سبد خرید شما خالی است.
سبد خرید شما خالی است.
پرسشها و پاسخهای مربوط به لایو اینستاگرام در دانشگاه هشت بهشت
سوال اول : در قرآن مجید خداوند صفاتی دارد که در بدو نظر ضد و نقیض هستند مثل رحمان و رحیم با شدید العقاب و سریع العقاب. چرا از طرفی در قرآن خدا را مهربان معرفی کرده ولی از طرف دیگر صفات خشنی برای خدا معرفی شده است و وعدههای عذاب سخت به او نسبت داده شده است؟
پاسخ : برخی کتابها مثل قرآن که بر پیامبر(ص) نازل شده و بر مردم خوانده میشده است کتاب انسانسازی است. وقتی کتابی، برای انسانسازی باشد باید انسانها را از صفات بدی که دارند باز دارد و صفات خوب را در آنها گسترش دهد. در محیطی که قرآن نازل شد مردم، بسیار خشن بودهاند. آنها به راحتی آدم میکشتند و کارهایشان با قتل و جنایت پیش میرفت. چنین افرادی را ابتدا باید با ترغیب و تشویق پیش برد و وقتی تشویق اثری ندارد باید تهدید کرد.
وقتی واژههای نذیر، بشیر، منذر، مبشر در قرآن مورد بررسی قرار میگیرد میبینیم اگر تعداد این واژهها 70 عدد باشد حدود سه چهارم آن هشدار است و تنها یک چهارمش بشارت است. این یعنی افراد مورد خطاب قرآن به گونهای هستند که بشارت را برنمیتابند. وقتی گروهی سر تا پایشان خشونت است و از طرفی در محیطی خشک و بی آب و علف زندگی میکنند که خودش خشونتآور است چنین افرادی باید تهدید بشوند تا دست از خشونتهایشان بردارند.
در سوره فرقان آمده که :
وَ إِذٰا قِيلَ لَهُمُ اُسْجُدُوا لِلرَّحْمٰنِ قٰالُوا وَ مَا اَلرَّحْمٰنُ أَ نَسْجُدُ لِمٰا تَأْمُرُنٰا وَ زٰادَهُمْ نُفُوراً ﴿الفرقان، 60﴾
و هنگامی که به آنان گویند: برای رحمان سجده کنید، می گویند: رحمان چیست؟! آیا برای چیزی که تو فرمان می دهی، سجده کنیم؟ و [دعوت تو] بر رمیدگی و نفرتشان می افزاید.
رحمان یعنی مهربانی بیحد و حصر و رحمت نامحدود ولی مشرکین زمان پیامبر(ص) میگفتند رحمت چیست؟ آنها با طبیعت و با یکدیگر و حتی با حیوانات بیابان جنگ داشتند. پس کلمه رحمت برای آنها معنا نداشت.
قرآن با سوره حمد که هر روز در نماز باید چندین بار خوانده شود و در هر بار 4 بار کلمۀ رحمت تکرار میشود شروع شده تا مردم را از خشونت بیرون بیاورد تا افراد به سوی خدای رحمان سوق پیدا کنند تا خشونت کم شود و کارها را با مهربانی پیش ببرند.
ولی گروهی در زمان پیامبر(ص) بودند که به ندای رحمت گوش نمیدادند و حتی بچههای خود را چه پسر و چه دختر میکشتند. واقعا با چنین کسانی با چه لحنی باید سخن گفت؟
اینها را باید تهدید کرد و ترساند که خدا سریع العقاب و ذو انتقام است تا بترسند و آن جنایات را مرتکب نشوند.
پس اگر در آیاتی از قرآن رحمت آمده مقتضای ذات خداست ولی آن جاهایی که صفات خشن آمده برای تسلیم کردن زورگویان و قاتلان و جنایتکاران است. پس تناقضی نیست بلکه بيان رحمت بيان مقتضاي ذات خداست و بيان عذاب و انتقام و… براي تسليم كردن خشونت گرايان است.
سوال دوم : شما کتابی دارید با نام (معیارهای ثابت و متغیر در دین). با خواندن این کتاب متوجه میشویم نگاه و قرائت شما از بحث قصاص و دیگر مباحث فقهی با قرائتهای رایج متفاوت است. آیا شما به نوعی در این مسأله با تسامح پیش رفتهاید؟ چگونگی فهم آیات قرآن را از این منظر بیان کنید.
