سبد خرید شما خالی است.
سبد خرید شما خالی است.
باسمه تعالی
محرم ماه شور یا شعور؟
با فرا رسیدن ماه محرم، ماه عزا، مراسم سوگواری سالار شهیدان برپا می شود و مردم به عشق امام حسین علیه السلام در این مجالس شرکت کرده و به سوگواری و عزاداری مشغول می شوند.
تیتر تمام بنرها و پلاکاردها و اعلامیه های عزا، این جمله نقش می بندد: 10 شب مجلس شور و عزا، 5 شب مجلس شور و عزا و … ؟
اما جای سوال این جاست؛ آیا محرم ماهی است که فقط باید در آن شور برپا کرد و عزا گرفت؟ آیا محرم ماهی است که فقط باید سینه زنی و زنجیر زنی کرد و آیا قیام حسین بن علی علیه السلام برای این بود که ما پیروان حضرتش در این ماه به شور و عزا روی آوریم؟
یا این که محرم ماهی است که علاوه بر شور و عزا، باید انسان محب حسین به مرحله آگاهی و شعور حسینی و دینی هم برسد و در مرحله عمل و زندگی از سیره ابی عبدالله درس بگیرد؟ و با اقتدا به مولایش یک لحظه زیر بار زور و ذلت و خواری کمر خم نکند؟
ما منکر شور گرفتن و عزاداری نبوده و نیستیم اما مطلب این جاست که هدف تنها و تنها، شور و عزا نیست بلکه با شرکت در این مجالس و مراسمها علاوه بر سوگواری باید به مرحله آگاهی و شعور دینی هم رسید.
در مجلۀ باز اندیشی دینی شماره 2 مقاله پنجم ص 78 الی 95، در مقالهای بیان شد که همواره و همیشه در وجود انسان دو نوع «من» وجود دارد:
1ـ «من» برین
2ـ «من» فرودین
این دو «من» صفحه دل انسان را صحنه و میدان کارزار خود کرده و میکنند و همواره یکی بر دیگری پیروز میشود و آن دیگری را تحت تسلط خود قرار میدهد.
اگر انسان با آگاهی کامل و دقت، سعی کند «من» برین را در خود زنده نگه دارد، کرامت و انسانیت و صداقت را به اوج خود رسانده است و با جمله «هیهات منا الذلة» حاضر است در راه احیاء ارزشهای دین و انسانیت، جان خود را فدا کند. و دیگر انسانی که اسیر «من» فرودین شده همۀ هستی و انسانیت خود را به دنیا و مادیات میفروشد و برای رسیدن به اهداف خود حاضر است همه چیز و همه کس را فدای خود کند.
هدف این نوشتار این است که با توجه و استعانت از قیام عاشورا در مورد این دو «من» مطالبی بیشتر بیان شود، امید است که مورد استفاده قرار بگیرد.
میدان و صحرای کربلا صحنهای است که هر دو «من» به معرض نمایش گذاشته شده است:
یک طرف کسانی که انسانیت و صداقت و شرافت خود را با دنیا معامله نکرده بلکه ریشخندی به دنیا و دنیاپرستان زده و میزنند و در اقلیت افراد به سر میبرند.
و یک طرف افرادی که همۀ هستی و شرافت و کرامت و انسانیت خود را به ثمن بخسی فروخته و در اکثریت به سر میبرند.
گروه اول کسانی هستند که تمام سعی و تلاششان در این اهداف قرار دارد:
1ـ دعوت مردم به سوی خدا.
2ـ خیرخواهی و مهربانی به بندگان الهی.
3ـ بذل جان در راه احیاء ارزشهای الهی و دینی و نجات بندگان خدا از یوق جهالت و سرگردانی و گمراهی.
به عنوان نمونه در زیات اربعین به این موارد بالا اشاره شده است. در این زیارت می خوانیم:
«خدایا ولیّ تو امام حسین علیه السلام در راه دعوت مردم به سوی تو جای عذر و بهانهای برای مردم قرار نداد و از خیرخواهی و مهربانی نسبت به بندگان تو چیزی کم نگذاشت و در راه احیاء دین تو جان خود را فدا نمود تا در اثر این کارها بندگان تو را از خواب جهالت و سرگردانی و حیرت بیدار نماید.»
