سؤالاتی پیرامون داستان حضرت یوسف(ع)

سؤالاتی پیرامون داستان حضرت یوسف(ع)

پاسخ داده شد
0
0

چرا حضرت یعقوب و همسر و فرزندانشان در برابر یوسف سجده کرده‌اند؟ آیا این پرستش غیر خدا نیست؟ در آیه 100 سوره یوسف آمده است:
وَ رَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَ خَرُّوا لَهُ سُجَّداً ﴿يوسف‏، 100﴾
و پدر و مادرش را بر تخت بالا برد و همه برای او به سجده افتادند.

  • شما باید برای ارسال دیدگاه شوید
پاسخ عالی
0
0

باید بررسی کرد که مراد از سجده در این عبارت چیست؟
شاید مراد از سجده در این آیه تواضع و فروتنی است.
در آیه چهارم این سوره نیز آمده است:
إِذْ قٰالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يٰا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَباً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سٰاجِدِينَ ﴿يوسف‏، 4﴾
[یاد کن] آن گاه که یوسف به پدرش گفت: پدرم! من در خواب دیدم یازده ستاره و خورشید و ماه برایم سجده کردند!
از عبارت رَأَيْتُهُمْ که در آن ضمیر ذوی العقول بکار رفته بدست می‌آید که یوسف در خوابش نیز خورشيد و ماه و ستارگان را موجودات ذوی العقول ‌دیده است.
به هر حال یوسف نه معبود بوده و نه جهت بوده و نه شفیع بلکه مراد این بوده که آنها در مقابل یوسف تواضع و فروتنی کردند.
اشکال: تواضع برادران یوسف در مقابل او درست است چون يوسف به عهدۀ آنان حقوق فراواني داشت، ولی تواضع یعقوب و همسرش چه وجهی دارد؟ مگر یعقوب خودش پیامبر نبوده و در نطفه و تغذيه و رشد جسمي و علمي یوسف اثر نداشته است؟ فرزند باید در مقابل پدر و مادر تواضع کند. حال چرا طبق سوره یوسف پدر و مادر در برابر فرزند تواضع می‌کنند؟ در دین به ما گفته‌اند که «بالوالدین احسانا». حال آیا این بد آموزی ندارد که پدری در مقابل فرزند تواضع کند و خدا هيچ نقدي نزند؟
پاسخ: به نظرم بین عملکرد یوسف و یعقوب در اینکه به هم برسند تفاوت وجود داشت؟
آنچه از حضرت یعقوب نقل شده اين است كه دائما در فراق یوسف گریه می‌کرد و قرآن اقدام عملی از او نقل نكرده مثل اينكه خودش از روستا بيرون برود و به دنبال يوسف بگردد يا به فرزندانش يا اهل كنعان اعلام کند اگر کسی یوسف را پيدا كند و بياورد جایزه‌ای به او می‌دهم، ولي یوسف اقدامات فراوانی کرد از جمله اینکه از بین همۀ ورودی‌های مصر دقت داشت که وفد کنعان را بشناسد. علاوه بر آن [از جیب خودش] پول برادرانش را مخفيانه برگرداند. همچنین به آنها گفت برادر دیگرتان را بیاورید ولی با این قرائن یعقوب چیزی نفهمید. در سفر دوم، یوسف خودش را به بنیامین معرفی کرد و قصد کرد تا با قرار دادن جام در بار بنیامین، نشانۀ دیگری همراه بنيامين بفرستد که اتفاق دیگری افتاد و نگهبانان فرياد زدند كه جام پادشاه گم شده است و بنیامین به عنوان دزد معرفی شد و باز حضرت يعقوب چيزي نفهميد و كاري نكرد و برای بار سوم یوسف پیراهنش را فرستاد.
به هر حال همۀ کارهای مثبت به ذهن یوسف رسید و او عمل كرد، نه یعقوب. از همین‌جا می‌فهمیم تواضع یعقوب و همسرش در برابر یوسف به خاطر فهم و علم ومهرباني و تلاش او براي رسيدن به طايفه‌اش بود نه به خاطر حكومت داريش. و اينكه از هر فرصتی استفاده کرد تا بتواند به پدر و مادرش برسد.
پرسش: چرا حضرت يعقوب هيچ كاري براي يافتن يوسف نكرد؟
پاسخ: ما در آن موقعيت نيستيم و غير از نقل قرآن چيزي نمي‌دانيم. مثلا ما چون زياد دروغ مي‌گوييم و زياد دروغ مي‌شنويم احتمال مي‌دهيم كه خبر آورنده‌اي كه مي‌گويد فلاني را گرگ خورد شايد دروغ بگويد و به اقدامات متعدد متوسل مي‌شويم تا اگر فلاني زنده است او را بيابيم، ولي احتمالا در فرهنگ حضرت يعقوب اصلا دروغ جايي نداشته و لذا كاري انجام نداده است و هر اقدامي معنايش اتهام دروغ به فرزندانش بود كه اين نيز گناه بود.
پرسش: چرا حضرت يوسف پيكي نفرستاد و خبر از زنده بودن خودش نداد؟
پاسخ: بيان شد كه ما از آن موقعيت، خبر چنداني نداريم. در دوران بردگي و زندان كه كاري از دستش بر نمي‌آمد و در دوران وزارت شايد سوء استفادۀ شغلي محسوب مي‌شد و شايد محظورات ديگري داشته است كه ما از آن بي‌خبر هستيم.

  • شما باید برای ارسال دیدگاه شوید
نمایش 1 نتیجه
پاسخ شما

لطفا جهت ثبت نام ابتدا یا ثبت نام کنید.

چون بازاندیشی روشی دائمی است سزاوار است نوشته ها و سخنرانی های این سایت نظر قطعی و نهایی قلمداد نشود.