تفسیر سوره صف: بخش اول

تفسیر سوره صف: بخش اول

دربارۀ نام‌گذاری سوره‌ها در اول سوره‌های دیگر توضیح داده‌ام و دلایل خود را بر توقیفی بودن نام‌گذاری‌ها آورده‌ام از جمله این که پیامبر (ص) به همه چیز احترام می‌گذاشت و از جمله احترام‌ها نام‌گذاری خاص بود مثلاً بر عصای خودش و مرکب خودش و ظرف غذای خودش نام خاص گذاشته بود و از چنین پیامبری بعید است که برای سوره‌های قرآن که معجزه جاوید است نام‌گذاری نکرده باشد تا مردم خودشان نام‌گذاری کنند تنها نکته‌ای که اینجا اضافه می‌کنم این است که به نظر من به طور قطع و یقین از سوی خدا یا پیامبر (ص) حتماً نام سوره ها همین نام های مشهور فعلی نهاده شده است و مثلاً نام سوره دوم بقره و نام سوره سوم آل‌عمران گذاشته شده است ولی در دورۀ تاریک بنی‌امیه که می‌خواستند اسم و رسمی از پیامبر (ص) نباشد، دیدند که نمی‌توانند در محو قرآن یا تغییر اذان موفق باشند ولی دید‌ند که می‌توانند به جای سورۀ بقره مثلاً در ابتدای آن بنویسند «سوره تُذکر فیها قصه البقره» و به همین حد راضی شدند زیرا بیش از این نمی‌توانستند تحریفی بکنند زیرا خلیفۀ دوم با آن اقتدار نتوانست آیه رجم را اضافه کند و عثمان نتوانست یک واو حذف کند.(الدر المنثور ذیل آیه 34 از سوره توبه؛ همچنین ر.ک تسنیم جلد 33 ص 564 و 565.) پس سخن آیت‌الله جوادی آملی حفظه الله که گفته در اول قرآن‌های بسیار قدیمی نوشته شده است.
سوره تذکر فیها قصه البقره دلیل نمی‌شود که نام‌گذاری از سوی مردم بوده است بلکه این تنها تحریفی بوده که خلفا می‌توانسته‌اند انجام دهند و انجام داده‌اند، زیرا این دیگر از دید مردم، چیز مهمی نبوده است. ولی باید فکر کرد که اگر واقعاً هر سوره نام خاصی نداشت چه می‌شد؟! مسلماً هنگام معرفی سوره‌ها برای خواندن یا رونویس یا … دچار اشکال می‌شدند، زیرا بسیاری از سوره‌ها مضمون‌های مشترک دارد و تا زمانی که نامی در میان مردم از سوی خودشان جا بیفتد طول می‌کشد و حداقل باید تاریخ از گرفتاری‌های آن زمان ما را با خبر می‌ساخت که مثلاً فردی به دیگری گفته سورۀ نوح را برایم بنویس یا بخوان یا بیاور؛ و او اشتباهی سوره هود را برده است زیرا سورۀ هود بیش از هر جای دیگری به قصۀ حضرت نوح پرداخته است و چون چنین اموری گزارش نشده است بعید است که از اول سورۀ هود، سورۀ هود بوده است و سورۀ نوح سورۀ نوح. (لطفاً دقت شود)
پس به نظر می‌رسد هر سوره حتماً یک نام توفیقی از طرف خدا یا پیامبر (ص) داشته است و برخی سوره‌ها نام‌های دیگری هم دارند که ممکن است برخی به وسیلۀ مردم مشخص شده باشد مثلاً همین سورۀ صف، دو نام دیگر دارد که عبارت‌اند از سورۀ حواریین و سورۀ عیسی (ع). اسم حواریین از آیه آخر این سوره گرفته شده است و اسم عیسی (ع) از آیه 6 و 14؛ اما اگر بنا بود مردم و به ویژه مسلمانان ملتزم به اسلام و دوستدار پیامبر (ص) بر این سوره اسم می‌گذاشتند، اسم سورۀ «احمد» مناسبترین نام بود زیرا که تنها یک بار در قرآن و