آری حسین علیه السلام انسانی است که تمام صفات انسانی از قبیل شرافت، کرامت، فضیلت و انسانیت را به اوج خود رسانید و با فدا کردن جان خود در صدد بیدار کردن مردم از خواب غفلت و جهالت بود تا بفهمند که نباید زیر هر پرچمی و برای هر قدرتی و جهت رسیدن به هر ثمن بخسی، ذلت را بپذیرند و دچار خواری و سرگردانی شوند.
او با انجام دادن این اعمال که در زیارت اربعین اشاره شده نشان داد که، روح حسین و جان و قلب حسین تشنه است اما نه تشنه آب، بلکه تشنه هدایت مردم، تشنه بیدار شدن خلق خفته از خواب گران جهالت، حسین تشنه بود اما تشنه بیرون کشیدن مردم از سرگردانی و گمراهی( لیستنقذ عبادک من الجهالة) و اصلا برایش مهم نبود که این مردم افراد عامی باشند یا باسواد، هدف این است که زیر بار ذلت کمر خم نکنند و آزاده و آزادگی را سرلوحه زندگی خود کنند.
او با فریاد «الموت اولی من رکوب العار و العار اولی من دخول النار» مرگ با عزت و شرف بهتر از زندگی ننگین و با ذلت است؛ و با شعار «إن لم یکن لکم دین و کنتم لا تخافون یوم المعاد فکونوا فی امر دنیاکم احرارا» میخواهد روح حمیت و جوانمردی را در غافلان اعم از عامی و عالم بیدار کند.
حسین میخواهد معصومیت و انسانیت از دست رفته را دوباره احیاء کند و به ذلت بردگی انسان پایان دهد و بگوید: قد جعلک الله حرا فلا تکن عبد غیرک (نهج البلاغه/ نامه 32) خدا تو را آزاد آفریده است پس برده و بنده دیگری مباش.
و اما گروه دوم کسانیاند که دچار «من» فرودین خود شده و انسانیت خود را در مسلخ ذلت و حقارت ذبح کرده و میکنند به گونهای که حاضر میشوند برای رسیدن به منافع دنیایی خود پاکترین انسان را هم به قتل برسانند .
در زیارت مورد اشاره، گروه دوم هم به معرض تصویر کشیده شده است و آمده:
«مردم با هم متحد شدند و دست به دست هم دادند و در مقابل حسین بن علی ایستادند. آنهایی که فریب دنیا را خوردند و بهرۀ خود و آخرت خود را به ثمن کثیفی از دنیا فروختند. کسانی که طغیان کرده و خود را در چاه هوا و هوس سرنگون کردند و موجبات خشم خدا و نبی خدا را فراهم نمودند.»
آری اگر انسانی اسیر دنیا شد و بهره و ارزش خود را به پستترین قیمتها فروخت و به بهای خیلی سخیف آخرت خود را از دست داد، گردنکشی کرده و در چاه هوس و شهوات غرق میشود.
چنین انسانی هیچ باکی ندارد که رضایت خلق را بر رضایت خالق ترجیح دهد و از کسانی که کارشان ایجاد اختلاف و روحیهشان روحیه نفاق و کینه است اطاعت کند(و اطاع من عبادک اهل الشقاق و النفاق)
و چه زیبا امام در سخنانی، چهرۀ افرادی را که اسیر «من» فرودین خود شدهاند، بر ملا میسازد و صفات آنان را بیان میدارد تا مردم آنان را شناخته و از آنها فاصله بگیرند. چرا که اینها هستند همان افرادی که نه تنها به وظیفه عالمانه خود (بیدار کردن مردم و ایستادگی در مقابل زر و زور و تزویر) عمل نکردهاند بلکه با وجهۀ دینی خود و سکوت در مقابل ظلم ظالمین و تأمین امنیت و زندگی مادی خود، بر خواب جهالت و غفلت مردم افزوده و زمینه رشد ظلم و استبداد را فراهم میکنند و در این زمینه یار و یاور خونخواران و جنایتکاران تاریخ میشوند.
به فرازهایی از این سخنان ارزشمند و درر بار گوش میسپاریم:
«شما ای جماعتی که به دانش مشهورید و به خوبی نامور و به خیرخواهی شناخته شدهاید و به وسیله خدا در دل مردم مهابتی دارید. شرافتمند از شما حساب میبرد و ضعیف شما را اکرام میکند.
کسانی شما را برخودشان ترجیح میدهند که بر آنان برتری و حق و نعمتی ندارید. شما واسطۀ حوایج هستید آنگاه که بر خواستاران آنها ممتنع شود.
