رساله عملیه – بخش پنجم – احکام وضوء

رساله عملیه – بخش پنجم – احکام وضوء

توضیح ضروری
این‌جانب احمد عابدینی دهۀ هفتاد را در قم با چند تن از فضلاء در خدمت حضرت آیت الله موسوی اردبیلی رحمة الله علیه مبانی عروة الوثقی را به طور مفصل مورد بحث قرار دادیم و بنده نظرات خودم را در حاشیۀ هر مسأله‌ای نوشتم. پس از رسیدن به بحث نماز به اصفهان هجرت کردم. در سال‌های اول که فراغت بیشتری داشتم، سایر مباحثی که قبلا تحقیق کرده بودم به صورت حاشیه بر عروة یا مسائل توضیح المسائل نگاشتم.
گهگاهی که با فضلای اصفهان پیرامون مسائل فقهی بحث می‌شد، نظراتم مورد اعجاب و استقبال قرار می‌گرفت. لذا برخی دوستان و فضلاء خواستند آن‌ها تایپ و تکثیر شود تا بیشتر مورد نقد و استفادۀ علمی قرار گیرد و برای مباحث جدید راه‌گشا باشد.
امید است که زمانی دیگر بقیۀ مباحث نیز مورد دقت، تجدید نظر و نگارش قرار گیرد.
اگر کسی دلایل عقلایی این مباحث را خواهان است می‌تواند به مجموعۀ نوشته‌های «همراه با دانشجویان» مراجعه کند و کسی که خواهان دست‌یابی کامل به دلیل‌های یک مسأله است به مقاله‌های این‌جانب در مجلۀ فقه «کاوشی نو در فقه اسلامی» و مجلۀ «الاجتهاد و التجدید» حواشی عروة و نیز گاه‌نامۀ بازاندیشی دینی مراجعه کند. مباحثی که در آن مجموعه‌ها یافت نشود به لطف الهی در وقت مقتضی منتشر خواهد شد.
در خاتمه لازم به ذکر است چون نگارنده و زیادی از اهل فن، تبعیض در تقلید را جایز می‌دانیم، عمل به این مجموعه می‌تواند مجزی و مبرء ذمه باشد ان شاء الله تعالی.
امید است که این رسالۀ کوچک علاوه بر مجزی بودن برای اهل تقلید به برخی شبهات اهل تحقیق پاسخ گوید و افق‌های تازه‌ای به روی اهل فن بگشاید و جلوه‌ای از باب مفتوح اجتهاد شیعه را بنمایاند.
احمد عابدینی 26/4/96. 22 شوال 1436
وضو
وضو شست‌شوي مخصوصي است كه انسان به دستور خدا، براي تطهير دل و تقرّب به خداوند انجام مي‌دهد، تا حالت خباثت روحي كه در اثر خواب يا خروج ادرار، مدفوع، باد و… بر انسان عارض شده برطرف سازد.
اتفاقات نيازمند كننده‌ي به وضو و باطل كننده‌هاي آن
هفت چيز نيازمند وضو است و وضو را نيز باطل مي‌كند:
اول: ادرار نمودن
دوم: خروج مدفوع
سوم: خارج شدن باد از محل خروج مدفوع
چهارم: خوابي كه به واسطه‌ي آن چشم نبيند و گوش نشنود ولي اگر فقط يكي از كار بيفتد وضو باطل نمي‌شود.
پنجم: هر چه كه عقل انسان را ولو براي يك لحظه از بين ببرد نظير مستي، بيهوشي و ديوانگي
ششم: هر كاري كه براي آن‌ها بايد غسل كرد نظير جنابت و حيض
هفتم: استحاضه‌ي زنان
چيزهايي كه بايد براي آن‌ها وضو گرفت
در شش مورد وضو گرفتن واجب است:
اول: براي نمازهاي واجب. بنابراين نماز ميّت چون دعاست نيازي به وضو ندارد و در نمازهاي مستحبي وضو شرط صحّت نماز است.
