تفسیر آیه 54 سوره انعام در تاریخ 16 آذر 1400

تفسیر آیه 54 سوره انعام در تاریخ 16 آذر 1400

نکات درس تفسیر در تاریخ 16/9/1400

استاد عابدینی – تفسیر آیه 54 سوره انعام

بررسي 6 مورد از (سلام عليكم) در قرآن و تفسير آن در آيه 54 سوره انعام و منظور از رحمت خدا

وَ إِذٰا جٰاءَكَ اَلَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآيٰاتِنٰا فَقُلْ سَلاٰمٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلىٰ نَفْسِهِ اَلرَّحْمَةَ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءاً بِجَهٰالَةٍ ثُمَّ تٰابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ  ﴿الأنعام‏، 54﴾

و هرگاه کسانی که به آیات ما ایمان می‌آورند به نزد تو آیند، بگو: سلام بر شما، پروردگارتان رحمت را بر خود مقرّر کرده كه هر کس از شما به نادانی کار زشتی مرتکب شد، سپس بعد از آن توبه کرد و [مفاسد خود را] اصلاح نمود [مشمول آمرزش و رحمت خدا شود]؛ زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.

نکته 1: امروز که 16 آذر است در تقویم، روز دانشجو است که در زمان شاه چندین دانشجو در این روز به خاطر روشنگری‌هایشان کشته شدند. آنچه مهم است این است که دانشجویان پیوسته اولین گروههایی بودند که از خواب بیدار می‌شدند و قصد داشتند دیگران را نیز بیدار کنند ولی چون عده‌ای جاهل بوده و نمی‌خواستند بيدار شوند و ظالمان و مستبدان نيز نمي‌خواستند مردم بیدار شوند و اين ها با هم دانشجویان را اذیت می‌کردند. بعد از انقلاب نیز حوادث کوی دانشگاه را داریم و متأسفانه بجای اینکه به این قشر ارزش دهند آنها را محدود می‌کنند. امیدوارم جامعه بیداران خود را پاس بدارد و ما نیز ابتدای جلسۀ تفسیر امروز از این گروه صحبت کردیم تا به اندازه توانمان از آنان تجليل كرده باشيم.

نکته 2: بحث راجع به کلمۀ سلام بود و گفتیم سلام در آیه 54 سوره انعام بالاترین نوع سلام در قرآن است چون احتمال دارد که سلام خدا باشد و اگر سلام پیامبر(ص) هم باشد ایشان خاتم النبیین و اشرف مخلوقات است و سلامش بالاترین سلام است. و اما قرار شد سلام‌های دیگر را نیز در قرآن بررسی کنیم تا ویژگی سلام در این آیه بیشتر مشخص شود.

تعبیر (سلام علیکم) در قرآن غیر از آیه مورد بحث در 5 مورد دیگر نیز آمده است که در جلسۀ گذشته یکی از آن موارد يعني آيه 46 سوره اعراف را گفتیم. و اما به دیگر آیاتی که در آن تعبیر (سلام علیکم) است اشاره می‌کنم:

مورد اول: وَ اَلَّذِينَ صَبَرُوا اِبْتِغٰاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقٰامُوا اَلصَّلاٰةَ وَ أَنْفَقُوا مِمّٰا رَزَقْنٰاهُمْ سِرًّا وَ عَلاٰنِيَةً وَ يَدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَةِ اَلسَّيِّئَةَ أُولٰئِكَ لَهُمْ عُقْبَى اَلدّٰارِ  ﴿الرعد، 22﴾

و برای به دست آوردن خشنودی پروردگارشان [در برابر گناهان و انجام وظایف و حوادث] شکیبایی ورزیدند، و نماز را بر پا داشتند، و بخشی از آنچه را روزی آنان کردیم در نهان و آشکار انفاق نمودند، و همواره با نیکیِ [عبادت] زشتی و پلیدی [گناه] را دفع می‌کنند [و با خوبی های خود نسبت به مردم، بدی های آنان را نسبت به خود برطرف می‌نمایند] ، اینانند که فرجام نیک آن سرای، ویژه آنان است.

جَنّٰاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهٰا وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبٰائِهِمْ وَ أَزْوٰاجِهِمْ وَ ذُرِّيّٰاتِهِمْ وَ اَلْمَلاٰئِكَةُ يَدْخُلُونَ عَلَيْهِمْ مِنْ كُلِّ بٰابٍ  ﴿الرعد، 23﴾

بهشت‌های جاویدی که آنان و پدران و همسران و فرزندان شایسته و درست کارشان در آن وارد می‌شوند، و فرشتگان از هر دری بر آنان درآیند.

سَلاٰمٌ عَلَيْكُمْ بِمٰا صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى اَلدّٰارِ  ﴿الرعد، 24﴾

[و به آنان گویند:] سلام بر شما به پاس استقامت و صبرتان [در برابر عبادت، معصیت و مصیبت] پس نیکوست فرجام این سرای.

مورد دوم: اَلَّذِينَ تَتَوَفّٰاهُمُ اَلْمَلاٰئِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلاٰمٌ عَلَيْكُمْ اُدْخُلُوا اَلْجَنَّةَ بِمٰا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ  ﴿النحل‏، 32﴾

آنان در حالی که [از آلودگی‌های عملی و اخلاقی] پاک و پاکیزه اند، فرشتگانْ جانشان را می‌گیرند، به آنان می‌گویند: سلام بر شما، [اکنون] به پاداش آنچه همواره انجام می‌دادید، به بهشت درآیید.

 از این آیه بدست می‌آید مرگ برای متقیان جان کندن نیست بلکه جان دادن است و ملائکه با سلام و آرامش جان متقیان را می‌گیرند.

مورد سوم: وَ إِذٰا سَمِعُوا اَللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَ قٰالُوا لَنٰا أَعْمٰالُنٰا وَ لَكُمْ أَعْمٰالُكُمْ سَلاٰمٌ عَلَيْكُمْ لاٰ نَبْتَغِي اَلْجٰاهِلِينَ  ﴿القصص‏، 55﴾

و هنگامی که سخن بیهوده ای بشنوند، از آن روی برمی‌گردانند و می‌گویند: اعمال ما برای ما و اعمال شما برای شما، سلام بر شما [سلام متارکه] ، ما خواستار [همنشینی و معاشرت با] نادانان نیستیم.

مورد چهارم: وَ سِيقَ اَلَّذِينَ اِتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى اَلْجَنَّةِ زُمَراً حَتّٰى إِذٰا جٰاؤُهٰا وَ فُتِحَتْ أَبْوٰابُهٰا وَ قٰالَ لَهُمْ خَزَنَتُهٰا سَلاٰمٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهٰا خٰالِدِينَ  ﴿الزمر، 73﴾

و کسانی که از پروردگارشان پروا کردند گروه گروه به بهشت رانده می‌شوند، چون به آن رسند در حالی که درهایش از پیش گشوده شده است، نگهبانانش به آنان گویند: سلام بر شما، پاکیزه و نیکو شدید، پس وارد آن شوید که [در آن] جاودانه اید.

نکته 3: افشاء سلام خودش یک کار پسنیدیده است و باید کاری کرد که حتی لفظ سلام در جامعه گسترده شود. حال ممکن است کسی بپرسد وقتی افراد، بر سر کار خودشان هستند نمی‌توان دائما به آنها سلام کرد و تازه در برخی موارد سلام کردن موجب می‌شود که طرف مقابل دید بدی نسبت به ما پیدا کند چون فکر می‌کند از او توقعی داریم که به او سلام می‌کنیم.

