تفسیر آیات 62 و 63 سوره انعام در تاریخ 18 بهمن 1400

تفسیر آیات 62 و 63 سوره انعام در تاریخ 18 بهمن 1400

نکات درس تفسیر در تاریخ 18/11/1400

تفسیر آیات 62 و 63 سوره انعام

منظور از سريع الحساب بودن. اختلاف قرائت متفاوت از اختلاف خط. كلام علامه درباره ظلمات. و نظرات درباره «تضرعا و خفية» و منظور از شكر.

ثُمَّ رُدُّوا إِلَى اللّٰهِ مَوْلاٰهُمُ الْحَقِّ أَلاٰ لَهُ اَلْحُكْمُ وَ هُوَ أَسْرَعُ اَلْحٰاسِبِينَ  ﴿الأنعام‏، 62﴾

سپس به سوی خدا، مولای حقيقي، بازگردانده می‌شوند. آگاه باشید كه حكم از آنِ اوست؛ و او سریع ترین حساب‌رسان است.

قُلْ مَنْ يُنَجِّيكُمْ مِنْ ظُلُمٰاتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ تَدْعُونَهُ تَضَرُّعاً وَ خُفْيَةً لَئِنْ أَنْجٰانٰا مِنْ هٰذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ اَلشّٰاكِرِينَ  ﴿الأنعام‏، 63﴾

بگو: چه کسی شما را از تاریکی‌هایِ خشکی و دریا نجات می‌دهد؟ در حالی که او را با زاری و در نهان می‌خوانید که اگر ما را از این [تاریکی]‌ها نجات دهد، بی تردید از سپاس گزاران خواهیم بود.

نکته 1: با خواندن تعبیر وَ هُوَ أَسْرَعُ الْحٰاسِبِينَ در انتهای آیه 62 ممکن است کسی تصور کند حساب و کتاب خدا مثل حساب و کتاب‌های ماست که اموال خودمان را در آخر سال جمع و جور می‌کنیم.

حال آیا خدا در روز قیامت حسابرسی می‌کند یا اینکه همین الآن هرگاه کاری بکنیم حسابرسی می‌شود و اگر قرار است در دنیا جزاء داده شود در همین دنیا جزایش را می‌بینیم و مثلا اثر وضعی آن در دنیا به ما می‌رسد و برخی کارها که جزائش نمی‌تواند در دنیا باشد به قیامت موکول می‌شود.

پس وقتی عملی انجام شد همان موقع خدا حساب آن را انجام می‌دهد و مثل ما نیست که کارهایی را انجام می‌دهیم و در آخر کار آن را بررسی می‌کنیم.

و اما اینکه گفته می‌شود خدا اعمال ما را می‌نویسد مثل نوشتن‌های ما نیست که اعتباری است. توجه شود که نوشتن‌های ما اعتباری است ولی نوشتن‌های خدا حقیقی است یعنی هرگاه عمل انجام گرفت همان وقت جزائش مشخص است.

نوشتۀ خدا نوعی نسخه برداری از خود عمل ماست که حتی نیت طرف نیز خوانده می‌شود و مثل فیلم گرفتن نیست که از نیت افراد خبر نمی‌دهد.

مثال دیگری می‌توان زد: گاهی اوقات با یک تابلوی ورود ممنوع از ورود افراد جلوگیری می‌کنند که امکان تخلف هست ولی گاهی اوقات با دیوار کشیدن جلو عبور را می‌گیرند که یک امر واقعی و غیر قابل تخلف است.

حال ثبت اعمال ما توسط خدا نیز حقیقی است و اصلا امکان محو آن وجود ندارد و مثل نوشته‌های اعتباری نیست که امکان از بین رفتن یا تقلب را دارند.

با این توضیحات متوجه شدیم مراد از وَ هُوَ أَسْرَعُ الْحٰاسِبِينَ یک امر حقیقی است که تقلب در آن راه ندارد.

به این نکته نیز توجه شود که جزاهای جهنم نیز امر حقیقی و اتحادی است و اعتباری نیست. و اما در مورد بهشت پاداش‌ها علاوه بر اینکه حقیقی و اتحادی است اعتباری نیز هست و خدا از فضلش اضافه نیز می‌دهد.

مثال جزای اتحادی حسادت است که حسادت دقیقا جزاءش به همراه خودش است. حسود در آتش حسادتِ خودش می‌سوزد نه اینکه کسی او را بسوزاند و خاموش کردن آتشِ حسادت نیز به دست خودش است.

نکته 2: در آیه 63 یک اختلاف قرائت وجود دارد. برخی يُنَجِّيكُمْ خوانده‌اند و برخی یُنجِیکُم خوانده‌اند. اولی باب تفعیل و دومی باب افعال است. هر دو باب معنای متعدی می‌دهند و در معنا تفاوت زیادی ندارند. البته این اختلاف را اختلاف قرائت حقیقی نمی‌گویند. اختلاف حقیقی آن است که در خط و نوشتار باشد.

باید دقت داشت که در زمان عثمان هفت نسخه از قرآن نوشته شد و به شهرهای مختلف فرستادند و به همراه هر نسخه یک قاری نیز می‌فرستادند. قاری معمولا قرآن را حفظ بود و اگر گوشه‌ای از جملات را از یاد می‌برد ممکن بود خودش اجتهاد کند. حال در اینجا ممکن است اختلاف در يُنَجِّيكُمْ و یُنجِیکُم اختلاف بر اساس اجمحاد قاری باشد و اختلاف قرائت حساب نشود چرا که نسخه به گونه‌ای بوده که دو جور امکان خواندن داشته است.

