قرآن و قسم دادن خدا در دعاها

قرآن و قسم دادن خدا در دعاها

پاسخ داده شد
1
0

شما در درس‌های تفسیری خود گفته‌اید صحیح نیست که در دعاها، خدا را به حق کسی قسم بدهیم. این در حالی است که در ذیل آیه 37 سوره بقره یعنی آیۀ فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِماتٍ فَتابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحيمُ روایاتی آمده است که می‌گوید حضرت آدم، خدا را به حق ائمه قسم داد تا توبه‌اش قبول گردید. به عنوان مثال به یکی از این روایات اشاره می‌کنم:
ابن‌عباس (رحمة الله علیه)- فَتَلَقَّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْهِ قَالَ سَأَلَهُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه و آله) وَ عَلِیٍّ (علیه السلام) وَ فَاطِمَهْ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْن (علیهم السلام).
وسایل الشیعه، ج۷، ص۹۹/ الکافی، ج۸، ص۳۰۴/ البرهان و النورالثقلین و بحارالأنوار، ج۱۱، ص۱۷۷ و معانی الأخبار، ص۱۲۵
همچنین طبق آیه‌ای از سوره اعراف که می‌فرماید: وَلَمَّا وَقَعَ عَلَيْهِمُ الرِّجْزُ قَالُوا يَا مُوسَى ادْعُ لَنَا رَبَّكَ بِمَا عَهِدَ عِندَكَ لَئِن كَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَكَ وَلَنُرْسِلَنَّ مَعَكَ بَنِي إِسْرَائِيلَ(134) درخواست مردم از موسی برای دعا به واسطه جایگاه او در نزد خدا بوده است. با توجه به این ادله، چرا شما گفتن اللهم بحق را صحیح نمی‌دانید؟

  • شما باید برای ارسال دیدگاه شوید
پاسخ عالی
0
0

چرا من را به روایات آدرس می‌دهید؟ این‌همه در قرآن دعاهای انبیاء و اولیاء وجود دارد ولی در هیچ‌یک «بحق» دیده نمی‌شود. به علاوه چرا واژۀ (کلمات) در این آیه که مجمل است به کلمات لفظی معنا شود؟ ممکن است مراد از کلمات، کلمات وجودی باشد. بنده در تفسیر همین آیه روایات را بررسی کردم ولی هیچ‌یک از لحاظ سندی صحیح نبود. (ر.ك لمحات في تفسير القرآن جلد 1 280 از احمد عابديني همچنين ر.ك تسنيم ج3 ص 456 از عبد الله جوادي آملي. و همچنين ر.ك «من وحي القرآن ج1 ص 228 از سيد محمد حسين فضل الله)
و اما در مورد آیۀ سوره اعراف باید توجه شود که این آیه فعل آل‌فرعون است و دلیلي نیست که كار فرعونيان برای ما جایز باشد. علاوه بر این معلوم نیست این آیه مربوط به سوگند دادن باشد بلکه ممکن است باء در تعبیر بِمَا عَهِدَ عِندَكَ باء تعلیل باشدنه باء قسم.
جالب است که در قرآن سحرۀ فرعون هستند که به عزت فرعون قسم می‌خورند یا در موردی جهنمیان هستند که از مالک دوزخ می‌خواهند برای آنها دعا کند. آیا غیر از اینها موردی در قرآن داریم که از زبان انسان‌های صالح که مورد تأیید قرآن باشند چنین دعایی شده باشد که بحق پیامبری قسم خورده باشند؟
آیا در قرآن موردی سراغ دارید که پیامبری خدا را به پیامبر دیگری یا به حق انبیاء قسم داده باشد؟ مثلا پیامبر اکرم(ص) دعا کرده باشد که خدایا بحق ابراهیم؟
در قرآن اصلا چنین موردی نیست. در صحیفۀ سجادیه نیز معمولا با صلوات از خدا درخواست شده است و اگر دو سه مورد- حدود %1در صحیفه وجود دارد واقعا مشکوک است چرا که در برخی نسخه‌ها وجود ندارد و علاوه بر این سند رجالی آن دارای اشکال است.
جالب است که حتی در دعای قنوت نماز عید که اللهم انی اسألک بحق هذا الیوم خوانده می‌شود بنده با مراجعه به کتاب تهذیب الأحكام شیخ طوسی ج3 ص 139 حديث 314 مشاهده کردم که عبارت به این صورت نیست بلکه اللهم انی اسألک فی هذا الیوم آمده است. حال چطور در كتب دیگر بحق هذا الیوم شده است معلوم نيست. احتمالا برخی از راویان طبق ذهنیت خودشان، بحق هذا الیوم نقل کرده‌اند.
به هر حال من تا این لحظه هیچ دلیلی پیدا نکردم که گفتن بحق صحیح باشد. در دعاهایی مثل دعای باران در نهج البلاغه نیز با اینکه می‌توانست بحق رسول الله بگوید چنین تعبیری در آن نیست. پس در مجموع بهتر است دعاها را با صلوات شروع کنیم نه با گفتن بحق.
به نظر مي رسد گفتن اللهم بحق از زمان بنی‌عباس شروع شده است. بنی‌عباس چون فضیلتی نداشتند می‌خواستند برای خود فضیلت‌تراشی کنند. به همین دلیل باید برای عباس که عموی پیامبر(ص) است فضیلتی درست کنند. گفتند عباس آخرین مهاجر بوده است. در حالي كه او حتی تا حجة الوداع هم از رباخواری دست برنمی‌داشت تا اینکه در حجة الوداع پیامبر(ص) فرمود رباهاي عمويم عباس زير پاي من.
یکی از فضائلی که برای عباس در کتب اهل سنت نقل شده است این است که در زمان عمر خشك‌سالي شده بود. عمر دعا کرد که خدایا به حق عباس عموی پیامبر(ص) به ما باران بده و خدا باران نازل کرد.
پس طبق این روایت، تعبیر بحق را عمر باب کرده است. البته آیا واقعا این کار را عمر کرده یا بنی عباس به او دروغ بسته‌اند دقیقا نمی‌دانیم؟ بر فرض هم که عمر چنین کاری کرده اشتباه کرده كار او براي ما حجت نيست. راستي در آن زمان حضرت علی و امام حسن و امام حسین علیهم السلام که فضائلشان قابل انکار نبوده در قید حیات بوده‌اند. چرا عمر خدا را به حق این افراد قسم نداده و به عباس قسم داده است؟!

