تفسیر آیات 71 و 72 سوره انعام در تاریخ 14 اسفند 1400

تفسیر آیات 71 و 72 سوره انعام در تاریخ 14 اسفند 1400

نکات درس تفسیر در تاریخ 14/12/1400

تفسیر آیات 71 و 72 سوره انعام

لزوم به كار گيري عقل و توجه به اينكه هيچ موجودي استقلالاً نفع و ضرري براي ما ندارد و بنابراين نبايد پرستش شود.

قُلْ أَ نَدْعُوا مِنْ دُونِ اَللّٰهِ مٰا لاٰ يَنْفَعُنٰا وَ لاٰ يَضُرُّنٰا وَ نُرَدُّ عَلىٰ أَعْقٰابِنٰا بَعْدَ إِذْ هَدٰانَا اَللّٰهُ كَالَّذِي اِسْتَهْوَتْهُ اَلشَّيٰاطِينُ فِي اَلْأَرْضِ حَيْرٰانَ لَهُ أَصْحٰابٌ يَدْعُونَهُ إِلَى اَلْهُدَى اِئْتِنٰا قُلْ إِنَّ هُدَى اَللّٰهِ هُوَ اَلْهُدىٰ وَ أُمِرْنٰا لِنُسْلِمَ لِرَبِّ اَلْعٰالَمِينَ  ﴿الأنعام‏، 71﴾

بگو: آیا به جای خدا چيزي را بپرستیم که نه سودی به ما مي‌رساند و نه زیانی، و [آيا] پس از آنکه خدا ما را هدایت کرد، به عقب برگرديم؟ مانند کسی که شیاطین عقلش را ربوده اند و در زمین سرگردان است، در حالی که برای او یارانی است که وی را به سوی هدایت [ادعايي خودشان] دعوت می  کنند که به جانب ما بیا. بگو: یقیناً هدایت خدا همان هدایت [واقعی] است، و ما مأموریم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم.

نکته 1: در ذیل آیه 56 راجع به شرک توضیح دادیم و در ذیل آیه 71 به مناسبت لازم است دوباره برخی از آن بحث‌ها را زنده کنیم. در آیه 56 گفتم «نُهیتُ أن أعبد الذين..؛ من نهي شدم كه غير خدا را عبادت كنم» نهي كننده، عقلِ انسان است و اگر در آيه و روايتي نيز نهي بود ارشاد به حكم عقل است. اكنون در آیه 71 نيز مي‌گويم: پیامبر(ص) و همراهانش از طریق عقل امر شده‌اند كه تسليم پروردگار جهانيان باشند و اگر امرهايي نيز در اين موردوجود داشته باشد ارشاد به حكم عقل است. نظير امر «اطيعوا الله» كه ارشاد به حكم عقل است؛ يعني همان عقلي كه با آن خدا ثابت مي‌شود لزوم اطاعت از او را نيز ثابت مي‌كند و نيازي به دليل نقلي نيست.

باید دقت داشت که اگر غیر خدا کارهایی انجام می‌دهند همگی غير مستقل و همگي مخلوق خدا هستند. اگر کوروش خدمات زیادی کرده است سزاوار پرستش نيست زيرا مخلوق خدا است و خداي خالق بايد مورد پرستش واقع شود. سازندۀ فضای مجازی با وجود خدمات زیادی که دارد باز خودش و فكرش مخلوق خداست. پس خدا را باید عبادت کرد.

می‌خواهم بگویم چه اشیایی که نفع داشته باشند و چه اشیایی که نفع نداشته باشند در هر صورتی نباید مورد پرستش قرار گیرند، زيرا موجود مستقلی که مخلوق خدای آفریدگار نباشد وجود ندارد. پس هیچ موجودی هرچند نفع فراواني داشته باشد مستقل نیست.

بد نیست در همین‌جا به فیلم پی‌کی اشاره کنم. در این فیلم این نکته رسانده می‌شود که تمام مکاتب و مذاهب دچار خرافه شده‌اند و چیزهایی را که مستقلا نفعی واقعي يا توهّمي به ما نمی‌رساند شایستۀ پرستش معرفی می‌کنند.

