قضایای حقیقیه و خارجیه در اسلام

قضایای حقیقیه و خارجیه در اسلام

پاسخ داده شد
0
0

به نظر من این بحث بسیار مهمی هست. من مدتهاست به این نتیجه رسیدم که مسلمونها برای اینکه بتونن در دنیای مدرن، مسلمان زندگی کنند باید به این باور برسند که همون عقلی که خدا، وحی، نبوت، معاد و حقانیت و اعجاز قرآن رو بهشون ثابت کرده، همون عقل حکم میکنه که تمام احکام و قضایای قرآن، قضیه خارجیه باشه الّا ما خرج بالدليل العقلي. و اگر چنین نبود اصلا قرآن در زمان و مکان تکوینش، مهمل و بی استفاده بود و دردی از دردها رو برطرف نمی‌کرد. بین زندگی انسان در دوران مدرن و دوران پیشا مدرن مخصوصا ۱۴ قرن قبل، تفاوت‌های بنیادینی وجود داره و مفاهیمی مثل حکومت، مجازات و مسائل اقتصادی در اون دوران با نظیرش در دوران مدرن، فقط اشتراک لفظی دارند، وگرنه ماهیتی کاملا متفاوت دارند. این رو متخصصان حقوق و علوم سیاسی و اقتصاد هم تایید می‌کنند.
در حالی که در حوزه های ما، فهم غالب کاملا برعکس هست و همه قضایا رو حقیقیه و بدون زمان و مکان ميدونند مگر اینکه مخصصی از خود نصوص پیدا کنند. این روش دیگه جوابگو نیست.
لطفا اگر نظری درباره این حرف من دارید بهم بفرمایید تا راجع بهش فکر کنم. ممنونم

  • شما باید برای ارسال دیدگاه شوید
پاسخ عالی
0
0

به نظرم دو گونه باید بحث کرد. یکی اینکه حق چیست و دیگری اینکه چگونه باید حق را جا انداخت. اگر حق این باشد که قضایا خارجیه هستند نباید فراموش کرد که حوزه‌های علمیه پیوست روش دیگری داشته و دارند و اگر بخواهیم این را در حوزه جا بیندازیم چه باید بکنیم؟ این کار راحت نیست. پس باید با بیان حوزوی برای حوزویان توضیح دهیم.
و اما آیا همۀ قضایا خارجیه است یا حقیقیه؟ بنده فکر می‌کنم بیشتر قضایای قرآنی مخلوطی از این دو است. مثلا وقتی فعل ماضی به کار می‌برد به قضیۀ خارجیه اشاره دارد و وقتی از الفاظ عام و کلی استفاده کرده به قضایای حقیقیه اشاره دارد.
تازه وقتی بخواهیم این‌ها را در مرحلۀ عمل پیاده کنیم باید نهایت دقت را داشته باشیم. مثلا در بحث قصاص اگر بخواهیم بگوییم قصاص نباید باشد نزاع جدیدی شروع می‌شود ولی اگر فرهنگ سازی کنیم که خود مردم یا نمایندگان آنها از حق قصاص استفاده نکنند بهتر است. به این صورت موارد قصاص کم می‌شود. یا در بحث ارث نمی‌شود گفت که ارث زن و مرد مساوی باشد چون کسی این را قبول نمی‌کند ولی می‌توان گفت هر شخصی در ثلث وصیت کند تا ارث زن و مرد یکی شود یا در زمان حیات قسمتی از اموالش را به دخترانش بدهد تا کاستی‌ها جبران شود.
پس اصل قانون باشد ولی تبصره‌هایی به آن زده شود تا مشکل حل شود.

  • شما باید برای ارسال دیدگاه شوید
نمایش 1 نتیجه
پاسخ شما

لطفا جهت ثبت نام ابتدا یا ثبت نام کنید.

چون بازاندیشی روشی دائمی است سزاوار است نوشته ها و سخنرانی های این سایت نظر قطعی و نهایی قلمداد نشود.