البته من بیشتر احتمال می‌دهم که این دروغ باشد و بنی عباس آن را ساخته باشند.
حال عوام شیعه فکر کردند این کار، کار خوبی است و وقتی خدا را می‌توان به حق عباس قسم داد پس خدا را به حق پیامبر(ص) و ائمه حتما می‌توان قسم داد.
و اما اگر کسی بخواهد برای اثبات شفیع بردن به درگاه خدا، به داستان برادران یوسف که از پدر، طلب استغفار کردند استناد کند صحیح نیست چرا که برادران یوسف نسبت به حضرت یعقوب حق الناس مرتکب شده بودند و آمدن آنها نزد یعقوب نوعی عذرخواهی بوده است. پس آنها می‌خواهند به پدر بگویند ما تو را سال‌های زیادی زجر داده‌ایم و ما را ببخش و از خدا بخواه ما را به خاطر این گناه ببخشد. مسلّم است که فرزندان یعقوب برای هر گناهی پدرشان را به درگاه خدا شفیع نمی‌بردند. پس معلوم می‌شود که این مورد مربوط به حق الناسی بوده که نسبت به پدر مرتکب شده بودند و این مطلب ربطی به بحث ما ندارد.
و اما آیه 64 سوره نساء نیز مربوط به منافقان است و نمی‌توان از آن برای توسل استفاده کرد. اگر آیات قبل از این آیه را بخوانید متوجه خواهید شد که منافقان از پیامبر(ص) روگردانده و حکم نزد طاغوت برده بودند و آیه 64 می‌گوید توبۀ آنها این است که نزد پیامبر(ص) بیایند و از خدا طلب استغفار کنند و كاري كنند كه تو نيز برايشان طلب آمرزش كني خدا را تواب رحيم خواهند يافت. نمي‌دانم چرا کسانی آيه را از منافقان به مؤمنان و مسلمانان كشانيده‌اند؟

  • شما باید برای ارسال دیدگاه شوید
نمایش 1 نتیجه
پاسخ شما

لطفا جهت ثبت نام ابتدا یا ثبت نام کنید.

چون بازاندیشی روشی دائمی است سزاوار است نوشته ها و سخنرانی های این سایت نظر قطعی و نهایی قلمداد نشود.
شروع درس