دوم: براي سجده يا تشهد فراموش شده، چنان‌چه ميان نماز و انجام آن كاري كه وضو را باطل كند انجام داده باشد.
سوم: براي طواف واجب خانه‌ي خدا، خواه طواف حج باشد، خواه عمره.
چهارم: اگر نذر يا عهد كرده و يا سوگند خورده باشد كه وضو بگيرد.
پنجم: اگر به جهت اجاره يا شرط يا دستوري كه اطاعت آن لازم است، رساندن جايي از بدن، به خط قرآن بر او واجب شده باشد، بنابر احتياط واجب بايد وضو بگيرد.
ششم: اگر نذر كرده باشد جايي از بدن خود را به خط قرآن برساند و نذرش منعقد شود براي لمس قرآن، بنابر احتياط بايد وضو بگيرد.
1- ترجمه‌ي قرآن حكم قرآن را ندارد، هم‌چنين اسامي خداوند و اسم پيامبر (ص) و ائمه اطهار عليهم السلام حكم قرآن را ندارند اگرچه احتياط در اين امور بسيار پسنديده است.
چگونگي وضو
2- در وضو واجب است گردي صورت و دست‌ها تا آرنج شسته شود و جلوي سر و روي پاها مسح شود.
وضوي ترتيبي- شستن صورت
3- شستن صورت و دست‌ها بايد به طور متعارف باشد و شستن از بالا به پايين مطابق با سنّت، افضل، متعارف و بلكه مطابق با احتياط است.
4- درازاي صورت و پهناي آن امري عرفي است و رعايت بيشتر از مقدار متعارف به عنوان مقدمه‌ي علمي واجب نيست.
5- چرك، قي و اموري از اين قبيل كه مانع شسته شدن صورت به طور متعارف است بايد برطرف شود ولي دليلي براي برطرف ساختن زينت‌هايي نظير سرمه و امثال آن وجود ندارد اگر چه مطابق احتياط است.
6- در وضو مي‌توان شستن صورت را با دست راست يا با دست چپ و يا با هر دو دست انجام داد بلكه هر وسيله‌ي ديگري كه صورت را به قصد وضو شست‌وشو دهد كافي است.
7- در وضو موي ابرو، سبيل و ريش به طور متعارف شسته مي‌شود ولي اگر بلندي مو از حدّ متعارف خارج بود، مقداري كه جزء صورت محسوب نمي‌شود شستنش به عنوان وضو لازم نيست.
8- خوب است هنگام شستن صورت بگويد: «خدايا رويم را در روزي كه چهره‌ها سياه است سپيد گردان و در آن روزي كه چهره‌ها سپيد است رويم را سياه مگردان.»
شستن دست‌ها
9- پس از شستن صورت بايد دست راست و پس از آن دست چپ از آرنج به پايين، به طور متعارف شسته شود.
10- م شستن دست‌ها از بالا به پايين مطابق سنّت پيامبر (ص) و مطابق احتياط است بنابراين سزاوار است كه همين سنّت رعايت شود و به روش‌هاي ديگر عمل نشود.
11- چرك‌هاي دست‌ها و ساير اموري كه از شسته شدن دست‌ها، به طور متعارف جلوگيري مي‌كند بايد برطرف شود اما دليلي براي وجوب برطرف كردن لاك وجود ندارد زيرا با وجود آن‌ها نيز شستن، به طور متعارف صدق مي‌كند.
12- شستن دست‌ها تا مچ، پيش از شستن صورت واجب نيست، بله چون اين قسمت از دست بيشتر در معرض كثافات قرار دارد شستن آن خوب است اما جزء وضو نيست بنابراين پس از شستن صورت بايد تمامي دست از آرنج به پايين شسته شود.
13- خوب است هنگام شستن دست راست، گفته شود: «خدايا نامه كردارم را به دست راستم بده و جاوداني در بهشت را به دست چپم؛ و حساب مرا آسان فرما.»
