مسابقه اثبات حقانيت مذهب

مسابقه اثبات حقانيت مذهب

                                              مسابقه اثبات حقانيت مذهب

                                                 بسم الله الرحمن الرحيم

 امروزه انجام حج به معضل بسيار بزرگي تبديل شده است و هر فرقه‌اي كه بتواند مشكلات فقهي آن را با دليل حل كند مي‌تواند ادعا كند كه فقه توانمندي دارد و اين ادعا از سوي ديگران به راحتي پذيرفته مي‌شود؛ زيرا همه مسلمانان معتقدند كه در دين بن‌بست وجود ندارد و اگر بن‌بستي به نظر مي‌رسد به خاطر خطاي ما از برداشت از دين است.

امروزه حكومت سعودي از مسلمانان هر كشور از هر هزار نفر يك نفر را مي‌پذيرد با اين حال جمعيت حج پنج ميليون نفر است. بنابراين اگر يك درصد جمعيت هر كشور مستطيع باشند به حج فرستادن آنان ده سال زمان مي‌خواهد و اگر پنج درصد مردم كشوري مستطيع باشند حجشان پنجاه سال طول مي‌كشد در حالي كه مسلّماً هر كشور بيش از بيست درصد مستطيع دارد و بايد دويست سال زمان بگذرد تا همه حجشان انجام شود و با گذشت زمان و پيشرفت تكنولوژي سال به سال امكانات بيشتر مي‌شود و مستطيعان مالي بيشتر مي‌شوند، بنابراين نياز است كه ظرفيت پذيرش حج، حداقل ده برابر شود تا مشكل فعلي تا حدودي حل شود. تازه همين اكنون با اين جمعيت تمامي طبقات مسجد الحرام و خيابانها و ميدانهاي اطراف جوابگو نيست. پس چندين طبقه ديگر بر اين مسجد بايد اضافه شود و وسعتش نيز بايد اضافه شود. بنابراين نماز دَوْري و در چندين طبقه و لو ده طبقه بايد جايز باشد؛ زيرا مسلّماً نماز جماعت از مستحبات مؤكد است و بايد برقرار باشد و بايد همه بتوانند در آن شركت كنند پس بايد مسجد الحرامي تعريف كرد يا به پا كرد كه گنجايش بيش از بيست ميليون نفر را داشته باشد.

از سوي ديگر اين جمعيت بايد بتوانند طواف كنند بنابراين بايد طواف در طبقات بالا  و حتي بالاتر از مسجد الحرام جايز باشد و حتي بايد دور طواف محل سعي را نيز  در بعضي طبقات فرا بگيرد و مَسعا جزء مطاف شود و حتي پشت صفا و مروه تا كنار كوه از مطاف شود تا مشكل مرتفع شود.

باز بايد همه بتوانند در عرفات، مشعر و منا شركت كنند. همه بايد سالم بيايند و سالم بروند و حج مركز انتقال بيماري نشود. مناي كنوني گنجايش بيش از اين حد را ندارد و ساختن هتلهاي آسمان‌خراش در آنجا منا را از منا بودن و زائر را از به اردو رفتن براي پخته شدن خارج مي‌كند.

هر فقهي كه بتواند اين مشكلات را حل كند مي‌تواند فقه به روز باشد و به بقاي خود اميدوار باشد و گرنه بايد در مقابل فقهي كه اين مشكلات را حل مي‌كند زانو بزند، بنابراين مي‌طلبد كه علماي اعلام دور هم بنشينند و هم‌انديشي كنند و نتايج آن را اعلام كنند تا ديگران توان فقه شيعه را در آينه حل مشكلات  حج ببينند.

راه حل‌هاي پيشنهادي و قابل پي‌گيري:

ابتدا برخي راه حلهاي موجود و مورد فتوا مطرح مي‌شود و در آخر راه حل اساسي كه تا كنون فتوايي را به خود اختصاص نداده است مطرح مي‌شود تا بتوان با فكر در اطرافش آن را مستدل ساخت و به عنوان فتواي راهگشا در عصر كنوني منتشر كرد.

