نکات درس تفسیر در تاریخ 30/11/1400
تفسیر آیه 68 سوره انعام
مقايسه آيه 68 انعام با آيه 140 سوره نساء. فراموشي خوب و فراموشي بد. پيامبر (ص) داراي فراموشي خوب.
وَ إِذٰا رَأَيْتَ اَلَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آيٰاتِنٰا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتّٰى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَ إِمّٰا يُنْسِيَنَّكَ اَلشَّيْطٰانُ فَلاٰ تَقْعُدْ بَعْدَ اَلذِّكْرىٰ مَعَ اَلْقَوْمِ اَلظّٰالِمِينَ ﴿الأنعام، 68﴾
و هرگاه کسانی را دیدی که در آیات ما به یاوه گویی میپردازند از آنان روی گردان تا در سخنی دیگر در آیند. و اگر شیطان تو را به فراموشی اندازد، پس از توجّه با گروه ستمکاران منشین.
نکته 1: در این جلسه، به بیان ظرائفی از آیۀ 68 سوره انعام و تفاوت مفردات این آیه با آیه 140 سوره نساء خواهيم پرداخت. قبل از بیان این مطالب ابتدا آیۀ 140 سوره نساء را با هم نگاه ميکنیم تا هر دو آیه را پیش رو داشته باشيم:
وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي اَلْكِتٰابِ أَنْ إِذٰا سَمِعْتُمْ آيٰاتِ اَللّٰهِ يُكْفَرُ بِهٰا وَ يُسْتَهْزَأُ بِهٰا فَلاٰ تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتّٰى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ إِنَّ اَللّٰهَ جٰامِعُ اَلْمُنٰافِقِينَ وَ اَلْكٰافِرِينَ فِي جَهَنَّمَ جَمِيعاً ﴿النساء، 140﴾
البته خدا در قرآن بر شما نازل کرده است که چون بشنوید گروهی آیات خدا را مورد انکار و استهزا قرار میدهند، با آنان ننشینید تا در سخنی دیگر درآیند، [اگر بنشینید] شما هم مانند آنان خواهید بود؛ یقیناً خدا همه منافقان و کافران را در دوزخ گرد خواهد آورد.
سوال: چرا بجای تعبیر وَ إِذٰا رَأَيْتَ اَلَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آيٰاتِنٰا از تعبیر وَ إِذٰا رَأَيْتَهم يَخُوضُونَ فِي آيٰاتِنٰا استفاده نکرد؟
جواب: شاید با آوردن این تعبیر میخواهد به علت اشاره کند که علت اعراض این است که مسخره كردن آیات الهی ملكه ذهن آنان و نظير شغل آنان است و هر جا كه باشند احتمال مسخره كردن آيات الهي زياد است. بنابراين آنان اگر مثلا جلسهای بگذارند که قصدشان مسخرۀ كردن آیات الهی نیست و مطمئن باشيم كه در آن جلسه آيات الهي مسخره نميشود، نشستن با آنها در ان جلسه اشکال ندارد. پس ملاک، خوض بالفعل است و اگر با موصول وصله آورده است برای این است که بگريد نشستن با آنان معمولا خالي از خوض در آيات الهي نيست.
نکته 3: اگر چه برخی مفسران گفتهاند که آیۀ 68 سوره انعام و آیه 140 سوره نساء یک مطلب است ولی به نظر ميرسد هریک از این آیات نکتههاي خاص خودش را دارد. آیه 68 سوره انعام ابتدائا مربوط به پیامبر(ص) و آیه 140 سوره انعام مربوط به مسلمانان است.
نکته 4: توجه به این مطلب ضروری است که نسیان همه جا بد نیست. ما چون نسیانهایی داریم مثل نسيان علم، که به ضررمان است فکر میکنیم نسیان در همهجا بد است. این در حالی است که نسیانهای زیادی داریم که خوب است. مثل نسيان مصيبتها. اگر فراموشی آنها نبود همیشه در غم و غصه بودیم. پیامبر(ص) هم اگر غصهها را فراموش نمیکرد نمیتوانست زندگی طبیعی داشته باشد.
پس لزومی ندارد بگوییم فراموشی یک عیب است و این عیب برای پیامبر(ص) ممکن نیست. باید توجه داشت که فراموشی در همه جا عیب نیست.
به نظر میرسد آن چیزی که باعث شده علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی بگویند مراد از آیه 68 سوره انعام، پیامبر(ص) نیست این است که گمان کردهاند نسیان همیشه بد است و این بدی بر پیامبر(ص) و امام عارض نميشود.