و هنگام شستن دست چپ گفته شود: «خدايا نامه كردارم را به دست چپ و از پشت سر به من مده و آن را به گردنم مبند، و من از آتش سوزان جهنم به تو پناه مي‌برم.»
برخي مسائل شستن اعضاي وضو
14- در وضو شستن صورت و دست‌ها، در مرتبه‌ي اول واجب و در مرتبه‌ي دوم جايز و بيشتر از آن حرام است.
15- چسب زخم، دارويي كه روي زخم گذاشته مي‌شود و نيز چرك‌هايي كه بر زخم منجمد مي‌شود تا وقتي‌كه به سهولت قابل رفع نباشد اشكالي ندارد و به منزله‌ي جبيره مي‌باشد.
16- مي‌توان به نيّت وضو، صورت و هر دو دست را در آب فرو برد و پس از وصول آب به تمامي اجزاي وضو آن‌ها را از آب خارج ساخت، در اين صورت نيازي به ترتيب بين دست‌ها و نيز رعايت شستن از بالا نيست.
17- در زير باران و با آب باران مي‌توان وضو گرفت زيرا معيار، شستن اعضاي وضو همراه با قصد قربت است.
18- با تر كردن دست يا پنبه و كشيدن آن بر اعضاي وضو مي‌توان وضو گرفت و جاري شدن مقدار كمي آب بر پوست، به گونه‌اي كه شستن صدق كند كافي است.
19- در شستن اعضاي وضو توجه به اين نكته لازم است كه عُرف بين چسب، رنگ، گچ، چرك و كثافت با لاك، سورمه، كرم‌هاي تزييني تفاوت قائل است و منافاتي بين شستن دست و صورت و بقاي موانع قسم دوم نمي‌بيند.
مسح سر
20- بعد از شستن هر دو دست بايد جلوي سر را با تري آب وضو كه در دست مانده مسح كند و افضل آن است كه مسح با انگشتان كف دست راست از بالا به پايين و به عرض سه انگشت و طول يك انگشت انجام گيرد، اگر چه كافي بودن عرض يك انگشت و طول يك بند انگشت از دست چپ نيز بعيد نيست.
21- اگر موي سر بلند و با اين حال در جلوي سر باشد بر آن مسح مي‌شود ولي اگر به جاهاي ديگر رفته باشد بر بيخ مو مسح مي‌شود.
22- خوب است هنگام مسح سر بگويد: «خدايا مرا با رحمت و بركت‌ها و بخشايش خود بپوش.»
مسح پاها
23- بعد از مسح سر بايد پاها مسح شوند و افضل بلكه احوط آن است كه دست را روي انگشتان پا بگذارد و بعد از گذراندن كف دست از بلندي روي پا، انگشتان را به دو مِفصَل دو طرف ساق پا برساند. اگر چه كفايت به مقدار سه انگشت از سر انگشتان پا تا بلندي روي آن بعيد نيست.
24- بنابر احتياط، مسح پاي چپ را بر مسح پاي راست مقدم نيندازد.
25- خوب است هنگام مسح پاها گفته شود: «خدايا آن روز كه گام‌ها بر صراط مي‌لغزد گام مرا ثابت و استوار بدار، و كوششم را در آن‌چه از من خرسند مي‌شوي قرار ده؛ اي دارنده‌ي شكوه و بزرگواري.»
برخي مسائل مسح
26- مسح بايد با تري آب وضو كه در دست باقي مانده است باشد و اگر رطوبتي باقي نمانده از ريش يا ابرو آب بگيرد و مسح نمايد اما دست را با آب غير وضو تر نكند.
27- چون معمولاً هنگام شستن صورت در وضو، مقداري از سر شسته مي‌شود، هنگام مسح سر نبايد دست از آن تري، متأثر شود و اگر چنين شد مسح پا با مشكل مواجه مي‌شود مگر اين‌كه با جاهاي ديگر دست، كه با آب غير وضو ممزوج نشده، پاها را مسح كند.