شما به هیبت و شکل پادشاهان و کرامت بزرگان گام بر میدارید. آیا همۀ آنچه که به آن رسیدهاید به این جهت نیست که به شما امید میرود برای بر پایی حق خدا قیام کنید؟ با این که شما دربارۀ اکثر این حقوق کوتاهی کردهاید و به حق ائمه بیاعتنایی نمودهاید حق ضعیفان را ضایع کردهاید اما آن چه را حق خودتان میپندارید مطالبه نمودهاید.
شما هیچ گونه مالی را هزینه نکردهاید و جانی را در راه کسی که آن را خلق کرده ، به خطر نیفکندهاید و نه به خاطر رضای خدا با گروهی در افتادهاید. آیا شما از خدا انتظار بهشت و همنشینی با رسولان و در امان بودن از عذابش را دارید؟
ای کسانی که چنین آرزوهایی به درگاه خدا دارید، بر شما میترسم که عذاب و کیفری از عذابهای خدا بر شما فرود آید زیرا از کرامت خدا به منزلت و مقامی رسیدهاید که به آن برتری یافتهاید ولی با این حال کسانی را که به واسطۀ خدا شناخته میشوند (یا کسانی که خدا را میشناسند) اکرام نمیکنید، در حالی که خود شما با استعانت از خدا در بین مردم ارجمندید.
شما می بینید که پیمان های خدا (به دست ارباب قدرت) شکسته می شود و از آن به فزع و فغان نمی افتید در حالی که شما برای شکسته شدن برخی ذمههای پدرانتان فغان سر می دهید. در حالی که ذمه رسول خدا صلی الله علیه و آله خوار و بی مقدار شده و کوران و لالان و زمین گیران در شهرها بیسرپرست ماندهاند و مورد ترحم قرار نمیگیرند و شما نه در شأن مقام خود عمل میکنید و نه به کسی که عمل میکند، اعتنا میکنید و با ساخت و پاخت با ستمگران در امان میمانید.
همه اینها منکراتی است که خدا به شما فرمان خودداری و جلوگیری داده ولی شما از آن غافلید اگر بفهمید شما مصیبتتان از تمامی مردم بیشتر است زیرا شما با از دست دادن جایگاههای عالمان، مغلوب شدید.»
همان طور که بیان شد در این خطبه مهمترین انتقاد از عالمان عبارت است از:
1ـ کوتاهی کردن در اقامه احکام دین و تقصیر در رعایت پیمان های الهی.
2ـ سکوت در برابر ظالمان.
3ـ بد عمل نمودن به فریضۀ مهم امر به معروف و نهی از منکر که ناشی از طمع و ترس آنان به خاطر مرگ و از دست دادن مقام و منصب بود.
4ـ دفاع نکردن آنان از حقوق ستمدیگان و بیچارگان.
و نهایتاً کاستیهای آنان آن قدر زیاد است که حضرت فرمودند: انتم اعظم الناس مصیبة.
نتیجه:
محرم بهترین ماهی است که انسان می تواند نسبت به قیام عاشورا آگاهی لازم را کسب کند و جایگاه خود را در این عالم هستی پیدا نموده و با الگوگیری از صاحب این قیام به مبارزه علیه خودپرستی، مقام پرستی، دیگر پرستی و دنیا پرستیها قیام کند.
آیا مراسم عزاداری و سوگواری اباعبدالله الحسین علیه السلام بهتر نیست به گونهای برپا شود که عالِم، با اقتدا به مولایش به وظیفۀ خود عمل کند و مردم را به سطح بالایی از آگاهی و علم برساند تا حاضر نشوند از ظلم و زور، زر و تزویر قدرتمندان و ثروتمندان و ریاکاران اطاعت کورکورانه کنند و به خاطر تکه نانی یا زر سیاهی، کمر و سر را خم کنند، بلکه با زبان حال و قال اعلام کنند: هیهات منا الذّلة
ای شکم خیره به نانی بساز تا نکنی پشت به خدمت دوتا؟
(گلستان سعدی – باب اول – حکایت شماره 36)
محرم ماهی است که انسان عزادار با اقتدا به مولایش حسین در صدد ذبح کردن منِ فرودین و هواهای نفسانی خود برمیآید تا در اثر این ذبح به مرحله نفس برین و مطمئنه برسد.
اما چرا و چگونه و به چه جهت مراسم سوگواریها به این سمت و سو کشیده شده و میشود که فقط بحث شور و عزا و زنجیر و سینه مطرح باشد اما هدف حسین، قیام حسین و سخن حسین ومبارزه با ظلم و ظالمین و… در بین نباشد؟