پاسخ : قرآن کتابی است که نازل کنندۀ آن خداست و از همان اول اعلام کرده که اگر فکر میکنید از ناحیۀ خدا نیست مثلش را بیاورید. امروزه در جهان وقتی کسی صنعتی بیاورد و آن را به جهان عرضه کند فورا بهترش ساخته میشود.
قرآن 1400 سال پیش ادعا کرده [بهترش را كه نميتوانيد بياوريد حد اقل] مثلش را بیاورید ولی کسی نتوانسته مثل قرآن را بیاورد. پس قرآن کتاب عجیبی است. از عجائبش این است که همۀ افراد وقتی وارد قرآن میشوند قرآن را یار و همنوای خود میبینند و حرف خود را در قرآن مییابند. فلاسفه قرآن را کتاب فلسفی میدانند. عرفاء قرآن را کتابی عرفانی میبیند. دانشمندان قرآن را کتابی علمی مییابند.
پس قرآن کتابی است که همۀ جنبهها را دارد و همه را سیراب میکند. حال افرادی از فقهاء در زمانهای سابق قرآن را فقهی فهمیدهاند ولی من طبق تحقیقات خودم آن فهمها را دقیق نمیدانم. بنده فکر میکنم فهم عربهای 1400 سال پیش برای ما کارگشا نیست و خود ما وقتی به قرآن مراجعه میکنیم برداشتهای نویی داریم که با متن قرآن و سنت رسول خدا و عقل و با نياز زمان ما سازگار است.
فقهی که قبلا به آن پایبند بودهاند باید تغییر کند. باید معیارهایی پیدا کنیم تا این معیارها عقلایی و ديني باشد تا اگر خواستیم احکام فقهی دین را تغییر دهیم معیار داشته باشیم.
به همین خاطر بنده کتابی نوشتهام به نام (معیارهای ثابت و متغیر در دین) و در این کتاب تلاش کردهام معیارهایی را برای تغییر احکام معرفی کنم تا بتوانیم فقهی متناسب با زمان خودمان داشته باشیم.
سوال سوم : شبهاتی توسط اهل حوزه به قرآن وارد شده که اين قرآن در دست ما را قرآن زمان پیامبر نمیدانند. با توجه به اینکه اشکال کنندگان، خود اهل حوزه هستند نظر شما در اینباره چیست؟
پاسخ : کسی نیست که بگوید قرآن زمان پیامبر(ص) به گونۀ دیگری بوده و الآن فرق کرده است. قرآن زمان ما همان قرآن زمان پیامبر(ص) است. قرآن در زمان پیامبر(ص) حفظ میشده و در زمانهای بعدی که میخواستند قرآن را به مناطق دیگر صادر کنند آن را نوشتند ولی باز نقطه و اعراب نداشت و به همین خاطر اشتباه خوانده میشد. به همین خاطر 8 قرآن مثل هم نوشته شد و به نقاط مختلف فرستاده شد.
حال مسأله این است که قاریان آن زمان به لهجههای مختلف قرآن را خواندهاند. اختلاف تنها در برخی کلمات است که به گونههای مختلف خوانده شده است مثلا یکی مالک خوانده و دیگری ملک. ولی باید توجه داشت که نسخۀ بدل قرآن از هر کتاب دیگری کمتر است و این اختلافات جزئی ضربهای به جایی نمیزند. پس این گونه نیست که چند خط از قرآن کم يا چند خط به قرآن اضافه شده باشد.
سوال چهارم : چگونه قرآن را بخوانیم و چگونه آن را در ذهن و باور خود به عنوان یک مسلمان قرار دهیم تا بتواند موجبات نجات و فلاح را برای ما رقم زند؟
پاسخ : این بستگی به خود افراد دارد. قرآن بیشترین تأثیر را در جهان داشته است و ما نیز باید سعی کنیم از قرآن تأثیر بگیریم. خوب است عربیاش را بخوانیم ولی سعی کنیم ترجمۀ قرآن را نیز بخوانیم. حتی اگر کسی علاقه دارد میتواند ترجمۀ انگلیسی آن را بخواند. در مجموع سعی کنید تنها به خواندن متن عربی قرآن اکتفا نکنید. اگر دیدید یک ترجمه گنگ است ترجمۀ دیگری را انتخاب کنید.
کتابی که اینقدر در جهان تأثیر داشته لازم است ببینیم چه میگوید. سعی کنیم قرآن را همدلانه بخوانیم نه اینکه برای اشکال کردن بخوانیم.
این همه به قرآن اشکال کردهاند ولی نتوانستهاند قرآن را از صحنه خارج کنند. یک دور قرآن را همدلانه بخوانیم تا بفهمیم چقدر مطالب زیبایی دارد. پس سعی کنید وقتتان را برای این کتاب بگذارید تا نفع ببرید.
