نکات درس تفسیر در تاریخ 14/9/1400
استاد عابدینی – تفسیر آیه 54 سوره انعام
واژه سلام و صلح بودن اسلام و تحميلي بودن جنگها بر پيامبر(ص) و لزوم استمرار بخشي بر افزايش ايمان براي دريافت سلام و همچنين سلام بر مبلغان راستين دين.
وَ إِذٰا جٰاءَكَ اَلَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيٰاتِنٰا فَقُلْ سَلاٰمٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلىٰ نَفْسِهِ اَلرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءاً بِجَهٰالَةٍ ثُمَّ تٰابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿الأنعام، 54﴾
و هرگاه کسانی که به آیات ما ایمان میآورند به نزد تو آیند، بگو: سلام بر شما، پروردگارتان رحمت را بر خود مقرّر کرده كه هر کس از شما به نادانی کار زشتی مرتکب شد، سپس بعد از آن توبه کرد و [مفاسد خود را] اصلاح نمود [مشمول آمرزش و رحمت خدا شود]؛ زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.
نکته 1: این آیه بر خلاف آیات دیگر سوره انعام که میگفتیم در خواندنشان اختلافی نیست، در خواندنش اختلاف وجود دارد و این اختلاف به این صورت است:
نافع و ابوجعفر اینگونه خواندهاند: أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءاً بِجَهٰالَةٍ ثُمَّ تٰابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأِنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ
ابن عامر و عاصم و یعقوب اینگونه خواندهاند: أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءاً بِجَهٰالَةٍ ثُمَّ تٰابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ
بقیۀ قراء نیز چنین خواندهاند: أِنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءاً بِجَهٰالَةٍ ثُمَّ تٰابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأِنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ
حال آیا بین این قرائتها فرقی هست؟ در این زمینه باید گفته شود که أَنَّهُ با أِنَّهُ متفاوت است. وقتی أَنَّهُ خواندیم یعنی خودش یک جملۀ مستقل نیست بلکه أنَّ با اسم و خبرش به تأویل مصدر میرود و يك كلمه ميشود، در نتیجه باید با قبلش معنا شود ولی وقتی أِنَّهُ خوانده شد خودش یک جملۀ مستقل است.
در مجمع البیان نیز توضحیات بیشتری در مورد معنای متفاوت این قرائات آمده است که علاقهمندان میتوانند به این کتاب مراجعه کنند.
در همین جا به این نکته نیز اشاره کنم که مجموعا ده قاری داریم كه 7 نفر آنها مشهورتر هستند.
نکته 2: با توجه به اینکه در این آیه از سلام صحبت شده است خوب است کتابی به نام (سلامها در قرآن) نوشته شود و همۀ موارد ریشۀ (سلم) در قرآن جمع آوری شود و نکاتش مورد تحلیل قرار گیرد. آیت الله مجلسی اصفهانی که هم اکنون زنده است کتابی نوشته است به نام (الدرة البهیة فی مسائل التحیة) و در این کتاب از مسائل فقهی تحیت و سلام صحبت کرده است و این کتاب حدود 130 صفحه شده است. حال وقتی مسائل فقهی بحث سلام 130 صفحه شود مباحث دیگر مربوط به سلام حتما میتواند کتاب قطور و پر محتوایی باشد.
نکته 3: در این آیه از تعبیر اَلَّذِينَ يُؤْمِنُونَ استفاده شده است. این تعبیر به توجه به مضارع بودن يُؤْمِنُونَ به کسانی اشاره دارد که ایمان آوردند و روز به روز به ایمانشان میافزایند. پس بحث در مورد افرادی است که خواهان کمال هستند. تعبیر يُؤْمِنُونَ استمرار را میرساند. حال با توجه به آیات قبلی که مربوط به فقراء و بردگان مومنین بود میفهمیم آیه به پیامبر(ص) میگوید: این افراد که مبلغان آیندۀ اسلام و خواهان کمال هستند وقتی نزد تو آمدند باید به آنها سلام کنی. پس پیامبر(ص) وظیفه دارد به مبلغان راستین اسلام سلام کند.
اگر این رایحه و این معنا را در اینجا استشمام کردیم متوجه میشویم که چرا قرآن میگوید:
سَلاٰمٌ عَلىٰ نُوحٍ فِي اَلْعٰالَمِينَ ﴿الصافات، 79﴾
به نظر میرسد دلیلیش این است که او بیشترین تبلیغ را کرده است. او 950 سال تبلیغ کرده است. پس باید در عالمین به او سلام کرد. دیگران که مبلغین اسلام هستند و به اندازۀ نوح تبلیغ نکردهاند نیز مورد سلام قرار میگیرند ولی سَلاٰمٌ عَلىٰ نُوحٍ فِي اَلْعٰالَمِينَ تنها مربوط به نوح است.
پس سلام با مسألۀ تبلیغ دین صحیح ارتباط محکمی دارد. بنابراین اگر مبلغان واقعی اسلام باشیم سلام بر ما واقع میشود.
البته اینکه گفتم (اگر) مبلغ واقعی باشیم دلیلش این است که بسیاری از ما تبلیغ صحیح نکردهایم. در کشور که خیلی چیزها خراب شده است دلیلش این است که ما آخوندها تخصص کشورداری نداشتهایم ولی متأسفانه باید بگویم ما در بحث تربیت و دین نیز تخصص نداشتهایم و به همین خاطر نه جوانان جامعه به ما میل دارند و نه حتی جوانان خانواده. وقت طلاب را در حوزههای علمیه در مورد مسائل بیفایده تلف کردهاند و آنها را مشغول مباحث طهارت و نجاست یا شکیات نماز کردهاند و همین موجب شده است که در قرآن تخصص پیدا نکردیم.
یادم هست در عملیات و الفجر آخوندی را برای سخنرانی آورده بودند و در جبهه خواص بول الإبل(ادرار شتر) را میگفت چون چیز دیگری بلد نبود و تنها مکاسب خوانده بوده و همان چیزی که در آنجا یاد گرفته بوده را در جبهه میگفت.
امروزه باید از اینترنت استفاده کرد و از دیگر کشورها یاد گرفت که چگونه باید پیشرفت کرد.
به هر حال میخواهم بگویم سلام در این آیه ممکن است با تبلیغ همراه باشد. یک مبلغ اسلامی باید از لحاظ عملی بهترین تبلیغ را انجام دهد تا سلام شامل حال او بشود. به عنوان مثال سلمان فارسی وقتی به مدائن رفته است از لحاظ عملی بهترین اخلاق را ارائه داده است. اینها الگوی عملی اسلام بودهاند و با کارشان بسیاری از افراد را به اسلام سوق دادند.
نکته 4: وقتی آیه 54 را با آیات قبلی معنا کنیم متوجه میشویم اَلَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيٰاتِنٰا داخل در کسانی هستند که خدای خود را صبح و شام میخوانند و آنان نيز داخل كساني هستند كه از قیامت خوف دارند. مانندسه دايره متداخل. يعني ممکن است کسی تنها از قیامت بترسد و صفات عبادت و ايمان را نداشته باشد. باز ممکن است گروهی از قیامت بترسند و حتی خدا را بخوانند ولی به دنبال كامل كردن ايمان نباشند. مرحلۀ بالاتر کسانی هستند که علاوه بر خوف و خواندن خدا به دنبال کامل كردن ايمان نیز هستند و اینها طبق آیه 54 سوره انعام مشمول سلام پیامبر(ص) میشوند.
گاهی اوقات جوانان میگویند فلان شخص آدم خوبی است چرا که رعایت حقوق مردم را به بهترین وجه میکند ولی نماز نمیخواند. ما جواب میدهیم کار این شخص خوب است که خدا ترس است و حقوق مردم را رعایت میکند ولی بهتر از فردي است كه حقوق مردم را رعايت كند و خدا را هم بخواند و سعی کند روز به روز متکامل شود.
نکته 5: در مجمع البیان در مورد لغت سلام نقل کرده است که سلام در لغت به چهار صورت استعمال میشود:
الف) مصدر: به معنای دعا کردن برای انسان از اینکه از آفات سالم بماند.
ب) جمع سلامة
ج) اسمی از اسماء خدا: این سلام به معنای این است که خدا دارای سلام است یعنی خدا مالک سلام است و از عیوب و بدیها جداست و هیچ چیز ناپسندی در وجود خدا نیست.
د) نام یک درخت یا گیاه است. اگر اسم یک درخت یا گیاه را سلام نامیدند به خاطر این است که از آفات در سلامت است.
و اما سلام دارای مصادیق دیگر نیز هست. مثلا به سنگ محکم نیز سلام گفته شده است چرا که از سستی و پوسیدگی سالم است. همچنین به صلح نیز سلام گفته میشود چرا که صلح، سلامتي از شرّ است.
پس معلوم است که جنگ شرّ است و هر طرف هزینههای زیادی برای آن میکنند. پس جنگ نباید اولویت هیچ انسان عاقلی باشد. آنچه که اولویت است سلام و صلح است. بله اگر طرف مقابل تن به صلح نمیدهد و چاره ديگري نباشد وقت جنگ میشود مثل جنگ بدر و احد که مشرکان خودشان را برای جنگ با مسلمانان به پشت درهای مدینه رساندند و قصد از بین بردن مسلمانان را داشتند.
جنگ شرّ دارد و پیامبر(ص) به دنبال شر نبوده و جنگهای زمان پیامبر(ص) همگی تحمیلی بوده است. بله اگر جنگی شروع میشد مسلمانان محکم میجنگیدند ولی ابتدائا از جنگ فراری بودند.
و اما این نکته را در همینجا تذکر دهم که اگر من دائما این حرفها را در سخنرانیهایم میگویم دلیلش این است که کل جهان اسلام و رادیو و تلویزیون همه میگویند جنگ ابتدایی نیز داریم و من قصد دارم حداقل با امکانات کمی که دارم اعلام کنم که از ديد من این حرف اشتباه است.
نکته 6: متأسفانه ما آداب سلام را رعایت نمیکنیم و مثلا در یک آسانسور که 4 نفر ایستادهاند هیچ کس به دیگری سلام نمیکند. این در حالی است که در کانادا مشاهده میکردم که آنها حتی به بچهها سلام میکردند.