28- فرد وسواسي اگر بيش از دو بار دست چپ خود را بشويد صحّت وضويش مورد ترديد است زيرا لازم مي‌آيد كه مسح‌هاي او با آب غير وضو باشد.
29- احتياط آن است كه سر و پا هنگام مسح خشك باشد و از تري مسح اثر پذيرد.
30- در مسح سر و پاها بايد به طور متعارف دست روي سر و پاها كشيده شود، نه اين كه دست را ثابت نگه دارد و سر يا پاها را به آن بكشد.
مسائل ضرورت و تقيّه
31- در حال ضرورت مسح كردن بر مقنعه، جوراب يا كفش پاك اشكالي ندارد ولي در حال اختيار بايد مسح بر سر و پا باشد.
32- بودن در بين اهل سنّت از اموري است كه مسح بر كفش و جوراب را مجاز مي‌سازد، اگر چه ضرورت عُرفي نيز در كار نباشد.
33- در جايي كه بايد نظير اهل سنّت وضو گرفت، اگر مكلّف همانند ساير اوقات وضو بگيرد، صحيح بودن وضويش معلوم نيست.
34- تقيّه با ضرورت، اضطرار و حرج تفاوت اساسي دارد زيرا براي رفع ضرورت و اضطرار، رفتن از آن محيط، دادن پول، مبادرت به فعل يا تأخير آن مطلوب و بلكه گاهي مورد تكليف است و نيز اگر مكلّف خود را به سختي انداخت و تكليف حرجي را انجام داد تكليفش را ادا كرده است ولي اگر خلاف تقيّه عمل كرد ساقط شدن تكليفش مورد ترديد جدّي است به نظر مي‌رسد تقيّه يعني اين كه در محيط اهل سنّت، روش فقهي آنان مورد قبول است و بايد به آن عمل شود، اگر چه ضرورت يا ترسي وجود نداشته باشد.
بنابراين اگر به خاطر ترس از دشمن يا درّنده بايد بر روي كفش مسح كند و تخلّف كرد و بر روي پا مسح كرد وضويش صحيح است اما اگر به خاطر تقيّه بايد بر كفش مسح كند و تخلّف كرد، صحيح بودن وضويش مشكل است.
35- اگر فردي به خاطر اهل سنّت وضوي تقيه‌اي گرفت و پس از آن تقيّه برطرف شد و مثلاً با هواپيما به شهر يا كشور ديگري رسيد وضويش صحيح است و مي‌تواند با آن نماز بخواند اما اگر به خاطر ترس از دزد و امثال آن بر روي كفش مسح كشيده و سپس به محل امن رسيد براي نمازهاي بعدي بايد دوباره وضو بگيرد.
36- اسراف در آب وضو مكروه است و برخي مراتب آن حرام. و در عين حال اسباغ (سيراب كردن اعضاي وضو) مستحب است بنابراين نبايد براي آب وضو خسيس بود و نبايد بيش از حدود هفتصد گرم آب را مصرف كرد.
وضوي ارتماسي
37- مكلّف مي‌تواند صورت و دست‌هاي خود را در ظرف آب فرو برد و به قصد وضو، از آن خارج سازد يا به قصد وضو داخل و خارج سازد و سپس سر و پاها را بكشد.
هم‌چنين مكلّف مي‌تواند برخي اعضا را به گونة ترتيبي و برخي را به گونة ارتماسي شستشو دهد.
در شستن اعضا به گونه ارتماسي بايد تا آخرين لحظه‌ي خروج دست‌ها از آب، با نيّت وضو باشد تا مسح‌هاي او با آب وضو انجام گيرد.
شرايط وضو
شرط اول و دوم: آب وضو بايد پاك و مطلق باشد.
38- وضو با آب مضاف يا نجس باطل است و فرقي بين صورت علم، جهل، نسيان، انحصار و عدم انحصار نيست.