سوال پنجم : آیا قوانین قرآن با قوانین حقوق بشر در ارتباط با حقوق زن تعارض دارد؟
پاسخ : از دید من قرآن در بحث حقوق زنان با حقوق بشر تعارضی ندارد بلکه قرآن حقوقی را برای زنان گفته که بالاتر از حقوق بشر امروزی است. چند سال پیش بحث سند 2030 مطرح بود و من همان زمان نامهای نوشتم و کسانی را که با این سند مخالف بودند برای مناظره دعوت کردم تا اعلام کنم حقوق زن بالاتر از آن چیزی است که سند 2030 گفته است.
البته در طول تاریخ چون مردها حاکم بودهاند آيات مربوط به زنان را بد معنا کردهاند و زن را ضعیف و زیر نظر مرد معرفی کردهاند به گونهای که مرد باید برای او تصمیم بگیرد و این غلط است.
حتی من یک سخنرانی در دانشگاه صنعتی داشتم و در آنجا بحث کردم که قرآن زن را از کجا به کجا رساند. قرآن در محیطی نازل شد که دختران را میکشتند. قرآن ابتدا این را نهی کرد و در آیاتی از سوره تکویر فرمود :
وَ إِذَا اَلْمَوْؤُدَةُ سُئِلَتْ ﴿التكوير، 8﴾
و هنگامی که از [دختر] زنده به گور بپرسند.
بِأَيِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ ﴿التكوير، 9﴾
به کدام گناه کشته شده؟
مرحلۀ بعدی در سوره نحل است که میفرماید :
وَ إِذٰا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثىٰ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ كَظِيمٌ ﴿النحل، 58﴾
و چون یکی از آنان را به [ولادت] دختر مژده دهند [از شدت خشم] چهره اش سیاه گردد، ودرونش از غصه واندوه لبریز و آکنده شود!!
يَتَوٰارىٰ مِنَ اَلْقَوْمِ مِنْ سُوءِ مٰا بُشِّرَ بِهِ أَ يُمْسِكُهُ عَلىٰ هُونٍ أَمْ يَدُسُّهُ فِي اَلتُّرٰابِ أَلاٰ سٰاءَ مٰا يَحْكُمُونَ ﴿النحل، 59﴾
به سبب مژده بدی که به او داده اند، از قوم و قبیله اش [در جایی که او را نبینند] پنهان می شود [و نسبت به این پیش آمد در اندیشه ای سخت فرو می رود که] آیا آن دختر را با خواری نگه دارد یا به زور، زنده به گورش کند؟! آگاه باشید! [نسبت به دختران] بد داوری میکنند.
قرآن با این آیات به عربها فهماند که دختر هم یک انسان است.
کم کم قرآن جلو میآید تا اینکه به سوره توبه میرسد که تقریبا اواخر عمر پیامبر(ص) نازل شده است. در این سوره آمده است :
وَ اَلْمُؤْمِنُونَ وَ اَلْمُؤْمِنٰاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِيٰاءُ بَعْضٍ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ اَلْمُنْكَرِ وَ يُقِيمُونَ اَلصَّلاٰةَ وَ يُؤْتُونَ اَلزَّكٰاةَ وَ يُطِيعُونَ اَللّٰهَ وَ رَسُولَهُ أُولٰئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اَللّٰهُ إِنَّ اَللّٰهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿التوبة، 71﴾
مردان و زنان با ایمان دوست و یار یکدیگرند؛ همواره به کارهای نیک و شایسته فرمان می دهند و از کارهای زشت و ناپسند بازمی دارند، و نماز را برپا می کنند، و زکات می پردازند، و از خدا و پیامبرش اطاعت می نمایند؛ یقیناً خدا آنان را مورد رحمت قرار می دهد؛ زیرا خدا توانای شکست ناپذیر و حکیم است.
طبق این آیه یک زن میتواند ولیّ باشد. ولیّ بودن مقام بالایی است. پس اینکه امروزه میگویند زن، وزیر و رئیس جمهور نشود کج فهمی است. بنابراین قرآن تمامی حقوق را برای زنان قرار داده و چیزهای عجیبی گفت است: مثلا در باره اهميت زن توجه به داستان تولد مريم مفيد است: مادر مریم فکر میکرد بچهاش پسر است و به همین خاطر او را نذر معبد كرد ولی وقتی بچهاش به دنيا آمد معلوم شد كه دختر است و به خدا گفت: من چنین نذری کردم ولی فرزندم دختر شد. خدا در جواب او میگوید :
وَ لَيْسَ اَلذَّكَرُ كَالْأُنْثىٰ
و هيچگاه نر مانند ماده نیست.