بله در آیه 61 همین سوره انعام که عده‌ای تَوَفَّتْهُ رُسُلُنٰا و عده‌ای تَوَفَّاهُ رُسُلُنٰا خوانده‌اند آن، یک اختلاف قرائت حقیقی است. پس برخی اختلاف قرائات که به خاطر اختلاف در حرکت است ممکن است اجتهاد قاری باشد ولی اگر اختلاف در حروف باشد یک اختلاف قرائت واقعی است.

نکته 3: مراد از ظلمات در آیه 63 گرفتاری است. حال اگر گرفتاری در تاریکی شب باشد ترسناک‌تر است. پس عبارت به گونه‌ای آمده است که هم گرفتاری را برساند و هم تاریکی شب را. علامه طباطبایی همین تحلیل را ارائه داده است و گفته است: مقید بودن آیه به ظلمات به این خاطر است که تاریکی اثر محسوسی بر تشدید شدائد دارد و آوردن این تعبیر برای این است که هم شدائد را برساند و هم تاریکی شب را.

نکته 4: همانگونه که در ذیل آیه 43 سوره انعام گفتیم واژۀ تضرع از «ضرع» می‌آید که به معنای نرمی است. پس تضرع به معنای حاجت خواستن با حالت نرمی است.

نکته 5: واژۀ «خفیة» که در آیه 63 آمده است در واقع در مقابل واژۀ «جهرة» است ولی در اینجا در مقابل «تضرع» آمده است. به همین خاطر برخی می‌خواهند تضرع را به گونه‌ای معنا کنند که از آن معنای جهرة نیز بیرون آید و می‌گویند: تضرع به این معناست که گرفتاری آنقدر زیاد باشد که همه بفهمند آن شخص مشکل دارد. علامه طباطبایی در المیزان گفته است: تضرع به معنای اظهار و علنی بودن دعا است و زمانی که مصیبتی به انسان می‌رسد انسان نخست در خفا دعا می‌کند و آنگاه که دعای نهانی اثر نکرد و مصیبت رو به شدت گذاشت دیگر ملاحظۀ اطرافیان را نکرده و از اینکه مردم به ذلت و درماندگی او پی ببرند پروا نکرده و علنا گریه و زاری سر می‌دهد.

البته به ذهن من می‌رسد که تضرعا و خفیة در آیۀ مورد بحث نمی‌خواهد آن تعمیمِ گفته شده را برساند بلکه تضرعا و خفیه دو حالتی هستند که با یکدیگر قابل جمع‌اند و هر دو اشاره به یک حالت مشترک دارند. توضیح اینکه خفیه به معنای این است که به طور آهسته به خدا قول و قرارهایی بدهیم و تضرع به معنای حاجت خواستن با حالت نرمی است و این دو حالت با یکدیگر قابل جمع هستند. باید توجه داشت که برخی حاجت‌ها شأنشان به گونه‌ای است که باید به صورت آهسته خواسته شود. معمولا وقتی انسان گرفتاری‌هایش شدید می‌شود و می‌خواهد به خدا قول و قرارهایی دهد آنها را مخفیانه و در خفاء می‌گوید و مراد از خفیة در اینجا همین است. پس تضرعا و خفیه اهمیت حادثه را می‌رساند که داعی، در عین دعا، قول و قرارهای مخفیانه‌ای با خدا می‌گذارد.

با این توضیحات متوجه شدیم که لازم نیست در معنای تضرع، به زور، اظهار و علنی بودن را اِشراب کنیم.

البته دقیقا نمی‌دانم اهمیت خفیه بیشتر است یا تضرعا؟ ولی در مجموع از آداب دعا بدست می آید که دعا باید به حالت مخفی خوانده شود. آیت الله جوادی آملی در تفسیر تسنیم،ج25،ص440 روایاتی را در باب دعا نقل کرده است از جمله اینکه پیامبر(ص) فرمودند: بهترین دعا آن است که مخفی باشد و بهترین رزق آن است که کافی باشد.

همچنین نقل شده است که پیامبر(ص) بر قومی عبور کرد که در هنگام دعا صدای خود را بالا برده بودند. به آنها گفت شما ناشنوا و غایب را نمی خوانید بلکه سمیع قریب را صدا می‌زنید. پس صدای خود را در دعا پایین بیاورید.

متأسفانه باید گفته شود که کارهای ما با ظاهر شرع هم نمی‌سازد و مداحان می‌گویند: آمین را بلند بگو تا صدایت به عرش برسد یا می‌گویند یا حسین را بلند بگو تا صدایت به کربلا برسد.

این حرف‌ها اصلا صحیح نیست و باید اصلاح شود.

نکته 6: در آیه 63 برخی قاریان أَنْجٰانٰا خوانده‌اند و برخی أَنْجَیتَنَا که از لحاظ معنایی چندان تفاوتی ندارد و تنها در خطاب و غیبت اختلاف است.

این اختلاف قرائت در رسم الخط نیز تغییری ایجاد می‌کند و فقط در قرائت نیست بر خلاف اختلاف در يُنَجِّيكُمْ و یُنجِیکُم که تنها در حرکات بود نه در رسم الخط.

نکته 7: با توجه به اینکه در انتهای آیه 63 از شاکران صحبت شده باید گفته شود که ما در ذیل آیه 53 راجع به معنای «شاکران» توضیح دادیم و گفتیم هم شکر زبانی را شامل می‌شود و هم شکر عملی را. شکر عملی یعنی مصرف نعمت در راهی که خدا رضایت دارد.

برای توضیح بیشتر در این باره به تفسیر آیه 53 مراجعه شود.

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات
چون بازاندیشی روشی دائمی است سزاوار است نوشته ها و سخنرانی های این سایت نظر قطعی و نهایی قلمداد نشود.