سبد خرید شما خالی است.
سبد خرید شما خالی است.
نکات درس تفسیر در تاریخ 3/12/1400
تفسیر آیات 68 و 69 سوره انعام
آزادي بيان براي مخالفان. شخصي بودن جرم و ممنوعيت مجازات زن و بچه مجرم. و لزوم جلوگيري از قتل تا حد ممكن.
وَ إِذٰا رَأَيْتَ اَلَّذِينَ يَخُوضُونَ فِي آيٰاتِنٰا فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ حَتّٰى يَخُوضُوا فِي حَدِيثٍ غَيْرِهِ وَ إِمّٰا يُنْسِيَنَّكَ اَلشَّيْطٰانُ فَلاٰ تَقْعُدْ بَعْدَ اَلذِّكْرىٰ مَعَ اَلْقَوْمِ اَلظّٰالِمِينَ ﴿الأنعام، 68﴾
و هرگاه کسانی را دیدی که در آیات ما به یاوه گویی میپردازند از آنان روی گردان تا در سخنی دیگر در آیند. و اگر شیطان تو را به فراموشی اندازد، پس از توجّه با گروه ستمکاران منشین.
وَ مٰا عَلَى اَلَّذِينَ يَتَّقُونَ مِنْ حِسٰابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ وَ لٰكِنْ ذِكْرىٰ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ ﴿الأنعام، 69﴾
و چیزی از حساب ستمکاران بر عهده کسانی که میپرهیزند نیست؛ ولي يادآوري [بر عهده آنان] است، شايد [از استهزا] بپرهیزند.
نکته 1: در تفسیر مجمع البیان ذیل آیه 68 سوره انعام آمده است که این شیطان نیست که انسان را به فراموشی میاندازد چرا که شیطان تکوینا تصرفی نمیکند بلکه شیطان امور پلید را به خاطر انسان میآورد و این موجب میشود که ما چیزهای دیگر را فراموش کنیم. و اما در مورد انبیاء شیطان نمیتواند چیزهای پلید را به خاطر آنها بیاورد بلکه مهم را بجای اهم در ذهن آنها جلوه میدهد.
در مجموع نسبت دادن نسیان به شیطان به معنای تصرف تکوینی او در انسان نیست که شیطان بتواند چیزی را از ذهن ما پاک کند. بلكه منظور مهم جلوه دادن چيزهاي ديگر است كه به دنبال آن مطلب مورد نظر فراموش ميشود.
نکته 2: گفته شده است که «الباطل یموت بترک ذکره» یعنی اگر باطل ياد نشود خود به خود نابود میشود. ولی حق حتی اگر ذکر نشد از بین نمیرود. حال خوض در آیات الهی جزو امور باطل است و اگر ترک شود خود به خود از بین خواهد رفت و این مطلب مهمی است که از آیه 68 قابل برداشت است.
نکته 3: از آیه 68 سوره انعام و آیه 140 سوره نساء آزادی بیان بدست میآید. با اینکه مسخره کردن بد است ولی دین نمیگوید جلسه را به هم بزن یا شنود بگذارید یا آنها را دستگیر کنید. و اين سخن در مكه و مدينه صادق و ثابت بوده است.
این حرف قرآن با روش عقلاء متفاوت است و آزادي بيشتري به مخالف و معاند ميدهد؛ زيرا عقلاء امروزه میگویند آزادی بیان بايد باشد ولي به عقايد ديگران نبايد توهين شود. آزادي بيان به معنای توهین به عقاید دیگران نیست و حتی ممکن است توهین کننده را در مواردی محاکمه کنند ولی از منظر دین مسلمانان وظيفهاي در باره جلوگيري از توهين انان ندارند و همین که جلسۀ توهین ترک شود کافی است.
پس دین از عقلاء یک مرحله بیشتر آزادی داده است و گفته است کسانی که مسخره میکنند یا فحش میدهند تنها از آنها دوری شود تا با این روش، باطل از بین برود. از دیدگاه دین ما نمیتوانیم فحش دهیم یا مسخره کنیم ولی از آن طرف اگر کسی فحش داد یا مسخره کرد ما تنها باید از آنها دوری کنیم و حق محاکمه و مجازات آنان را نداریم.
نکته 4: مراد از يَتَّقُونَ در ابتدای آیه 69 ممکن است تقوای لغوی باشد و به کسانی اشاره داشته باشد که در آیات الهی خوض نمیکنند حتی اگر مسلمان نباشند. يعني آیه میگوید حساب مسخره کنندگان را به پاي ديگران نمینویسند و نباید این دو گروه را مثل هم دانست، اگر چه در يك جلسه باشند.
امروزه میگویند جرم، شخصی است یعنی اگر کسی مجرم است خودش باید مجازات شود نه دیگری و قرآن نيز فرموده: أَلاّٰ تَزِرُ وٰازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرىٰ ﴿النجم، 38﴾
هیچ سنگین باری بار گناه دیگری را بر نمیدارد.
حال آیه 69 نیز همین مطلب را میگوید که اگر مثلا پدری آیات الهی را مسخره میکند گناه او بر پسرش که نسبت به مسخره کردن آیات الهی خودداري کرده است، نیست. پس پسر به جرم پدر نباید مؤاخذه و دستگیر شود.
يادآوري: اینکه امروزه چون پدر مجرم است او را زندانی میکنند این زندانی عاملی است بر اینکه فرزند او نیز از ديدن پدر محروم شود و اينگونه مجازات شود. همچنین اینکه شخصی جزو مجاهدین خلق بوده و برادرش را در ادارات استخدام نمیکنند مجازات غير مجرم و اشتباه است.
بله اینها کارهای اشتباهی بوده که در جمهوري اسلامي به وفور انجام شده و باید جبران شود. حتی اینکه خارجیها ما را تحریم میکنند اشتباه است چون این تحریمها نتایجش به بیگناهان میرسد. اینکه ملتی به خاطر جنایت عدهای محدود تحریم شود غلط است.
مجازاتهای اسلامی بدنی است و مثلا چند ضربه شلاق میزنند و او را آزاد میکنند. این بهترین نوع مجازات است. همچنین در دین اعدام خیلی کم است و تنها مربوط به کشتن انسان ديگر است؛ زيرا در اعدام خويشان مجرم از ديدن او محروم ميشوند و اينگونه بدون هيچ جرمي مجازات ميشوند و او و حمايتهايش را از دست ميدهند. و این مطلب بسیار جالب است و دلالت بر این دارد که اسلام در مجازاتها فکر همه جا را کرده است. پس بهتر است بجای شعار «اعدام باید گردد» از شعار «اصلاح باید گردد» استفاده کنیم.
آیه 69 مطلب مهمی را بیان میکند به خصوص اینکه در تعبیر مِنْ حِسٰابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ با تکرار (مِن) بر آن تأکید شده است.
پس در کنار آیه أَلاّٰ تَزِرُ وٰازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرىٰ باید به آیه 69 سوره انعام نیز اشاره شود چرا که هر دو آیه یک مطلب را میرساند.
يادآوري: بنده فکر میکنم زندان را وزیران عاقلِ پادشاهان مستبد درست کردهاند چرا که پادشاهان مستبد دستور میدادند فلان فرد را بکشید و وزیر عاقل زندان را درست کرده که فعلا او را به زندان ببرید تا شايد در آينده خشم شاه كم گردد و نظرش عوض شود.
ولی اینکه زندان یک روند و يك سبك از مجازات باشد كاري اشتباه است چرا که بچههای زندانیها عقدهای میشوند و دست به کارهای خلاف میزنند.
سؤال: با توجه به صحبتهای شما چرا خدا در عذاب امتهای گذشته بچهها را نیز عذاب کرده است؟ بالاخره وقتی عذاب آمده همۀ یک قوم عذاب شدهاند از جمله بچهها.
جواب: از کجا مطمئن هستید که آنها بچه داشتهاند؟ اینکه بچهای بوده و مجازات شده ثابت نیست. روایاتی نیز آمده است که میگوید آنها از چندین سال قبل از نزول عذاب بچهدار نمیشدند.
اتفاقا در قرآن که بحث عذاب امتهای قبلی آمده است گفته شده که خدا مؤمنان را از شهر خارج کرد. حتی در داستان اصحاب فیل دلیلی نداریم که فیلها نیز کشته شده باشند.
نکته 5: یکی از معانی تعبیر وَ مٰا عَلَى اَلَّذِينَ يَتَّقُونَ مِنْ حِسٰابِهِمْ مِنْ شَيْءٍ این است که بر عهدۀ کسانی که تقوا پیشه میکنند محاسبه نمودن و مؤاخذه نمودن مسخرهکنندگان نیست. وظیفۀ شما تنها ترک جلسه است نه محاکمه. پس اگر گروهی آیات الهی را مسخره میکنند شما آنجا نروید یا اگر آنجا هستید جلسه را ترک کنید ولی وظیفه ندارید دهان آنها را ببندید و آنها را محاکمه و مجازات کنید.
بله اگر مردم جامعه حکومت را به پیامبر(ص) دادند و طبق قوانینی که مورد تأیید مردم است گفته شد که افرادی محاکمه شوند در چنین فرضی محاکمه کردن صحیح است ولی اینکه پیامبر(ص) از طرف خدا چنین وظیفهای داشته باشد خیر.
پس اینکه فکر کنیم در همه جا میتوانیم دخالت کنیم و شنود بگذاریم و آنها را محاکمه کنیم دلیل میخواهد.
نقل شده است که عمر از مکانی عبور میکرد و شنید از جایی صدای ساز و آواز میآید. از دیوار بالا رفت و گفت: چرا چنین میکنید. آنها گفتند تو چرا چنین کردی؟ آیا حق داشتی از دیوار وارد خانه شوی؟
جالب است که در خانۀ نوح و لوط همسرانشان کافر بودند و آن پیامبران آنان را مجازات نميكردند و نميخواستند با زور آنان را به بهشت ببرند. پس اینکه فکر کنیم باید به زور افراد را بهشتی کرد اشتباه است.
نکته 6: در آیه 69 دو بار بحث تقوا مطرح شده است که ممکن است اولی تقوای اجمالی و دومی تقوای تفصیلی باشد