در این فیلم این نکته رسانده می‌شود که فردی به دنبال حل مشکلش بوده و خدایانی به او معرفی می‌شود تا مشکلش حل شود ولی هیچ‌یک توان حل مشکل او را ندارند و او اين ناتواني را به بهترين نحو به تصوير مي‌كشد.

به هر حال این آیه با همين استدلال عقلی به ما می‌فهماند که اين خدايان ادعائي خداي واقعي نيستند و نبايد عبادت شوند يا براي آنان پولي هزينه شود.

پس سعی کنیم عقل خود را بکار بیندازیم. در خطبۀ اول نهج البلاغه آمده است که پیامبران آمدند تا عقل را از زیر خاک‌های خرافه، نفاق، استکبار و جهل بیرون بیاورند. «ليثيروا لهم دفائن العقول».

ولی در مقابل عده‌ای می‌خواهند عقل بشر را دفن کنند تا از مردم بیگاری بکشند و به عنوان نمايندگان خدا مال مردم را بالا بکشند و متأسفانه برخی از ما نيز حاضر نیستیم عقل خود را بکار بیندازیم و گروهی نیز که منافعشان در خطر قرار می‌گیرد قصد دارند مردم را از عاقل شدن بترسانند و در جهل نگه دارند.

يادآوري مي‌شود كه در مورد چیزهای دنیایی باید به دنبال علل دنیایی آن رفت. پیامبر(ص) در جنگ‌ها در عین اینکه دعا می‌کند از علل دنیوی و عادی استفاده می‌کند نه اینکه پیامبر(ص) تنها به دعا مشغول شود. حتی در جنگ حنین پیامبر(ص) از یک مشرک، زره به امانت می‌گیرد.

وقتی پیامبر(ص) به طائف رسید و به او سنگ زدند فرار کرد و خود را به درون باغی انداخت و سپس از یک مشرک پناه خواست تا بتواند وارد مکه شود. پس حتی پیامبر(ص) در مواردی از مشرک کمک خواسته است، نه اينكه فقط دست به دعا بردارد.

پیامبر(ص) يز جاي خود ننشست و از خدا بخواهد که خدایا شرّ این ظالمان و مشرکان را کم کن و ظالمان را از روی زمین بردار. ولی متأسفانه ما بدون اينكه عمل كنيم چنین دعاهایی می‌کنیم.

پس کارهای دنیا باید با علل و معلول دنیایی حل شود. و اما این علل دنیوی با اینکه مشکلات را حل می‌کنند نباید مورد عبادت قرار گیرند. اگر حضرت علی(ع) درِ خیبر را کَند، نباید مورد پرستش قرار گیرد.

همۀ نفع و ضررها از خداست. پس باید خدا پرستش شود.

نکته 2: تعبیر وَ نُرَدُّ عَلىٰ أَعْقٰابِنٰا یعنی عقب‌گرد کردن. دقت کنید که اگر برگشت به سمت چیز خوبی باشد از تعبير علي اعقابنا استفاده نمي‌شود و اشکالي هم ندارد، مثل توبه و رجوع به خدا. ولی اگر برگشت به چیز بد باشد این ناپسند است و از تعبير رد بر اعقاب استفاده مي‌شود.

حال ما که عقلمان زیر خروارها خرافه دفن بوده است بعد از آمدن پیامبران عقلمان نجات يافته است، اگر به اعمال و رفتار جاهلي برگردیم عقب‌گرد بد است.

نکته 3: مراد از اصحاب در تعبیر لَهُ أَصْحٰابٌ يَدْعُونَهُ إِلَى اَلْهُدَى ممکن است عقل و وجدان باشد که همواره مصاحب انسان هستند و او را دعوت به عقلانیت و راه صحیح می‌کنند که در این صورت مراد از هدایت، هدایت واقعی است. و اين همان چيزي است كه معمولا مفسران بيان كرده‌اند و نظر بنده را در جلسه بعدي ملاحظه خواهيد كرد.

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات
چون بازاندیشی روشی دائمی است سزاوار است نوشته ها و سخنرانی های این سایت نظر قطعی و نهایی قلمداد نشود.