این تعبیر یعنی مرد مثل زن نیست یعنی زن مفيدتر و والاتر و بالاتر است یعنی به تو بالاتر از آن چیزی که توقع داشتی دادیم. معمولا درختان بيثمر را نر ميگويند. گوسفندان و گاوهاي نر رازود براي مصرف گوشتشان ميكشند؛ زيرا فايده ديگري براي آنها متصور نيست.
پس قرآن زن را بالاتر از مرد میداند ولی چون تفسیر قرآن دست مردها بوده است قرآن را مردانه معنا کردند نه اینکه قرآن مردانه باشد و من در تفسیرم قصد دارم همین کجرویها را مشخص کنم و دلیل بیاورم تا علمای حوزه نیز قبول کنند و فکر نکنند حرفهای روشنفکری میزنم. در واقع میخواهم با مبانی حوزوی و ادبیات عرب ثابت کنم چیزهایی که شما میگویید و دین را مردانه معنا میکنید اشتباه است.
البته جالب است که برخی از زنها از روی نادانی میخواهند مثل مردان شوند ولی من میگویم زنان از مردان بالاتر هستند.
یک زن میتواند توانمندیهای خاص خودش را به رخ مردان بکشاند از جمله تولید مثل یا بچهداری كه هيچ مردي نميتواند. بله زنان میتوانند خودشان را با سختي در برخي كارها به مرحلۀ مردان رسانده و حتی توانمندتر نیز میتوانند باشند، اما مردان در برخي امور حتما نميتوانند مثل زنان شوند و آن امور بسيار هم مهم است.
خلاصه اینکه خدا در تکوین و تشریع برای زنان کم نگذاشته ولی مردان زورگو حق زنان را در عالم تکوین خوردند و در تشریع نیز چون تفسیر دین دست مردان بوده اشتباه رفتهاند. هر دوی این خطاها باید جبران شود.
سوال ششم : اگر ممکن است ترجمۀ کاملی از قرآن معرفی کنید تا آن را مطالعه کنیم.
پاسخ : هیچیک از ترجمههای قرآن را نمیتوان کامل دانست. هریک ویژگیهای خوبی دارند و نقطه ضعفهایی نیز دارند. خود بنده ترجمه آقای فولادوند را که روان است میبینم. همچنین ترجمه آیت الله صالحی نجف آبادی را نیز میخوانم چرا که دقیق و سلیس است. در مورد ترجمۀ ایشان این نکته را توضیح دهم که در شهر قم در مرکز فرهنگ و معارف قرآن که مشغول نوشتن تفسیر راهنما بودیم قرار شد برای آن تفسیر، ترجمهای نوشته شود و برای این کار آیت الله صالحی نجف آبادی انتخاب شد. ایشان ترجمهها و تفسیرهای مختلف را میدید و ساعتها وقت میگذاشت و ترجمهای از آیات قرآن مینوشت.
سپس یکی دیگر از فضلاء ترجمه ایشان را میخواند و اشکالاتش را مطرح میکرد و سپس دوباره ایشان اصلاحاتی در ترجمه انجام میداد. میخواهم بگویم ترجمۀ ایشان فوق العاده دقیق است.
و اما ترجمۀ آیت الله مکارم شیرازی نیز مفید است. ترجمۀ آيت الله محمود صلواتی نیز خوب است و به صورت آهنگین نوشته شده است.
یکی از علمای هند که من اسم او را فراموش کردهام نیز ترجمهای نوشته که من در منزل دارم. ویژگی این ترجمه این است که هر لغتی زیر خودش ترجمه شده است و هر کلمه را به رنگی ترجمه کرده است و البته روان و سلیس نیز هست.
به هر حال ترجمه ها زیاد است. شما میتوانید یکی از این ترجمهها را بگیرید و بخوانید یا در نرم افزارهای تفسیری ترجمههای مختلف را بخوانید و خودتان یکی از آنها را انتخاب کنید.
سوال هفتم : چرا برخی از جوانان امروز از دین زده شدهاند تا جایی که دین گریزی و حتی دین ستیزی به وجود آمده است؟
پاسخ : يكي از علتهايي که برخی جوانانها از دین و قرآن زده شدهاند مشکلاتی است که در کشور وجود دارد مثل اینکه کار ندارند یا در کشور پارتیبازی و اختلاس رخ میدهد.
