هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
فایل صوتی درس: کلیک کنید
متن درس:
نکات درس تفسیر، آیه 59 سوره انعام در تاریخ 18/10/1400
پرورش ذهن انسان با بيان مصداقهايي از علم خدا در آيه 59 سوره انعام.
وَ عِنْدَهُ مَفٰاتِحُ اَلْغَيْبِ لاٰ يَعْلَمُهٰا إِلاّٰ هُوَ وَ يَعْلَمُ مٰا فِي اَلْبَرِّ وَ اَلْبَحْرِ وَ مٰا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاّٰ يَعْلَمُهٰا وَ لاٰ حَبَّةٍ فِي ظُلُمٰاتِ اَلْأَرْضِ وَ لاٰ رَطْبٍ وَ لاٰ يٰابِسٍ إِلاّٰ فِي كِتٰابٍ مُبِينٍ ﴿الأنعام، 59﴾
و کلیدهای غیب فقط نزد اوست، و کسی جز او آنها را نمیداند. و به آنچه در خشکی و دریاست، آگاه است، و هیچ برگی نمیافتد مگر آنکه آن را میداند، و هیچ دانه ای در تاریکی های زمین، و هیچ تر و خشکی نیست مگر آنکه در کتابی روشن [ثبت] است.
نکته 1: المیزان شش صفحه در ذیل این آیه صحبت کرده که یک صفحه از آن مربوط به همین آیه است و پنج صفحهاش پیرامون ارتباط این آیه با آیات قبلی است. متن المیزان از لحاظ علمی متن پُری است و یادم هست مرحوم آیت الله ایزدی 45 دقیقه در مورد یک پاراگراف المیزان برای ما توضیح میداد. حال در اینجا که شش صفحه در مورد این آیه صحبت شده معلوم است مطالب ارزشمندی در آن وجود دارد. سعی شود این قسمت از تفسیر المیزان مورد مطالعه قرار گیرد.
نکته 2: با خواندن این آیه میفهمیم که ما چیزهای خیلی کمی از عالم هستی میدانیم. جالب است که این آیه در رکعت دوم نماز غفیله خوانده میشود. در رکعت اول آن نیز آیۀ وَ ذَا اَلنُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغٰاضِباً ﴿الأنبياء، 87﴾ خوانده میشود که این آیه نیز با ابهامات و سوالاتی رو به رو است. چه آیۀ مربوط به رکعت اول و چه آیۀ مربوط به رکعت دوم سوال برانگیز است و به ما نشان میدهد عجایبی در خلقت وجود دارد که ما تنها گوشهای از آن را میدانیم. علوم روز با این همه پیشرفت تنها یک علم نسبی و بسیار کم از کار خدا را برای ما پرده برداشته است. پس این آیات میخواهد ما را عروج دهد و ما را به ضعف علمي خود و حقایقی از عالم آشنا کند.
نکته 3: مفاتح را برخی جمع «مِفتَح» به معنای کلید دانستهاند که اسم آلت است. طبق این معنا ابزار باز کردن غیب نزد خداست. حال وقتی کلیدهای غیب دست اوست پس خود غیب نیز در دست اوست. ممکن هم هست مفاتح جمع «مَفتَح» باشد که به معنای خزینه است که طبق این معنا خود خزینه در دست خداست. این معنای دوم با آیات دیگری که اشاره به خزینههای غیب کرده است هماهنگ است.
نکته 4: در تعبیر وَ عِنْدَهُ مَفٰاتِحُ اَلْغَيْبِ، «عِنْدَهُ» مقدم شده است در حالی که خبر است و طبیعا باید مؤخر میشد. این تقدم میتواند افادۀ حصر داشته باشد و این نکته را برساند که خزائن و کلیدهای غیب تنها نزد خداست.
نکته 5: در تعبیر لاٰ يَعْلَمُهٰا إِلاّٰ هُوَ ضمیر(ها) به مفاتح برمیگردد و در اینجا نیز حصر وجود دارد. حال آیا این جمله تکرار جملۀ وَ عِنْدَهُ مَفٰاتِحُ اَلْغَيْبِ است یا با یکدیگر فرق دارند؟
برخی در این زمینه گفتهاند جملۀ اول اشاره به علم ذاتی خدا و جملۀ دوم اشاره به علم فعلی خدا دارد. توضیح اینکه علم خدا دو نوع است: یکی علم ذاتی که عين ذات خدا است و دیگر علم فعلی که از فعل خدا انتزاع میشود. ان شاء الله در جلسات آینده در این زمینه توضیح داده ميشود.
نکته 6: تعبیر وَ يَعْلَمُ مٰا فِي اَلْبَرِّ وَ اَلْبَحْرِ عظمت علم الهی را میرساند که خدا حتی به حرکت و جابهجایی ماهیها علم دارد. در خطبه 198 نهج البلاغه تعابیری آمده است که با تعبیر آیه هماهنگ است:
يَعْلَمُ عَجِيجَ الْوُحُوشِ فِي الْفَلَوَاتِ، وَ مَعَاصِيَ الْعِبَادِ فِي الْخَلَوَاتِ، وَ اخْتِلَافَ النِّينَانِ فِي الْبِحَارِ الْغَامِرَاتِ، وَ تَلَاطُمَ الْمَاءِ بِالرِّيَاحِ الْعَاصِفَاتِ.
ترجمه: بانگ و فرياد وحوش را در بيابانها و نافرمانى بندگان را در خلوتها و آمد و شد ماهيان را در درياهاى ژرف و تلاطم آب را در وزش توفانها مى داند.
در دعایی که در دهۀ اول ذی الحجه خوانده میشود نیز تعابیر مشابهی آمده است:
لا اله الا الله عدد امواج البحور: به تعداد امواج دریاها لا اله الا الله
لا اله الا الله عدد الشوک و الشجر: به تعداد تیغها و درختان لا اله الا الله
نکته 7 : تعبیر وَ مٰا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاّٰ يَعْلَمُهٰا اشاره به این دارد که خدا به ساقط شدن برگ درختان علم دارد. دقت کنید که شمردن برگهای یک درختِ چند ساله عملا برای ما ممکن نیست. حال واقعا همۀ درختان یک جنگل چگونه برای ما قابل شمارش است؟ تازه قبل از شمردن، خلق و رزق است. يعني ميتوان گفت: «و ما خُلِقَ من ورقة الا و هو خالقها و رازقها؛ هيچ برگي نيست جز اينكه خدا آفريننده و روزي دهنده آن است.» که آیه اینها را نگفته و تنها به علم خدا در مورد افتادن برگ اشاره کرده است.
نکته 8: در آیه مورد بحث چندین بار از حصر استفاده شده است که خودش قابل تأمل است. از آن طرف در تعبیر وَ مٰا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاّٰ يَعْلَمُهٰا از حرف (مِن) استفاده شده است كه از نظر نحوي زايد است و بر سر فاعل در آمده است تا بر عموميت تإكيد كند؛ یعنی خدا به هر نوع برگی که میافتد علم دارد. وقتی به انواع برگها دقت کنیم عظمت این تعبیر را بهتر درک خواهیم کرد.
نکته 9: تعبیر وَ مٰا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلاّٰ يَعْلَمُهٰا را معمولا اینگونه معنا میکنند که وقتی برگی از درخت كنده ميشود و بر روی زمین میافتد خدا به آن علم دارد ولی در آیه از زمین صحبتی نشده چرا که ممکن است برخی برگها بر روی زمین نیفتد و باد آن را ببرد که خدا به آن نیز علم دارد.
نکته 10: این آیه میخواهد علم خدا را به ما نشان دهد تا ما به غرور علمی دچار نشویم. ما اگر بالاترین دانشمند باشیم علممان نسبت به علم خدا، هیچ است.
نکته 11: اگر برگها دیدنی هستند و ممکن است کسی آنها را بشمارد ولی علم بالاتری وجود دارد و آن این است که خدا به آنچه در ظلمات زمین است علم دارد. گاهی اوقات ما در خانۀ خودمان موبایل خود را پیدا نمیکنیم چرا که زیر پشتی یا کاغذی قرار گرفته است ولی خدا به آنچه در ظلمات سطح زمین و عمق آن قرار گرفته، علم دارد.
نکته 12: تعبیر إِلاّٰ فِي كِتٰابٍ مُبِينٍ میخواهد بگوید خدا علمش به موجودات ثابت است و حتی قبل و بعد از خلقت موجودات نیز به آنها علم دارد.