آن هم در این سوره آمده است. در حالی که صفّ، حواریین و عیسی در قرآن تکرار شده است و در جاهای دیگر بروز و ظهور بیشتر از این سوره نیز داشته است، مثلاً کلمۀ (صفاً) در کهف / 48، طه/64، نبأ/38، فجر/22 آمده است و حوارییون در آل‌عمران/52، مائده/111 و 112 نیز آمده است و بنابراین اگر نام‌های سوره از طریق مردم مشخص شده بود احتمال اشتباه این سوره با آن سوره‌ها منتفی نبود. در تفسیر التحریر و التنویر آمده که در ؟؟؟ سیوطی این سوره به نام سورۀ حواریین [هم] نامیده شده است و سندی ذکر نکرده است و آلوسی گفته سورۀ عیسی. و اصلش طبرسی است که در حدیث فضائل السور از ابی بن کعب با لفظ سورۀ عیسی، فضیلت نقل کرده است و طبرسی بسیار احادیث جعلی را نقل می کند(التحرید و التنویر جلد 28 ص 153، اول تفسیر سورۀ صف) عدد آیات این سوره 14 است و در آن بین قرآن‌ها و قرائت‌ها و شهرها اختلافی نیست.
فضیلت سوره صف
معمولاً صاحب مجمع‌البیان در اول هر سوره حدیثی از ابی بن کعب از پیامبر (ص) دربارۀ ثواب قرائت آن سوره نقل کرده است و تفسیر نمونه نیز آن ثواب را از مجمع‌البیان نقل کرده و معمولاً تذکر داده که این ثواب برای کسی است که سوره را بخواند و در معانی آن دقت کند یا آن را به کار گیرد، ولی به نظر می‌رسد این روایات همگی یا بیشتر آن‌ها ساختگی باشد.
توضیح:
روایت فضیلت سوره صف در مجمع‌البیان چنین است:
ابی بن کعب عن النبی قال من قرء سوره عیسی کان عیسی (ع) مصلیاً علیه، مستغفراً له مادام فی الدنیا و هو یوم القیامه رفیقه(مجمع البیان مجلد 5 جلد 9-10 ص 277. ابتدای سوره صف)؛ هر کس سورۀ عیسی را بخواند عیسی پیوسته بر او درود فرستنده است و تا وقتی که در دنیاست برایش استغفار می‌کند و در قیامت رفیق اوست.
بررسی: معلوم نیست ضمیر موجود در «مادام» به عیسی بر می‌گردد یا به خوانندۀ سوره در صورت اول باید قبول شود که عیسی (ع) زنده است و در دنیاست و در صورت دوم نتیجه این می‌شود که اگر مثلاً دو برادر دو قلو در کودکی یا در ابتدای بلوغ این سوره را خواندند و یکی از آنان صد سال عمر کرد و دیگری در 20 سالگی فوت کرد. حضرت عیسی حداقل 85 سال بر اولی درود می‌فرستد و دیگری که در 20 سالگی مرده حضرت عیسی تنها 5 سال درود می‌فرستد. این تساوی عمل و تفاوت جزا چگونه قابل توجیه است؟ چگونه ثواب فردی 80 سال بیش از دیگری یا 17 برابر ثواب دیگری است؟ و اگر قول اول قبول شود باید معتقد باشیم که عیسی (ع) اکنون زنده است و در دنیاست، در حالی که برخی معتقدند عیسی (ع) زمانی معجزه آسا از دید کسانی که می‌خواستند او را بکشند نا پیدا شد و بعد به مرگ طبیعی از دنیا رفت و برخی معتقدند بالا برده شده و در آسمان‌هاست و در دنیا به معنای این کره خاکی نیست. به هر حال هر دو طرف قصه در این حدیث مورد مناقشه و اشکال است.
حال اگر فردی این سوره را بیش از یک بار خواند، ثواب قرائت دوم چقدر است؟ و اگر تا آخر عمر بر قرائت این سوره ادامه داد ثوابش چه می‌شود معلوم نیست.