شرط سوم: اعضاي وضو بايد پاك باشد، بله اگر هر عضوي از اعضاي وضو، قبل از شستن پاك شود كافي است و اگر در اعضاي وضو جراحتي است كه آب براي آن ضرر ندارد مي‌توان با آب جاري آن را وضو داد و در لحظه‌ي شستن آن‌جا كمي آن را فشار داد تا لحظه‌اي آن‌جا پاك شود.
شرط چهارم: بر اعضاي وضو، چسب، رنگ و هر چيزي كه مانع شسته شدن عرفي آن عضو باشد وجود نداشته باشد. بله بعيد نيست از نظر عرفي امور تزييني نظير لاك و سورمه با رنگ و چسب تفاوت داشته باشد به گونه‌اي كه عرف وجود امور تزييني را مانع شستن نداند.
39- اگر قير، يا چسب به اعضاي وضو چسبيده و جدا كردن آن حرجي است وضوي او جبيره‌اي و صحيح است.
40- جوهر خودكار و رنگ مو، چون جسميّت ندارد مانع از وضو يا مسح نيست.
41- در چرك زير ناخن ملاك و معيار، ظاهر و باطن بودن نيست تا گفته شود اگر جزء ظاهر است بايد برطرف شود، بلكه معيار متعارف بودن و غير متعارف بودن است و به طور مسلّم در اين دوران رعايت نظافت بيشتر است بنابراين دقت‌هايي كه افراد را به وسواس مي‌كشاند مطلوب و مرغوب نيست.
42- چرك بودن اعضاي وضو، اگر به گونه‌اي نباشد كه گفته شود آب به بدن نمي‌رسد، مانع وضو نيست.
43- كسي كه پيش از وضو مي‌دانسته در بعضي از اعضاي وضو مانعي وجود دارد كه از رسيدن آب به بدن جلوگيري مي‌كند و پس از وضو شك كند كه هنگام وضو، آب به آن عضو رسيده يا نه، وضوي او صحيح است. بله اگر بداند هنگام وضو از آن مانع غافل بوده است احتياطاً دوباره وضو بگيرد.
44- كسي كه پس از وضو مانعي در اعضاي وضو ببيند و نداند كه آيا در زمان وضو گرفتن آن مانع وجود داشته يا نه، وضويش صحيح است.
45- رسانيدن آب به داخل تاول‌هاي سوراخ شده‌اي كه در اثر سوختگي روي دست و يا صورت ايجاد شده،‌ لازم نيست، بله اگر آن تاول كاملاً بشكافد خود به خود آب به زير پوست آن مي‌رود و وسواس در اين امور روا نيست.
46- وجود لاك و امثال آن با شستن اعضاي وضو تنافي ندارد ولي ناخن‌هاي مصنوعي بايد هنگام وضو برداشته شود.
شرط پنجم: بنابر احتياط مستحب بايد آب وضو و نيز ظرف، محل و مجراي آب وضو مباح باشد. اگر چه صحّت وضو در تمامي فروض مسأله خالي از قوّت نيست.
47- موضو گرفتن با آب غصبي حرام است ولي در صورتي‌كه بتواند قصد قربت كند وضويش صحيح است.
48- وضو گرفتن و نوشيدن آب از جوي‌هاي بزرگ آب جايز است اگر چه مالكان آن منع كنند، زيرا خداوند به مالكان آن‌ها ملكيت مطلق، به گونه‌اي كه بتوانند از نوشيدن تشنگان يا وضو، منع كنند، نداده است.
49- تصرف‌هاي كوچك نظير نماز خواندن غير مضّر به كشت و زرع، در زمين‌هاي وسيع، حتي با منع مالك جايز است زيرا خداوند به مالكان آن‌ها، ملكيت مطلق به گونه‌اي كه بتوانند از نماز خواندن افراد جلوگيري كنند نداده است.
50- وضو گرفتن از وضوخانه‌ي مدرسه‌ها، مسافرخانه‌ها و پاساژهايي كه معمولاً به روي عموم باز است اشكالي ندارد.