باید توجه داشت که وقتی پیامبر(ص) میگوید «انا بشر مثلکم» به این معنا است که در امور جسمی و روحی مثل شما هستم. مثل شما گرسنه و تشنه می شوم، در امور روحی عصبانی و خوشحال میشوم، به من فراموشي عارض ميشود و…
البته اگر پیامبر(ص) عصبانی شد کار خلاف شرع نمیکند. و اگر به اقتضاء انسانیتش فراموش کاریهایی دارد ولی در امور دین خدا کمکش می کند که فراموش نکند. سنقرئك فلا تنسي (اعلي/6)
پس لزومی ندارد این آیه را با آیۀ سوره نساء یکی بگیریم و بگوییم مرادِ هر دو آیه، مسلمانان هستند.
سؤال: در آیۀ 140 سوره نساء فعل به صورت ماضی آمده است. پس مراد از وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي اَلْكِتٰابِ این است که قبلا در آیۀ 68 سوره انعام خداوند چنین چیزی را نازل کرده است. پس مراد از خطاب آیه 68 امت پیامبر(ص) است نه خود پیامبر(ص).
جواب: بله آیه 140 سوره نساء، اشاره به همین آیه 68 سوره انعام دارد ولی منظور آیه 68، هم پیامبر(ص) است و هم مردم. در واقع مراد از آیه 68 سوره انعام اولا و بالذات پیامبر(ص) است و ثانیا و بالعرض مقصود مردم هستند. به تعبیر دیگر مرحلۀ بالای آن كه حكم وجوبي است مخصوص پیامبر(ص) است و مرحلۀ پایینتر كه حكم استحبابي است، مربوط به مردم است.
بد نیست برای واضح شدن مطلب مثالی بزنم. در آیه 79 سوره اسراء آمده است:
وَ مِنَ اَللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نٰافِلَةً لَكَ عَسىٰ أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقٰاماً مَحْمُوداً ﴿الإسراء، 79﴾
و پاسی از شب را برای عبادت و بندگی بیدار باش که این افزون [بر واجب،] ویژه توست، امید است پروردگارت تو را [به سبب این عبادت ویژه] به جایگاهی ستوده برانگیزد.
این آیه خطاب به پیامبر(ص) است ولی از آن فهمیدهاند که نماز شب برای ما مستحب است.
همچنین آیات ابتدایی سوره مزمل با اینکه دستوراتی به پیامبر(ص) راجع به بیداری شبانه و خواندن قرآن داده است ولی از این آیات استفاده شده است که انجام این دستورات برای ما مستحب است.
حال در آیات مورد بحث نیز همینطور است. آیه 140 سوره نساء دلالت ندارد که مقصود از آیه 68 سوره انعام پیامبر(ص) نیست. آیه 68 سوره انعام دلالت دارد که دستور این آیه برای پیامبر(ص) واجب است و برای مؤمنان مستحب است؛ زيرا مسلمانان در مکه ضعیف بودند و انجام دستور آیه برای آنها واجب نبود ولی برای پیامبر(ص) با توجه به شخصیتی که داشت واجب بود، اما در مدینه که مسلمانان قوی شدند میتوانستند از جلسات تمسخر مشرکان بیرون بیایند و در نتیجه انجام این دستور در مدینه بر آنان واجب بوده است و آیه 140 سوره نساء از آن واجب خبر ميدهد.
سوال: چرا در آیه 140 از شنیدن (إِذٰا سَمِعْتُمْ) استفاده شده و در آیه 68 از دیدن (إِذٰا رَأَيْتَ)؟
جواب: به نظر میرسد شنیدن و دیدن در این دو آیه موضوعیت نداشته باشند و هر دو اشاره به یک چیز دارند يافتن يا فهميدن؛ زيرا دیدن و شنیدن، هر دو، حس هستند، پس مجموع دو آیه میخواهد بگوید وقتی حس کردید که آیات خدا مورد تمسخر واقع میشود عکس العمل مناسب انجام دهید. حال، این حس کردن یا با شنیدن است یا با دیدن. پس نه شنیدن موضوعیت دارد و نه دیدن. بنابراين اگر پیامبر(ص) ندید ولی شنید باز تکلیف دارد که عکس العمل نشان دهد.
نکته 6: در آیۀ 68 سوره انعام، تعبیر اَلَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آيٰاتِنٰا مفعول است و همچنانکه مشاهده میشود مصداق مفعول، انسانها هستند ولی در آیۀ 140 سوره نساء تعبیر آيٰاتِ اللّٰهِ مفعول است. پس آیه 68 مربوط به یافتن اشخاص است و آیۀ 140 سوره نساء مربوط به یافتن کار و عمل است.
از تفاوت این دو تعبیر میتوان استفاده کرد که در آیۀ 68 سوره انعام خود اشخاص تا حدی موضوعیت دارند. توضیح اینکه همین که افرادی این عنوان را دارند که مسخره کنندۀ آیات الهی هستند حتی اگر کار دیگری نیز میکنند باز نباید با آنها نشست و برخواست کرد. درست است که ممکن است یک روز به پکنیک برود ولی احتمال اینکه در آن روز نيز در آیات الهی خوض کنند زیاد است چون این کار ملکۀ ذهن آنها شده است.
پس میتوان برای حکم دو آیۀ مورد بحث چند مرحله بیان کرد:
اگر بالفعل خوض در آیات کردند مسلماً نشستن با آنها حرام است.
اگر مصداق الذین یخوضون بودند ولی معلوم نباشد که در فلان جلسه حتما خوض میکنند درجۀ حرام بودن نشستن با آنها کمتر میشود.
اگر افرادی باشند که شغلشان خوض در آیات نیست ولی در جلسهای شروع به تمسخر آیات الهی میکنند باز نباید با آنها نشست و برخواست کرد.
اگر افرادی باشند که احیاناً خوض در آیات الهی میکنند ولی در جلسهای هستند که اصلا مصداق خوض در آیات الهی نیست نشستن با آنها اشکال ندارد.
نکته 7: در آیۀ 68 سوره انعام از تعبیر فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتّٰى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ استفاده شده ولی در آیه 140 سوره نساء تعبیر فَلاٰ تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتّٰى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ آمد.
قبلا توضیح دادیم که اعراض به معنای روی گردانی است اگر چه در همان مجلس حضور داشته باشیم مثل اینکه در یک مجلس خود را به کار دیگر مشغول کنیم.
بد نیست در همین زمینه مثالی بزنم:
چند شب پیش به مسجدی رفتم و در صف مأمومين بودم که مداحی شروع به خواندن روضههای بیسند کرد و من كه روبروي او نشسته بودم شروع به خواندن یک مجله کردم. این میشود اعراض. پس اعراض به معنای این نیست که جلسه را ترک کنیم بلکه منظور این است که به کار دیگری مشغول شویم.
ولی دستور آیه 140 سوره نساء این است که باید جلسه ترک شود.
و اما شاید تفاوت این دو تعبیر در تفاوت مخاطب آنها باشد به این معنا که چون پیامبر(ص) درجه بالایی داشته همین که اعراض کند آنها دست از تمسخر برمیدارند ولی مسلمانان باید جلسه را ترک کنند تا اثر داشته باشد.
نکته 8: اگر انسان مؤمنی بداند که جلسۀ باطل را چه ترک کند و چه نکند اهل باطل آیات الهی را مسخره میکنند باید جلسه را ترک کند تا اعصابش راحت باشد ولي اگر نشستیم به اميد اينكه اتفاقی بیفتد یا حرفی بزنیم که عامل تذکر آنها باشد یا دست از خوض بردارند، و چنين شد در چنین صورتی با نشستن به هدف رسیدهایم.
پس آنچه مهم است این است که خوض در آیات، یا تمام شود یا کمتر شود. حال برای رسیدن به این هدف باید عاقلانه تصمیم بگیریم که از چه طریقی به این هدف میرسیم.
به عنوان مثال اگر روضۀ دروغی خوانده شد و افراد کم محلی کردند و به نماز مستحبي يا چك كردن پيامكها يا… پرداختند، روضهخوان زود تمام میکند ولی اگر همه دست بر پیشانی گذاشتند مداح تشویق میشود تا روضه را ادامه دهد.
پس ملاک این است که از خوض در آیات قرآن جلوگیری شود. حال باید عقل را به صحنه آورد تا ببینیم از چه طریقی باید جلو آن را گرفت تا کمتر شود یا اصلا انجام نشود.
نكته 9: به كار بردن «ديدنِ» خوض در آيات براي پيامبر (ص) و «شنيدنِ» خوض در آيات براي مسلمانان نشان ميدهد كه احساس پيامبر(ص) از مسخره شدن آيات الهي بسيار شديدتر از احساس مسلمانان است؛ زيرا عين اليقين از علم اليقين بالاتر است و به اصطلاح: شنيدن كي بود مانند ديدن.