در سوره احزاب ايه ٣٧ آمده: ای پيامبر تو اگر عاشق زن پسرخوانده ات ( زيد) شدی اشكالی ندارد. و از اين پس ازدواج با زنان پسرخوانده حلال است ، الان با شنيدن اين آيه می توان كمی شك كرد: كه پيامبر با اين همه زن ، چرا عاشق زن پسر خوانده اش شده است و خدا نقش كارشناس امور جنسی گرفته است؟
در رابطۀ با ازدواج پیامبر(ص) با زینب که در آیه 37 سوره احزاب به آن اشاره شده است باید گفته شود که این آیه در اشکال مطرح شده کاملا اشتباه معنا شده است و شأن نزولی که نقل شده و البته غلط است عاملی برای این اشتباه فهمی بوده است.
در مجموع، آیات 36 تا 38 سوره احزاب این نکته را تذکر میدهد که مردم در امور حکومتی باید حرف پیامبر(ص) را اطاعت کنند ولی امور شخصی، به خودشان برمیگردد. و اما در ضمن این بحث به ازدواج پیامبر(ص) با زینب و جزئیات آن نیز اشاره شده است.
و اما خلاصۀ ماجرای ازدواج پیامبر(ص) با دختر عمهاش زینب این بوده است که پیامبر(ص) او را برای زید(پسر خواندۀ پیامبر) خواستگاری کرد و به ازدواج او در آورد. پس از مدتي زید از این ازدواج پشیمان شد و قصد طلاق دادن او را کرد. پیامبر(ص) به زید دستور داد که با زینب بمان و او را طلاق نده و از خدا بترس. ولی زید گوش نداد و زینب را طلاق داد. سپس پیامبر(ص) به امر خدا با زینب ازدواج کرد تا به مردم بفهماند ازدواج با همسر طلاق داده شدة فرزند خوانده حرام نیست. این مطلب از متن آیه بدست میآید. پس اینکه در اشکال، آیه را این گونه معنا کرده است که : (ای پيامبر تو اگر عاشق زن پسرخوانده ات ( زيد) شدی اشكالی ندارد.) معنای کاملا اشتباهی است و نوعی دروغ بستن به قرآن است. از ذیل آیه 37 به صورت واضح میفهمیم اصل ازدواج پیامبر(ص) با زینب برای از بین بردن یک سنت باطل بوده است و ربطی به مسائل شهوانی ندارد. حال اینکه چرا مستشکل به این مسأله اصلا اشارهای نکرده است واقعا جای سوال دارد.
از همینجا این نکته را نیز میفهمیم که در امور خانوادگی مخالفت با پیامبر اشکال ندارد همچنانکه زید در موضوع طلاق دادن زینب با امر پیامبر مخالفت کرد ولی هیچ کسی زید را در این زمینه مذمت نکرده است.
این مجموعه از آیات میخواهد به پیامبر(ص) بگوید فکر نکن در امور خانوادگی باید حتما دستور تو را عمل کنند. خیر، امور حکومتی با خانوادگی فرق دارد. باید احکامی که مردم در آن آزادند با احکامی که آزاد نیستند فرق داشته باشد. و خدا ميخواسته اين مسأله با صراحت روشن شود و امور شخصي با حكومتي جدا شود و پيامبر(ص) نميخواسته اين تفكيك صورت پذيرد و اين همان چيزي است كه پيامبر(ص) در نفس خود مخفي ميكرده است.
و اما شأن نزولی در ذیل آیه وارد شده است که میگوید پیامبر(ص) زینب را به حالت لخت دید و از او خوشش آمد و زید برای اینکه زینب به پیامبر(ص) برسد او را طلاق داد. این داستان کاملا اشتباه است و هیچ سند صحیحی ندارد و نمیتوان برای معنای آیه از این شأن نزول استفاده کرد. به خصوص اینکه این شأن نزول با متن آیه سازگار نیست. تازه زينب دختر عمه پيامبر(ص) بود و قبلا او را ديده بود؛ زيرا تا آن زمان هنوز آيه حجاب نازل نشده بود.
و اما فرض کنید میخواهیم با کسی بحث کنیم که اصلا قرآن را قبول ندارد. در جواب به چنین شخصی باید بگوییم که پیامبر(ص) دشمنان زیادی داشته است و آنها در زندگی ایشان جستجو میکردند تا اشکالی پیدا کنند ولی این اشکالاتی که امروزه گرفته میشود را اصلا مطرح نکردهاند. پس اين گونه از کارهای پیامبر در آن زمان همه درست بوده به گونهای که مشرکان، يهوديان، مسیحیان و منافقان نتوانستند چنین اشکالاتی به پیامبر وارد کنند. اشکالات آنان به پیامبر(ص) این است که او ساحر یا مجنون یا آدم زودباوری است ولی هیچ گاه نمیگویند این حرفهایی که میزند خلاف عقل و عدالت است. نمیگویند زنباره و شهوت ران است. نمیگویند حقوق زنان را پایمال کرده است.
