هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
پرسش دیگری كه ممكن است دربارهی عربی بودن قرآن مطرح شود این است كه چرا خود قرآن بر عربی بودن خودش اصرار دارد و در ده جای قرآن عربی بودن آن را مطرح كرده است، در حالی كه روشن است قرآن عربی است و هر كسی كه قرآن را باز كند میفهمد كه به زبان عربی است، بنابراین اصرار بر معرفی قرآن به عنوان كتاب عربی یا لغت عربی، برای چیست؟ اینكه قرآن خودش را به عنوان «عربی» مطرح میكند به جهت اموری است كه با مراجعه به تك تك آن موارد روشن میشود. مثلاً برخی اوقات، مشركان و دشمنان پیامبر(ص) میگفتند این داستانهایی كه او میگوید. داستانهایی است كه از ملّتهای غیر عرب فرا گرفته است و آنها را به عنوان وحی به خدا اسناد میدهد قرآن چنین تهمت نابخردانه و جواب آن را اینگونه بیان میكند. «و لقد نعلم انهم یقولون انما یعلّمه بشر، لسان الذی یلحدون الیه اعجمی و هذا لسان عربی مبین» (نحل، 16/103) و نیك میدانیم كه آنان میگویند: جز این نیست كه بشری به او میآموزد. [نه چنین نیست، زیرا] زبان كسی كه [این] نسبت را به او میدهند غیر عربی است و این [قرآن] بهزبان عربی آشكار است.»
اصرار بر عربی بودن به این جهت است كه وقتی داستانی غیر عربی باشد، هر چند شخصی آن را بشنود و به عربی ترجمه كند ولی اسامی، صحنهی داستان، زمینههای آن را نمیتوان از رنگ و محیط خاص خویش جدا كرد. بهگونهای كه امروزه همگان خوب میدانند كه حتی مترجمان چیره دست و قوی نمیتوانند داستانها و سرگذشتها را بهخوبی از زبانی به زبان دیگر ترجمه كنند به صورتی كه ترجمه بودن آن، مخفی بماند. بنابراین وقتی قرآن اصرار دارد كه این «عربی روشن» است برای این است كه بفهماند اگر از غیر عرب گرفته بود حتماً در فلتات زبانش، غیر عربی بودن روشن میشد. برخی دیگر از آیات كه عربی بودن قرآن را بیان میكنند. بیانگر نكتهی مهم و اساسی دیگری است كه زبان شناسان باید به آن توجه داشته باشند و در انتخاب زبان برتر آن ویژگیها را در نظر بگیرند كه عبارت است از وضوح، خالی از ابهام بودن، كمی حجم و كثرت معنی، فصاحت و پیوستگی الفاظ، رعایت ادب و… كه این لطافتها همه در زبان عربی جمع شده است. الف: «انا انزلناه قرآنا عربیاً لعلكم تعقلون» (یوسف، 12/2) «ما آن را قرآنی عربی نازل كردیم باشد كه بیندیشید.» مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر گرانسنگ المیزان در ذیل این آیه فرموده است: و فی ذلك دلالة ما، علی ان لالفاظ الكتاب العزیز من جهة تعیّنها بالاستناد الی الوحی و كونها عربیة دخلاً فی ضبط اسرار الآیات و حقایق المعارف، و لو انه اوحی الی النبی(ص) بمعناه و كان اللفظ الحاكی له لفظه(ص) كما فی الاحادیث القدسیة مثلا او ترجم الی لغة اخری خفی بعض اسرار آیاته البینات عن عقول الناس و لم تنله ایدی تعقّلهم و فهمهم. این آیه تا حدودی دلالت میكند كه مستند به وحی الهی بودن قرآن و عربی بودنش در ضبط اسرار و حقایق معارف دخالت دارد بهگونهای كه اگر آن حقایق به پیامبر اكرم(ص) وحی میشد و او خودش آنها را با الفاظ بیان میكرد، نظیر آنچه در احادیث قدسی اتفاق میافتد. یا حقایق قرآن به لغت و زبان دیگری نازل میشد و سپس آن مطالب به عربی ترجمه میشد، برخی از اسرار آیات روشن الهی برای عقلهای مردم مخفی میماند و دست تعقل و فهمشان به آن نمیرسید.»
از این عبارت استفاده نمیشود كه خداوند قدرت ندارد كه پیامبرش را از غیر عرب انتخاب كند و نیز استفاده نمیشود كه خداوند نمیتواند حقایق را در غیر قالب عربی نازل كند. بلكه از این عبارت به وضوح روشن میشود كه انسانها قدرت ندارند از غیر زبان عربی تمامی نكتهها را كشف كنند. زیرا همانگونه كه قبلاً بیان شد متفاوت بودن ضمیرهای مفرد، تثنیه و جمع و تفاوت ضمیرهای مذكر و مؤنث، تفاوت ضمایر اشیای عاقل و غیر عاقل، وجود اسماء اشارهی متفاوت برای نزدیك، متوسط و دور و همچنین تعدّد معنای یك لفظ در لغت عرب كه شاید ناشی از تفاوت معنای آن در قبایل مختلف باشد همراه با كنایهها، استعارهها و… به آن غنای خاصی بخشیده است و دارای ویژگیهایی شده است كه با توجّه به آنها میتوان ریزهكاریهای مطالب را از عبارتهای كوتاه استخراج كرد. بنابراین میتوان گفت انتخاب زبان عربی برای قرآن از سوی خداوند به جهت غنی بودن این زبان و توانایی قدرت آن در تفهیم مطالب متعدد بوده است. برای روشنتر شدن بحث، كلمهی «عربی» را مورد دقت قرار میدهیم: قاموس قرآن میگوید: مراد از «عربی مبین» و «عَرَبیّ» در وصف قرآن، فصیح و روشن بودن آن است. «و هذا لسان عربی مبین» (نحل، 16/103). «انا انزلناه قرآناً عربیاً لعلكم تعقلون» (یوسف12/2) «و كذلك انزلناه حكما عربیاً» (رعد، 13/37). «و هذا كتاب مصدق لسانا عربیا» (احقاف، 46/12) راغب گفته است: العَرَبیّ الفصیح، البیّن من الكلام. در صحاح گفته: «و اعرب بحجّة» ای اَفصَحَ. بعضی از مفسّران از «عربیّ» فقط زبان را در نظر گرفتهاند ولی ظاهراً فصاحت مراد است. اعراب، روشن كردن به وسیلهی حركت است.