معنای آیه 15 سوره حج

معنای آیه 15 سوره حج

پاسخ داده شد
0
0

معناى آيه 15 سوره حج چيست‏؟

  • شما باید برای ارسال دیدگاه شوید
پاسخ عالی
1
0

در ابتدا به خود آیه توجه کنید:
مَنْ كٰانَ يَظُنُّ أَنْ لَنْ يَنْصُرَهُ اللّٰهُ فِي الدُّنْيٰا وَ الْآخِرَةِ فَلْيَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَى السَّمٰاءِ ثُمَّ لْيَقْطَعْ فَلْيَنْظُرْ هَلْ يُذْهِبَنَّ كَيْدُهُ مٰا يَغِيظُ ﴿الحج‏، 15﴾
کسی که همواره گمان می‌کند که خدا هرگز پیامبرش را در دنیا و آخرت یاری نخواهد داد [و اکنون یاری خدا را می‌بیند و به این خاطر ناامید و خشمگین است] باید طنابی از سقف [خانه اش] بیاویزد، سپس خود را حلق آویز کند، پس ببیند آیا حیله و نیرنگش آنچه را سبب خشم او شده است از بین می‌برد؟!
در تفسير اين آيه نظرات مختلفى وجود دارد كه در زير به آن اشاره مى‌كنيم:
نظر اول: در تفسير الميزان راجع به معناى اين آيه چنين آمده است:
مفسرين گفته‏اند ضمير در” لَنْ يَنْصُرَهُ اللَّهُ” به رسول خدا بر مى‏گردد چون مشركين مكه مى‏پنداشتند دينى كه وى آورده دروغى و نو ظهور است كه اساس محكمى ندارد و به همين جهت دعوتش منتشر نمى‏شود، و نزد خدا هم منزلتى ندارد تا او پشتيبانش باشد. ولى وقتى كه آن جناب به مدينه مهاجرت فرمود و خدا نصرتش داد و دينش عالم‏گير شد و آوازه‏اش همه جا پيچيد اين حادثه غير منتظره سخت مشركان را به خشم آورد لذا خدا در اين آيه ايشان را نكوهش كرده و اشاره مى‏كند كه ياور او خدا است و چون ياور او خداست خشم مشركان پايان نمى‏پذيرد و لو خود را خفه كنند. پس نقشه‏هاى ايشان هم اثرى نخواهد داشت. و معناى آيه اين است كه: هر كه از مشركين خيال كند كه خدا او را يارى نمى‏كند و در دنيا نام پيغمبر خود را بلند نمى‏كند و دين او را گسترش نمى‏دهد و در آخرت او را مشمول مغفرت و رحمت خود نمى‏گرداند و گروندگان به وى را نيز وا مى‏گذارد، آن گاه به خاطر همين خيال وقتى مى‏بيند كه خدا او را يارى كرده دچار خشم مى‏شود، چنين كسى طنابى بگيرد. و با آن به بلندى برود- مثل كسى كه با طناب به درخت بلندى بالا مى‏رود- آن گاه با همان طناب خود را خفه كند، بعد ببيند آيا كيد و حيله‏اش خشمش را مى‏نشاند يا خير؟. و اين معنا معناى خوبى است كه سياق آيات قبلى، و نزول اين سوره به اندك مدتى بعد از هجرت، يعنى در ايامى كه مشركين هنوز قدرت و شوكت خود را داشتند آن را تاييد مى‏كند.(ترجمه الميزان، ج‏14، ص: 496)
نظر دوم: اين آيه با آيات قبل كاملا در ارتباط است. آيات قبل پيرامون كسانى بود كه به خاطر مشكلاتى كه برايشان پيش آمده از خدا رويگردان شده‌اند و خلاصه از خدا عصبانى هستند و به همين دليل طبق آيه 11 دين را هم كنار گذاشته‌اند. چنين افرادى از خدا شاكى بودند و بجاى خدا از غير خدا كمك مى‌خواستند.
حال خداوند در آيه 15 مى‌گويد چنين افرادى كه از خدا عصبانى هستند و فكر مى‌كنند خدا آنها را يارى نمى‌كند سعى كنند راهى به سوى آسمان بيابند چون آسمان منطقۀ وسيعى است و شايد در آنجا بتوانند كمكى بيابند. پس راهى به سوى آسمان پيدا كنند و آن راه را طى كنند تا ببينند واقعا غير از خدا مى‌توانند كسى را پيدا كنند كه به آنها كمك كند تا در نتيجه، عصبانيت آنها از اين طريق از بين برود و خوشحال شوند كه غير خدا توانسته است به آنها كمك كند؟ خلاصه اينكه ببينند آيا كيد و مكرشان حكم خدا را كه مايه خشم آنها شده از بين مى‏برد يا نه؟
بنابراين مراد از آيه شريفه اين است كه بفرمايد: بر هر انسانى لازم است در امور دنيا و آخرت خود اميدوار خدا باشد، و اگر اميدوار او نباشد و خيال كند كه خدا او را يارى نمى‏كند و به خاطر همين خيال دچار غيظ شود پس هر نقشه كه مى‏تواند بريزد كه نقشه‏اش سودى به حالش نخواهد داشت.
دقت شود كه طبق اين معنا مراد از قطع، قطع مسافت است.
نظر سوم: كسانى كه از قبل گمان مى‌كردند كه خدا، پيامبر را يارى نمى‌كند ولى الآن مى‌بينند كه خدا او را يارى كرده است عصبانى هستند. حال چنين كسانى سعى كنند راهى به سوى آسمان بيابند و آن راه را طى كنند تا بتوانند به گونه‌اى جلو پيامبر را بگيرند تا شايد بتوانند از طريق جلوگيرى از رشد فكر پيامبر(ص) عصبانيتشان را كنترل كنند.
نظر چهارم: كسانى كه گمان مى‌كردند خدا آنها را يارى نمى‌كند بايد سعى كنند پرواز كنند يا به نحوى به سوى آسمان روند چرا كه با پرواز، دنياى ديگرى پيش روى آنها باز مى‌شود و متوجه خواهند شد كه همه چيز در دست خداست و تصور صحيحى از خدا پيدا مى‌كنند و در نتيجه خشمشان فرو مى‌نشيند.
بله، برخى انسان‌ها ذهنشان خيلى محدود است و وقتى مشكلى برايشان پيش مى‌آيد فكر مى‌كنند خدا متوجه آنها نيست. حال خدا در اين آيه مى‌خواهد به آنها بگويد به سمت آسمان بياييد يعنى ذهنتان را وسيع‌تر كنيد تا از فضاى بازترى به واقعيت‌ها نگاه كنيد و در نتيجه خشمتان نسبت به خدا از بين برود.
نظر پنجم: اين نظر پنجم نظر خود بنده است:

اين آيه با آيه 31 همين سوره حج مرتبط است. در آن آيه آمده است:
وَ مَن يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَكَأَنَّمَا خَرَّ مِنَ السَّمَاءِ فَتَخْطَفُهُ الطَّيرْ أَوْ تَهْوِى بِهِ الرِّيحُ فىِ مَكاَنٍ سَحِيقٍ‏
ترجمه: و هر كس به خدا شرك ورزد، گويا چنان است كه از آسمان سقوط كرده و پرندگان [شكارى‏] او را مى‏ربايند، يا باد او را به جايى دور دست مى‏اندازد.
كسى كه از خدا نااميد است شرائطش مثل كسى است كه از آسمان در حال افتادن است. انگار كه از ريسمان الهى جدا شده و در حال پرتاب شدن بر روى زمين است. حال خدا در آيه 15 مى‌خواهد همين مطلب را بگويد كه شرائط تو كه از خدا نااميد هستى مثل اين است كه توسط ريسمانى به سوى آسمان بروى و بعد، آن ريسمان را قطع كنى. پس نااميدى از خدا اين حالت را براى انسان به وجود مى‌آورد. حال آيا واقعا اين حالت، حالت خوبى است و موجب مى‌شود انسان نجات يابد و در واقع خشمش از خدا از بين برود؟
جدا شدن از خدا همان و افتادن از آسمان همان و در واقع آيه 15 مى‌خواهد تجسم عمل كسى كه از خدا جدا ميشود را به او نشان دهد. كسى كه با عصبانيت از خدا جدا مى‌شود آيا واقعا خشمش از بين خواهد رفت يا اينكه تازه اين جدا شدن موجب نابودى او مى‌گردد؟
طبق اين معنا آيۀ مورد بحث يك آيۀ توحيدى است و مى‌خواهد به ما بفهماند كه فكر نكنيد غير خدا زورشان بيشتر از خداست و بيشتر از خدا مى‌توانند شما را يارى كنند.
نظر ششم: كسى كه فكر مى‌كند خدا او را در دنيا و آخرت يارى نمى‌كند و از اين باب از خدا عصبانى است به سوى آسمان رود و چون به سوى آسمان رفتن موجب مى‌شود كه انسان نتواند نفس بكشد نتيجۀ اين كار اين است كه نفسش قطع مى‌شود. حال با اين كار ببيند آيا خشمش فرو مى‌نشيند يا نه؟
نظر هفتم: این نظر نیز قابل بررسی است که ممکن است گفته شود مراد از رفتن به آسمان امر به محال است یعنی تو که از خدا عصبانی هستی هر کاری می‌خواهی بکن.

  • شما باید برای ارسال دیدگاه شوید
نمایش 1 نتیجه
پاسخ شما

لطفا جهت ثبت نام ابتدا یا ثبت نام کنید.

چون بازاندیشی روشی دائمی است سزاوار است نوشته ها و سخنرانی های این سایت نظر قطعی و نهایی قلمداد نشود.