شرط ششم: بنابر احتياط ظرف وضو از طلا و نقره نباشد.
شرط هفتم: احتياط واجب آن است كه آب وضو، علاوه بر طهارت، قبلاً در رفع حدث يا خبث استعمال نشده باشد.
شرط هشتم: به قصد قربت وضو بگيرد، بنابراين اگر براي خودنمايي يا رطوبت بدن يا خنك شدن وضو بگيرد صحيح نيست.
51- اگر در وضو دادن برخي اعضاء قصد قربت نداشت تدارك همان قسمت همراه با رعايت ترتيب كافي است.
52- در وضو قصد وجوب يا استحباب يا غايت خاص شرط نيست.
53- به زبان آوردن نيّت لازم نيست بلكه بايد متوجه به وضو گرفتن باشد به گونه‌اي كه اگر از او بپرسند چه مي‌كني؟ فوراً بگويد وضو مي‌گيرم.
54- عُجب و خودپسندي و نيز سُمعه چون پس از عمل واقع مي‌شود باطل‌كننده‌ي عمل نيست اگر چه ثواب آن را از بين مي‌برد.
55- اگر زن در مكاني كه نامحرم او را مي‌بيند وضو گرفت وضويش صحيح است، بله اگر به قصد اين‌كه ديده شود در آن مكان وضو گرفت معصيت كرده است و اگر مكاني كه در ديد نباشد وجود نداشت وظيفه‌ي او تيمم است، ولي اگر به هر حال با قصد قربت وضو گرفت وضوي او صحيح است.
56- مشهور آن است كه وضو با ارتداد باطل نمي‌شود اما حق خلاف آن است [زيرا خباثت معنوي حاصل از آن از هر حدثي بدتر است و با تنقيح مناط از سخن حضرت علي7 پيرامون زناي محصن: آيا بر او حدّ رجم را واجب مي‌دانيد ولي صاعي از آب (براي غسل) را واجب نمي‌دانيد به نظر مي‌رسد در اين‌جا نيز گفته شود آيا توبه يا قتل را بر او واجب مي‌دانيد ولي در صورت توبه، وضو را بر او واجب نمي‌دانيد؟!]
57- نهي شوهر از وضو گرفتن زن، ضرري به وضوي زن نمي‌زند.
شرط نهم: اگر براي نماز وضو مي‌گيرد وقت براي وضو و نماز داشته باشد وگرنه بايد تيمم كند ولي به هرحال اگر تخلّف كند و وضو بگيرد معصيت كرده و وضويش صحيح است.
شرط دهم: كارهاي وضو را به ترتيب انجام دهد، يعني اول صورت، بعد دست راست و بعد دست چپ را بشويد و بعد از آن سر و سپس پاها را مسح نمايد.
شرط يازدهم: كارهاي وضو را پشت سر هم انجام دهد به گونه‌اي كه هنگام انجام عضو بعدي عضوهاي قبلي خشك نشده باشد.
58- اگر كارهاي وضو را پشت سر هم انجام داد ولي در اثر باد يا گرمي هوا رطوبت عضوهاي قبلي خشك شود وضو صحيح است.
59- راه رفتن در بين وضو اشكالي ندارد و خوردن يا سخن گفتن موالات را به هم نمي‌زند.
شرط دوازدهم: كارهاي وضو را خودش انجام دهد. پس اگر ديگري آب را به اعضاي وضو برساند و آن‌ها را شست‌وشو دهد وضو باطل است. اما آوردن آب، گرم كردن آن و ريختن در ظرف وضو گيرنده، چون از مقدمات بعيده است اشكالي ندارد.
ريختن آب در دست وضو گيرنده يا روي اعضاي وضو، در صورتي‌كه وضو گيرنده خودش عضو را بشويد موجب بطلان وضو نمي‌شود، اگر چه احتياط در ترك مقدمات قريبه‌ي اين چنيني است.
شرط سيزدهم: استعمال آب براي او مانعي نداشته باشد.