در جواب این سوال باید گفته شود که ما باید سلام را در جامعه نهادينه کنیم نه اینکه فقط به دنبال سلام لفظی باشیم مثل بحث نماز. در بحث نماز بارها گفته‌ایم که اقامۀ نماز معنای خاصی دارد نه اینکه تنها به نماز ظاهری بپردازیم. اقامۀ نماز یعنی باید در جامعه، عدالت و عقلانیت و احترام متقابل به وجود آید. این‌گونه است که نماز، اقامه می‌شود. پس اگر در مقابل ظلم سکوت کردیم و به ظاهر پرداختیم این کار، اقامۀ نماز نمی‌شود.

حال سلام نیز همین‌گونه است. سلام وقتی نهادینه می‌شود که افراد جامعه نسبت به یکدیگر سلامتی و ایمنی داشته باشند مثل خود پیامبر(ص) که با رفتار عاقلانه‌اش سلامتی را در جامعه نهادینه کرد.

ما باید مثل پیامبر(ص) عمل کنیم و برای این کار باید بجای احساسات، تعقل جمعی ایجاد کنیم. پس نباید فقط سلام را در لفظ دید.

علاوه بر این پیامبر(ص) به زیردستانی که فقیر و نادار بودند و ایمان آوردند سلام می‌کرد. این در حالی است که برخی از ما سعی می‌کنیم فقط به افراد ثروتمند سلام کنیم ولی باید یاد بگیریم که ابتدائا به پابرهنه‌ها سلام کنیم. پس اگر خواستیم (سلام علیکم) در این آیه را محقق کنیم ما نیز مثل پیامبر(ص) باید سعی کنیم به زیردستان سلام کنیم.

نکته 4: کلمۀ (کتب) در تعبیر كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلىٰ نَفْسِهِ اَلرَّحْمَةَ به معنای واجب کردن است چرا که وقتی چیزی را می‌نویسند می‌خواهند آن را محکم و قطعی کنند و در این آیه می‌گوید خدا رحمت را بر خودش واجب کرده است. در این زمینه باید توجه داشت که خدا خودش می‌تواند کاری را بر خودش واجب کند ولی دیگران حق چنین کاری را ندارند. پس وجوب از بالا به پایین می‌آید و به تعبیر آیت الله جوادی آملی (وجوبٌ عن الله) است نه (وجوب علی الله) و اصلا معنا ندارد که مخلوقات، چیزی را بر خدا واجب کنند. حتی دعا کردن ما چیزی را بر خدا واجب نمی‌کند بلکه تنها تقاضا و استدعاء است و بر خدا واجب نیست که اجابت کند. البته به طور کلی خدا قرار نیست همان حاجتی که ما داریم و خواستيم، برآورده کند بلکه چه بسا از روی حکمتش چیزی بالاتر را به ما بدهد.

نکته 5 : تعبیر كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلىٰ نَفْسِهِ اَلرَّحْمَةَ با آیۀ 12 سوره انعام، هم از لحاظ لفظی و هم از لحاظ محتوایی متفاوت است.

در آن آیه بحث در مورد مشرکان لجوج بود که عده‌ای توقع داشتند خدا آنها را نابود کند و خدا در جواب آنها می‌گوید خدا رحمت دارد و به همین خاطر به مشرکان لجوج نیز حق حیات می‌دهد تا شاید توبه کنند.

ولی در اینجا بحث در مورد این است که پروردگارِ شما فقيران و زيردستان نعمتهایی به شما داده است که از رحمتش نشأت می‌گیرد و از جملۀ این رحمت‌ها نعمت‌های روحی است که به شما ارزانی داشته است. از همین‌جا می‌فهمیم خوش‌گذرانی دنیوی رحمت نیست. اینکه فکر کنیم خوردن و خوابیدن رحمت است اشتباه است. اتفاقا امروزه حیوانات نر را فقط به خوردن و خوابیدن مشغول می‌کنند تا برای کشته شدن فربه شوند ولی حیوانات ماده را سعی می‌کنند به کارهای شاقی وا دارند تا چندین سال او را برای تولید مثل نگه دارند. کسی که همه چیز برایش راحت باشد زود به مرض گرفتار می‌شود و ابتکار فکری نیز پیدا نخواهد کرد. انسانی پیشرفت می‌کند که با مشکلات مواجه شود و در عین وجود مشکلات، روحیۀ خود را نبازد و برای هر مشکلی راه حلی پیدا کند.