باید دقت داشت که زندگی پیامبر(ص) از دید افراد مخفی نبوده و ایشان زندگی مجهولی نداشته است. کارهای پیامبر را دائما کنترل میکردند. اگر پیامبر فرد شهوترانی بود دشمنان او به این مشکل اشاره میکردند و مثلا میگفتند با دختر کوچک ازدواج کرده است. میگفتند چرا تعداد زیادی زن گرفته است؟ میگفتند زنان شما را تصاحب کرده است. یادمان نرود که دشمنان پیامبر زور و رسانه داشتند و حضرت محمد(ص) امکانات نداشته ولی هیچ گاه دشمنان ایشان از این نوع اشکالات مطرح نکردند. پس معلوم میشود ما در زمانی هستیم که با زمان پیامبر(ص) تفاوت اصلی داریم. چیزهایی که ما امروزه عیب میگیریم آن زمان عیب نبوده است و جوّ این زمان با جوّ زمان پیامبر فرق دارد. ممکن است چیزی در جوّی خوب و در جوّ دیگر بد باشد.
در آن زمان راه درآمد، شکار و صید و تجارت و … بوده و زنان که معمولا این کارها را نمیتوانستهاند انجام دهند تحقیر میشدند. با توجه به این مطلب میفهمیم ازدواجهای متعدد با زنها در زمان قدیم ضرورتاً از دید شهوانی نگاه نمیشده بلکه حمایت از زن حساب میشده که آنها را زیر پوشش قرار دهیم. در چنین جوّی ازدواج پیامبر با زنها عاقلانه است و زنها نیز راضیاند.
حال امروزه که زنها استقلال مالی دارند ، پلیس هست و …. در چنين زماني ازدواج متعدد بیشتر شهوترانی حساب میشود. برای توضیح بیشتر در این باره میتوانید به مقالات بنده که در مجله پیام زن منتشر شده و همچنین کتاب شیوه همسرداری پیامبر مراجعه کنید.
امروزه اگر مردی زنهای متعدد گرفت بحث شهوت رانی مطرح میشود ولی قدیم اگر مرد، زنهای متعدد میگرفت علت اصلی معمولا شهوت نبوده است. در زمانهای قدیم یک زن برای امنیت و نانش احتیاج به ازدواج داشته است ولی امروزه معمولا یک زن برای امنیت و اقتصاد نیازی به ازدواج ندارد. پس اگر پیامبر در آن زمان زنان متعدد داشته برای کمک به آنها بوده نه شهوترانی.
متأسفانه ما شرائط زندگیها در زمان گذشته را درک نمیکنیم و به همین خاطر حرفهای نامربوط میزنیم. با بررسی ازدواجهای پیامبر(ص) میفهمیم که هیچ نقطۀ منفي شهوانی در این ازدواجها وجود نداشته است. بد نیست به دو نمونه از ازدواجهای پیامبر(ص) اشاره کنم تا این موضوع واضحتر شود :
ازدواج پیامبر(ص) با حفصه دختر عمر : عمر پس از بيشوهر شدن دخترشْ حفصه او را به چند نفر برای ازدواج پیشنهاد کرد ولی آنها قبول نکردند. در اینباره وقتی به نزد پیامبر شکایت ُبُرد پیامبر(ص) حاضر شد با حفصه ازدواج کند.
جالب است بدانيد که روزی حفصه با پیامبر(ص) دعوا میکند و وقتی عمر به قضاوت میآید و تندی دخترش حفصه را میبیند به او سیلی میزند و به پیامبر(ص) میگوید تو خیلی به زنها رو میدهی.
ازدواج پیامبر با ام حبیبه : ام حبیبه دختر ابوسفيان با شوهرش به حبشه رفت. شوهرش در حبشه مسیحی شد و او تنها ماند. پیامبر برای اینکه استرس او به خاطر چنین اتفاقی کم شود نامهای به نجاشی نوشت و گفت ام حبیبه را به ازدواج من در آور. یک زن مسلمان در یک محیط غریب، بدون امکانات است و پیامبر با چنین ازدواجی به او شخصیت میدهد و او روحیه بدست میآورد. جالب است که وقتی ابوسفیان این مطلب را شنید گفت این مرد واقعا جوان مرد است. حال چیزی که در آن زمان جوان مردی حساب میشده امروزه عدهای فکر میکنند ظالمانه است. واقعا در همین دو مورد آیا بویی از شهوترانی میآید یا در هر دو مورد ایثار و فداکاری پیامبر(ص) رسانده میشود؟
خوب است در همینجا به این نکته نیز اشاره کنم که متأسفانه امروزه به خاطر کارهای حکومتهای اسلامی، مردم به اسلام بدبین شدهاند و فکر میکنند اشکالات وارده به اسلام نیز صحیح است.
این در حالی است که اشکال کنندگان نه تاریخ میدانند و نه با جوّ آن زمان آشنا هستند ولی مقاله مینویسند و به پیامبر اشکالاتی وارد میکنند و متأسفانه عدهای فکر میکنند این اشکالات صحیح است.
لطفا جهت ثبت نام ابتدا وارد شوید یا ثبت نام کنید.