سند حدیث فضایل السور
در مجمع‌البیان جلد 1 ص 17 در ابتدای سورۀ حمد، سند حدیث به ابّی بن کعب بیان شده است و احتمالاً مرسل رها شدن در سایر سوره‌ها به استناد سندی است که در ابتدای سورۀ حمد ذکر شده است. آن سند این چنین است:
ذکر الشیخ ابوالحسین الخبازی المقری فی کتابه فی القرائه اخبرنا الامام ابوبکر احمد بن ابراهیم و الشیخ عبدالله بن محمد قالا حدثنا ابو اسحاق ابراهیم بن شریک قال حدثنا احمد بن یونس الیربوعی قال حدثنا سلام بن سلیمان المدائنی قال حدثنا هارون بن کثیر عن زید بن اسلم عن ابیه عن ابی امامه عن ابی بن کعب قال قال رسول الله (ص)…
بر فرض که طبقات حدیث صحیح باشد یعنی هر کسی استاد بعدی باشد و فاصلۀ طبقات تقریباً سی سال است باید شیخ ابوالحسین المقری با مرحوم کلینی هم دوره و هم عصر باشند.
اگر این چنین باشد و در سند ارسالی نباشد و همۀ این 9 نفر انسان‌های شناخته شده‌ای باشند و از دروغ‌گویی و خلط و اشتباه مبرّا باشند تازه یک خبر واحد می‌شود که در فروعِ فروعِ فقه مثل شکیات و سهویات قابل تمسک است نه در امور مهم نظیر اعتقادیات.
اما تصحیح حدیث ابّی برای ما مشکل است زیرا کسانی که در سلسله سند واقع شده‌اند همه از رجال عامّه هستند و برای ما تصحیح آنان مشکل است؛ زیرا اگر معروف بودند که باید با حکومت‌های طاغوت سر و سرّی داشتند و اگر مجهول بودند نمی‌توان حدیث آنان را قبول کرد.
به ویژه که گاهی برای خواندن ثواب‌هایی نقل شده که نشان می‌دهد این سخن از معصوم صادر نشده است وگرنه جوانب بحث را می‌سنجید که نمونه‌اش در ثواب این سوره گذشت اما مفتضح‌تر از ثواب ذکر شده برای این سوره، ثوابی است که برای سوره همزه نقل شده است و گفته «هر کسی که سوره همزه را بخواند، خدا ده برابر عدد کسانی که پیامبر (ص) و صحابه را مسخره کرده‌اند به او ثواب خواهد داد»؛ و در اینجاست که هر کسی آرزو می‌کند که ای کاش استهزا کنندگان پیامبر (ص) و اصحابش بیشتر بودند تا ما ثواب بیشتری می‌بردیم! حدیث دیگری که در فضیلت خواندن این سوره در مجمع البیان ، بیان شده این است که ابو بصیر از امام باقر (ع) نقل کرده که هر کس سورۀ صف را بخواند و خواندنش را در نمازهای واجب و نافله ادامه دهد خدا او را با فرشتگان و انبیای مرسل در یک صف قرار می‌دهد.
یادآوری: اگر ثواب قرائت بیان نمی‌شد و به جای آن دستورهای خدا به خواندن قرآن در سورۀ مزمل، اسراء و … بیان می‌شد و توضیح داده می‌شد که قرآن کتاب خواندنی و فهمیدنی و عمل کردنی است و برای کمال بخشی به انسان آمده است و هر بار خواندنش علم جدیدی به انسان می‌دهد و توضیح‌های حضرت علی (ع) از نهج‌البلاغه بیان می‌شد، مسلماً افراد به خواندن قرآن رغبت بیشتری پیدا می‌کردند، از اکنون که ثواب‌های کیلویی بی در و پیکر بیان شده است.

برچسب ها


0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات
چون بازاندیشی روشی دائمی است سزاوار است نوشته ها و سخنرانی های این سایت نظر قطعی و نهایی قلمداد نشود.