  1. در قرآن در موارد متعددي كه از مسجد الحرام نام‌ برده مراد تمامي حَرَم است. بنابراين تبليغ اين مطلب و ساختن مساجد متعدد در كل حرم شايد تا حدودي مشكل نماز جماعت و ترافيك پس از آن را حل كند.
  2. آماده كردن قسمت هاي از اطراف جنوبي، غربي و شمالي كعبه كه كوه ندارد با فاصله‌اي از كعبه براي نماز جماعت در چندين طبقه به گونه‌اي كه هيچ‌وقت طواف و نماز جماعت به هم مخلوط نشوند و آمد و رفت كساني كه خواهان نماز جماعتند به آن مكان و منتقل ساختن تمامي نمازها به جز نماز طوافهاي واجب به آنجا فضاي دور كعبه را براي طواف و نماز طواف واجب در پشت مقام ابراهيم خالي مي‌گذارد و مقدم بودن طواف بر نماز و عكوف در آيه قرآن اقتضا دارد كه جاي نماز و اعتكاف با فاصله بيشتري از كعبه باشد كه مزاحم طواف كنندگان نشود و وجود كوهها در طرف صفا و مروه اقتضا دارد كه در اين جهت نماز جماعت برگزار نشود به ويژه كه فضاي مَسعا هميشه براي سعي مورد نياز است. و به طور خلاصه جدا شدن نماز جماعت از طواف از جهات متعددي مشكل گشاست و مهم‌ترين آنها اين است كه اطراف كعبه فقط به طواف اختصاص مي‌يابد و حتي شايد تنها در وقت نماز تعطيل شود نه مثل اكنون كه از ساعتي قبل كم‌كم مَطاف محدود و محدودتر مي‌شود تا وقت نماز كاملا تعطيل مي‌شود.
  3. شايد بتوان بين حاج و معتمر تفاوت معناداري از نظر پول پرداختي و از نظر امتحان اثبات كمال عقل گذاشت تا كساني كه در طول سال به عمره مشرف مي‌شوند زياد باشد و از شركت كنندگان در حج كاسته شود و پول اضافيي كه از حاجيان گرفته مي‌شود زير نظر كميته‌اي از با تقوايان جهان اسلام كه اولياي مسجدالحرام هستند( انفال/ 34) براي خود مسجد الحرام و رفاه زائران و همان مسجد هايي كه در بند 1 و2 بيان شد هزينه شود تا مسجد الحرام وام‌دار هيچ فرد و حكومتي نباشد بلكه حاجيان خودشان مخارج آن را تأمين كنند و بيت عتيق و آزاد پيوسته آزاد و آباد بماند.
  4. اما مهم‌ترين نكته فقهي كه دقت نظر و به دنبالش ان‌شاءالله نظر مثبت علماي اعلام را به همراه خواهد داشت و در مسابقه اثباتِ حقانيت، شيعه را چندين گام به جلو مي‌برد و اجتهاد پوياي آن را عملاً نشان مي‌دهد اين است كه با دقت در آيه « الحج اشهر معلومات فمن فرض فيهن الحج فلارفث و لافسوق و لا جدال في‌الحج» (بقره/ 197) به نظر مي‌رسد كه بتوان به جواز انجام سه حج در سه ماه حج فتوا داد؛ زيرا از يك‌سو متقاضيان حج بسيار زيادند و از سوي ديگر ماههاي حج كه عبارتند از شوال، ذوالقعده و ذوالحجه توان سه بار عرفات، سه بار مشعر و سه بار منا و عيد قربان را دارند. از سومين جهت بايد توجه داشت كه امروزه كه هر سال يك حج انجام مي‌شود عملاً ماه شوال و بيشتر ماه ذي القعده ربطي به حج ندارد و عملا از ماههاي حج خارج شده اند. از سوي ديگر سه بار آمدن كلمه«الحج» در آيه مورد بحث نبايد خالي از نكته باشد زيرا از نظر عبارت و فهم معنا از كلمه « الحج» سومي بي‌نياز هستيم و «فيه» از آن كفايت مي‌كند و تازه نظم نحوي عبارت اقتضا مي‌كند كه «فمن فرض الحج فيهن» بگويد يعني مقدم داشتن «فيهن» حتما داراي نكته تأكيد بر سه ماه است. باز به جاي «فمن فرض فيهن الحج» مي‌توانست « فمن فرض الحج علي نفسه» به كار ببرد تا اصلاً «فيهن» نباشد. به عبارت روشنتر آيه روي حج در سه ماه تأكيد كرده است و ما عملاً با پيشرفت وسايل حمل و نقل از يك ماه آن براي حج استفاده مي‌كنيم. بله از زمان پيامبر(ص) و تا قبل از عصر تكنولوژي از سه ماه استفاده مي‌شد و چون حاجيان كم بودند و مكه و منا و مشعر و عرفات گنجايش جمعيت را داشت همان روز نهمِ ذي الحجه روز عرفه بود و دهمِ آن عيد قربان بود و حاجيان در اين سه ماه كم‌كم به مكه مي‌رسيدند و در آنجا مي‌ماندند و در آخرين ماه حج را انجام مي‌دادند. باز لازم به ياد آوري است كه در قرآن روي روزها تكيه نشده و اسمي از آنها نبرده است بلكه روي مكانها تكيه كرده و از عرفات و مشعر الحرام نام برده است و بر آنها تأكيد كرده است. يعني بودن در اين مكانها مهم است و قيد حج است و حج بدون عرفات يا بدون مشعر الحرام از نظر قرآن حج نيست و از نظر سنت و اجماع نيز حج نيست ولي در قرآن بر ماه ذو الحجه و بودن در روز نهم و دهم آن تكيه نشده است بلكه سنت مستمر پيامبر(ص) و امامان معصوم و مسلمانان صدر اسلام تا كنون اين بوده كه روز نهم ذو الحجه در عرفات وقوف مي‌كرده‌اند بنابراين روز نهم، دهم و … ذي الحجه مي‌تواند ظرف باشد نه قيد.