60- كسي كه مي‌ترسد اگر وضو بگيرد مريض شود بايد تيمم كند ولي اگر با قصد قربت وضو بگيرد، صحيح است [چون زبان دليل‌هاي تيمم رخصت دادن است.]
61- كسي كه مي‌ترسد اگر آب را به مصرف وضو برساند خود و يا برخي حيواناتي كه جانشان محترم است تشنه مي‌مانند نبايد وضو بگيرد ولي اگر تخلّف كرد و وضو گرفت وضويش صحيح است. [زيرا زبان ادلّه‌ي تيمم رخصت دادن به مكلّف است.]
62- اگر رسانيدن آب كم به اعضاي وضو ضرري ندارد ولي سيراب كردن آن‌ها ضرر دارد بايد با آب كم، نظير خيس نمودن پنبه و كشيدن بر اعضاي وضو، وضو بگيرد.
63- كسي كه به تنهايي نمي‌تواند وضو بگيرد احتياطاً با كمك ديگري وضو بگيرد ولي اگر بتواند بدون كمك ديگري تيمم كند برايش كافي است.
يادآوري: از مجموعه‌ي مسائلي كه در شرايط وضو بيان شد معلوم گشت كه شرايط وضو بسيار كم‌تر از 13تاست ولي براي متابعت با ساير توضيح‌المسائل‌ها همه‌ي امور آمد.
احكام وضو
احكام شك در وضو
64- كسي كه در كارهاي وضو يا شرايط آن، مثل پاك بودن آب، زياد شك مي‌كند به گونه‌اي كه از حدّ متعارف خارج است، به شك خود اعتنا نكند.
65- اگر شك كند وضوي او باطل شده يا نه، بنا بگذارد كه وضوي او باقي است، بله اگر شك او به خاطر اين است كه نمي‌داند رطوبتي كه از او خارج شده ادرار است يا غير آن، اگر استبراء نكرده بنا را بر ادرار بودن بگذارد و علاوه بر پاك كردن خود از آن، وضو نيز بگيرد اما اگر استبراء كرده بنا را بر ادرار نبودن آن و بقاي وضويش بگذارد.
66- كسي كه شك دارد وضو گرفته يا نه، بايد وضو بگيرد.
67- اگر كسي پس از نماز شك كند وضو گرفته يا نه، چنان‌چه مي‌داند يا احتمال مي‌دهد كه در آغاز نماز متوجه بوده كه نماز بايد با وضو باشد نمازش صحيح است و اكنون نيز بنا را بر وضو داشتن بگذارد اما اگر بداند در ابتداي نماز درباره‌ي وضو كاملاً غافل بوده، نمازش صحيح است ولي براي نمازهاي بعدي بايد وضو بگيرد.
68- كسي كه مي‌داند وضو گرفته و حدثي نيز از او سر زده ولي نمي‌داند كه كدام مقدم بوده است، بنا را بر وضو داشتن بگذارد، اگر چه احتياط اين است كه براي نمازهاي آينده، وضو بگيرد ولي نمازهاي خوانده شده گذشته صحيح است.
69- اگر بعد از وضو يقين كند كه يكي از عضوها را نشسته يا مسح نكرده است، اگر آن عضو، صورت باشد بايد دوباره وضو بگيرد ولي اگر غير صورت باشد در صورتي كه عضوهاي وضو داده شده‌ي قبلي خشك نشده باشد مي‌تواند از همان عضوي كه نشسته يا مسح نكرده شروع كند و بقيه‌ي اعمال وضو را انجام دهد و مي‌تواند وضو را از سر بگيرد.
70- اگر بعد از وضو، در شستن يا مسح كردن برخي عضوها، شك كرد به شك خود اعتنا نكند ولي اگر در حين وضو شك كرد، اگر آن عضو، صورت باشد وضو را اعاده كند و اگر غير صورت بود در صورتي‌كه عضوهاي قبل از عضو مورد شك، خشك نشده باشد مي‌تواند از عضو مورد شك شروع كند و پس بقيه‌ي اعمال وضو را انجام دهد و مي‌تواند وضو را از سر بگيرد.