و اما مشکل این است که جوانان این چیزها را به پای دین میگذارد چرا که حاکمین ما میگویند ما اسلام را پیاده میکنیم و با این کلمات به اسلام ضربه زدهاند.
به جوانها باید گفت آنچه مسئولین از اسلام میگویند اسلام واقعی نیست. شاهدش اینکه معمولا هر دولتی کنار میرود میگویند خائن بوده است و بعدیها از او بدگویی ميكنند.
پس نتیجه میگیریم که همه آنها مقداري بد بودهاند. اینها دروغ و اختلاس و … به هم نسبت میدهند که واقعیت نیز همین است ولی مگر اسلام با این چیزها مخالفت نکرده است؟
پس جوان باید از همین قرینه بفهمد که این کارها سوء استفاده از نام دین است. در دین مهربانی با همه آمده است ولی ما با همۀ دنیا مشکل داریم.
دین میگوید بیایید تا مذاکره کنیم. در سوره سبأ آمده است :
وَ إِنّٰا أَوْ إِيّٰاكُمْ لَعَلىٰ هُدىً أَوْ فِي ضَلاٰلٍ مُبِينٍ ﴿سبإ، 24﴾
و بی تردید ما یا شما بر هدایت یا در گمراهی آشکار هستیم.
پس اینکه میگویند نباید مذاکره کرد اشتباه است. پیامبر(ص) در محیطی پیامبر شد که همه بد بودند ولی با آنها قطع رابطه نکرد بلکه کاری کرد که مردم خوب شدند.
ما باید به جوانان بگوییم آنقدر چراغ وجود دارد تا بفهمیم این حرفهای حكومتداران ايران اسلامی نیست. خود نماز یک چراغ است و به ما می فهماند خدا مهربان است. پس اگر کسی به نام اسلام نامهربانی کرد کاری به اسلام ندارد.
جالب است که امروزه برخی جوانها میگویند میخواهیم زرتشتی شویم چرا که زرتشت از گفتار نیک و کردار نیک و پندار نیک صحبت کرده است.
در جواب باید بگویم این حرفها دقیقا در قرآن آمده است و حتی بیشتر از آن نیز در قرآن سفارش شده است.
متأسفانه برخی از ما با قرآن سر و کار نداریم و با تبلیغات رادیو و تلویزیون میخواهیم اسلام را بشناسیم و به همین خاطر اشتباه میرویم.
سوال هشتم : آیا قرآن زن و مرد را دو طبیعت مختلف معرفی کرده است؟
پاسخ : قرآن در جاهای مختلف از جمله در اول سوره نساء گفته است که همه از یک گوهر آفریده شدهاند. مرد و زن از یک حقیقت هستند. قرآن هرجا صحبت از مرد و زن است حتی برای زن از لغت زوج استفاده کرده است بر خلاف محاورات که از لغت زوجة استفاده میشود. پس از نظر قرآن زن و مرد یک گوهر هستند و حتی در لغت هم به یک گونه از آنها در قرآن یاد شده است.
باز در سوره روم آمده است :
وَ مِنْ آيٰاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوٰاجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْهٰا وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِي ذٰلِكَ لَآيٰاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ﴿الروم، 21﴾
و از نشانه های او این است که برای شما از ذات خودتان همسرانی آفرید تا در کنارشان آرامش یابید و در میان شما دوستی و مهربانی قرار داد؛ یقیناً در این [کار شگفت انگیز] نشانه هایی است برای مردمی که میاندیشند.
پس زن و مرد دو چیز نیستند که فکر کنیم مرد برتر از زن است. همچنین اینکه برخی گفتهاند زن از جسم مرد یا از دندۀ او خلق شده، اشتباه است.
سوال نهم : چرا فقهاء اسلام بعضا در مورد زنان نظراتی دادهاند که ظلم به زن حساب میشود؟
پاسخ : برخی از نظرات فقهاء طبق فهم من خلاف قرآن است. به هر حال قرآن فهمهای مختلفی دارد. باید بحث کرد که کدام فهمها صحیح است؟ و حتی اگر چند فهم صحیح باشد باید ببینیم کدام فهم را جامعه میپذیرد. باید علماء با یکدیگر جلسه بگذارند و با هم بحث کنند تا به فهم صحیح برسند. در مجموع طبق فهم بنده مطالب قرآن هیچیک ظلم به زن نیست اگرچه طبق برخی برداشتهایی که به نظر من اشتباه است احکامی ظالمانه صادر شده است.