پس اینکه تصور کنیم بهترین زندگی این است که در خوشی و لذت مادی باشیم اشتباه است. این گونه انسان به پیشرفت نمی‌رسد بلکه اگر با زحمت دنبال علم و دین و مال باشیم، هم سلامتی جسمي به همراه داریم و هم پیشرفت روحی خواهیم داشت.

نکته 6: طبق تعبیر كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلىٰ نَفْسِهِ اَلرَّحْمَةَ خدا همه چیز داده است. پس اگر در کشور ما مشکلات فراوانی است دلیلش این است که امکانات در دست عده‌ای افتاده است که به خاطر جهالت‌هایشان امکانات را از بین برده‌اند. پس این مشکلات کاری به خدا ندارد. اینکه امروزه افراد نمی‌توانند ازدواج کنند به خاطر این است که بندگان خدا این مشکلات را ایجاد کرده‌اند. اگر خدا وعده داده است که در صورت ازدواج شما را غنی می‌کنم به این معنا نیست که خدا معجزه‌آسا از آسمان کاری کند بلکه مراد این است که خدا از طریق اسباب و مسببات انسان را غنی می‌کند و باید خود انسان، گام بردارد تا به هدف برسد. پس دعا کردن یعنی هدف‌هایی که در آینده قرار است به آن برسم جلو رویمان باشد تا مسیر را اشتباه نرویم نه اینکه به معنای ایجاد معجزه باشد.

امروزه اعتراض به خیلی از مسئولان وارد است که راه‌های رسیدن به رحمت الهی را بسته‌اند. پس باید بدانیم که اعتراض را به چه کسانی متوجه کنیم. متأسفانه عده‌ای به جای اعتراض به مسئولان، خدا را مقصر نقص‌ها معرفی می‌کنند.

نکته 7: طبق تعبیر كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلىٰ نَفْسِهِ اَلرَّحْمَةَ رب ما بر خودش رحمت را نوشته است. پس زندگی ساده و دردسر برای کسب علم و دانش همه از رحمت خدا نشأت می‌گیرد. اتفاقا نقطۀ مقابل که راحتی کامل است مصیبت است، خور و خواب و بی درد بودن مصیبت است، فکر نکردن و اندیشه نکردن مصیبت است.

نکته 8: تعبیر كَتَبَ رَبُّكُمْ عَلىٰ نَفْسِهِ اَلرَّحْمَةَ ممکن است با جملۀ بعدی‌اش معنا شود یعنی تفسیر این جمله تعبیر أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءاً بِجَهٰالَةٍ ثُمَّ تٰابَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ است.

این جمله می‌خواهد بگوید ممکن است شما که الآن اطراف پیامبر(ص) هستید در زمان‌های قبلی کارهای بدی انجام داده باشید ولی نباید ناامید باشید چرا که اگر توبه کنید خدا شما را می‌آمرزد. گاهی اوقات به پیامبران ایراد می‌گرفتند که اطرافیان شما که به شما ایمان آورده‌اند قبلا سابقۀ بدی داشته‌اند و در این آیه می‌گوید آنها که توبه کردند و مسلمان شدند خداوند سابقۀ بد آنها را حساب نمی‌کند. یکی از خصوصیات زیبای اسلام، عفو گذشتۀ گنه‌کاران به طور کامل است.

نکته 9: مراد از أَصْلَحَ این است که هم خودش خوب شده است و هم مواردی را که امکان جبران وجود دارد جبران می‌کند. البته در برخی موارد فسادهای گذشته به گونه‌ای است که نمی‌توان اصلاح کرد. این موارد را خدا می‌آمرزد.

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات
چون بازاندیشی روشی دائمی است سزاوار است نوشته ها و سخنرانی های این سایت نظر قطعی و نهایی قلمداد نشود.