71- كسي كه وضو داشت ولي براي ثواب يا غيره تجديد وضو كرد و نماز خواند سپس يقين كرد كه يكي از وضوهايش باطل بوده، نمازش صحيح است و اكنون نيز بنا را بر وضو داري بگذارد.
حكم كسي كه نمي‌تواند از بيرون آمدن ادرار، مدفوع و يا باد جلوگيري كند
72- اگر انسان مرضي دارد كه ادرار او قطره قطره مي‌ريزد (كه به وي مسلوس گفته مي‌شود) يا نمي‌تواند از بيرون آمدن مدفوع خودداري كند (كه به وي مبطون مي‌گويند) چنان‌چه يقين دارد كه از اول تا آخر وقت، به مقدار تطهير، وضو و نماز مهلت مي‌يابد، نماز را در همان زمان مهلت بخواند اگر چه در آن زمان تنها به واجبات اكتفا كند. اما اگر چنين يقيني ندارد – كه اكثراً چنين است – با پوشك و امثال آن از نجس شدن لباس‌ها جلوگيري كند و مانند ساير افراد وضو بگيرد و نماز خود را بخواند و وضوي او تنها با حدث‌هاي اختياري نظير خواب يا ادرار اختياري باطل مي‌شود.
73- مسلوس و مبطون پس از بازيافتن سلامت، لازم نيست نمازهايي را كه مطابق وظيفه انجام شده قضا كند. حتي نمازي را كه وقت آن باقي است لازم نيست اعاده كند، اگر چه مطابق احتياط است.
وضوي جبيره‌اي
چيزي كه با آن، زخم و عضو شكسته را مي‌بندند و دوايي كه روي زخم و مانند آن مي‌گذارند «جبيره» ناميده مي‌شود.
74- اگر در يكي از اعضاي وضو، زخم، دمل يا شكستگي وجود داشته باشد چنان‌چه روي آن باز است و آب ريختن روي آن يا مسح كردن آن ضرري ندارد، بايد به طور معمول وضو بگيرد.
75- اگر روي زخم باز است و آب براي آن ضرر دارد و اطراف آن پاك يا قابل پاك كردن است اگر اطراف آن را به گونه‌اي كه در بحث وضو گذشت وضو دهد كافي است و دست كشيدن بر روي زخم لازم نيست.
76- اگر روي زخم باز است و آب براي آن ضرر دارد و اطراف آن نيز نجس است و نمي‌توان آب كشيد، وظيفه‌اش تيمم است.
77- اگر روي زخم بسته است و نمي‌توان آن را باز كرد و آب براي آن ضرر دارد، اگر هنگام وضو جاهاي باز را به طور معمول وضو دهد و روي آن جبيره را مسح كند كافي است.
78- اگر روي زخم بسته است و نمي‌توان آن را باز كرد و آب براي زخم ضرري ندارد و زخم پاك است، در صورتي‌كه زياني ندارد عضو مورد نظر را در ظرف آبي فرو برد تا آب به تمامي اعضاي وضو برسد و همين مقدار از شستن كافي است و اگر زيان دارد اطراف را به طور معمول بشويد و بر جبيره مسح نمايد.
79- اگر روي زخم بسته است و مي‌توان آن را باز كرد، آن را باز كند و مانند صورت اول عمل كند.
80- بعيد نيست در مواردي كه رنگ‌هاي روغني يا قير، چسب موكت و امثال آن بر اعضاي وضو چسبيده و به راحتي قابل برطرف كردن نيست و يا مواردي كه خانمي براي زيبايي از لاك، سورمه، سايه و… استفاده كرده است و نمي‌خواهد آن‌ها را زايل كند مشمول حكم وضوي جبيره‌اي باشد.

 

1 1 رای
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی ترین
تازه‌ترین بیشترین واکنش نشان داده شده(آرا)
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات