ جـای بُعد فرودین وی بنشاند.

از آنچه گذشت به روشنی معلوم می شود كه تبلیغ¬های‌ ما‌ در سالیان گذشته از استاندارهای لازم برخوردار نبوده است. بنابراین پیشرفت‌ لازم‌ را‌ نداشته و نتوانسته است آن گونه كه شایسته اسلام است جاذبه و دافـعه داشـته باشد. تنها راه‌ نجات‌، تخصصی‌ كردن تبلیغ، و صفّ بندی مبلغان و مستمعان است. هیچ گاه جوانی كه تازه‌ روی‌ به اسلام آورده با پیرمردی كه هفتاد سال عـمرش را گـذرانده از اسلام یك گونه چیز‌ نـمی‌خـواهند و اسلام هم برای آنان پیام واحدی ندارد.

برچسب ها


0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات
چون بازاندیشی روشی دائمی است سزاوار است نوشته ها و سخنرانی های این سایت نظر قطعی و نهایی قلمداد نشود.