باز توجه به اين نكته مفيد است كه وقتي فرمود زمان حج سه ماه است و بعد فرمود هر كس حج را در اين ماهها برخود واجب كرد پس از آن بايد مي‌گفت رفث وفسوق و جدال در آن نيست ولي فرمود: رفث و فسوق و جدال در حج نيست و با اين بيان نشان داد كه نبودن اينها در حج مهم است و فهماند كه حج كارخانه انسان سازي است و بايد از اين بعد به آن نگريست. و وقتي از اين بعد بنگريم مكان عرفات و مشعر و منا مهم مي‌شود نه زمان آنها. و بنابراين امروزه كه با فراهم شدن امكانات سفر، انسانها خواهان رفتن به كانون انسان‌سازي هستند و منا و عرفات و مشعر گنجايش ندارد به نظر مي‌رسد كه هر يك از اين سه ماه مي‌تواند كارخانه انسان‌سازي باشد و در اين صورت به آيه نيز كاملاً عمل مي‌شود. ولي اكنون كه يك حج  در هر سال انجام مي‌شود نه جوابگوي سيل مشتاقان حج است و نه به آيه كاملا عمل مي‌شود. خلاصه به نظر مي‌رسد اگر سنت پيامبر(ص) در انجام اعمال حج در روز نهم و دهم ذوالحجه ظرف تلقّي شود نظير محل قرباني كه ايشان در منا انجام داد و امروزه به خاطر نبودن جا در منا در خارج منا و داخل حرم انجام مي‌شود و نگارنده طي مقاله‌اي مباني آن را مستحكم كرده است، امروز نيز مي‌توان مباني سه حج در اين سه ماه را تقويت كرد. (مجله فقه اسلامي. شماره 10. زمستان 1375)

 هم‌نشيني و هم‌انديشي علماي اعلام و نظر صريح آنان ان‌شاءالله شيعه را آبرومندتر از گذشته خواهد ساخت.

اميد است كه خداوند فكرها و ذهنها را در طريق مستقيم قرار دهد و فهم صحيح كتابش را نصيبمان كند تا مسائل را از راه خودش و بدون استفاده از ضرورت و اضطرار حل كنيم.

احمد عابديني 10 /5/ 98 آخر ذو القعده. مكه مكرمه.

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات
چون بازاندیشی روشی دائمی است سزاوار است نوشته ها و سخنرانی های این سایت نظر قطعی و نهایی قلمداد نشود.