هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
متن جلسه چهاردهم نهج البلاغه:
نکات درس نهج البلاغه در تاریخ 14/12/1400
شرح خطبه همام – جلسه چهاردهم
امشب شب تولد امام حسین(ع) است، ابتدا میلاد این امام بزرگوار را به همه تبریک عرض میکنم.
در جلسۀ قبل توضیح دادیم که متقی علم و حلم را با هم دارد نه اینکه مقدس مآب جاهل باشد و فقط ذکر بگوید یا عالم باشد ولی فردی عصبانی باشد. اینها تقوا نیست. غیرت دینی پیامبر(ص) از همۀ ما بیشتر بوده ولی عصبانی نمیشده است.
همچنین گفتیم که متقی، اهل عمل است نه اینکه تنها حرف بزند و عمل نداشته باشد. برخی از ما، سخنران خوبی هستیم ولی اهل عمل نیستیم.
یادم آمد به داستانی که عطاء الله مهاجراني از حاجآخوند میگوید: او آنقدر اهل عمل بود که وقتی دید بچهای آرزو دارد باغ داشته باشد باغش را به او داد. این در حالی است که ما اگرچه از انفاق سخن میگوییم ولی از خودمان نم پس نمیدهیم.
نکتۀ دیگری که به آن اشاره کردیم این بود که برخی از ما فکر میکنیم متقی کسی است که هیچ گناهی نکند. باید توجه داشته باشیم که متقی معصوم نیست بلکه ممکن است گناه کند ولی اگر گناه کرد توبه میکند. اتفاقا قرآن متقیان را اینگونه وصف میکند:
وَ الَّذِينَ إِذٰا فَعَلُوا فٰاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللّٰهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللّٰهُ وَ لَمْ يُصِرُّوا عَلىٰ مٰا فَعَلُوا وَ هُمْ يَعْلَمُونَ ﴿آلعمران، 135﴾
و آنان که چون کار زشتی مرتکب شوند یا بر خود ستم ورزند، خدا را یاد کنند و برای گناهانشان آمرزش خواهند؛ و چه کسی جز خدا گناهان را میآمرزد؟ و دانسته و آگاهانه بر آنچه مرتکب شدهاند، پا فشاری نمیکنند.
پس ممکن است متقیان گناه کنند ولی زود توبه میکنند.
حال جالب است که برخی میخواهند متقیان را نه فقط از گناه بلکه از خطا هم معصوم بدانند. معصومان گناه نمیکنند ولی ممکن است اشتباه در امور عرفی داشته باشند ولی متقیان علاوه بر اشتباه و خطا گناه نیز دارند.
پس نباید راجع به افراد غلو کرد. چه بسا فردی که قاتل است را با نشان دادن اینکه فلان نیکی را میکند و مثلا به كبوتران دانه ميدهد با تبليغات، خوب جلوه میدهند و از آن طرف فردی را كه مؤمن و متقي است به خاطر انجام مکروه یا ترک مستحبی، متهم و گنهکار نشان میدهند.
باز از صفات متقی که در جلسۀ قبل گفتیم خشوع قلب است یعنی وقتی گناه کرد زود توبه میکند.
قَانِعَةً نَفْسُهُ
نفسش قانع است.
برخی را قانع معرفی میکنند چون دنبال کار و غذا نیستند در حالی که این قناعت نیست. انسان بالاخره باید دنبال کار برود ولی باید به آنچه بدست میآورد قانع باشد. پس ما باید دنبال شغل و کسب درآمد باشیم و در عین حال به آنچه بدست میآوریم راضی باشیم.
ما باید قبول داشته باشیم که خدایی بالای سر ما هست که رزق در دست اوست. به هر حال ممکن است دو فرد با اینکه ویژگیهای مشترک دارند ولی به یکی پول زیادی برسد و به دیگری پول کمتر. حال آنکه پول کمتر بدست آورده باید راضی به رضای خدا باشد و به آنچه بدست آورده قناعت کند.
بله دین از آن طرف کمبودها را با قانون انفاق جبران کرده است تا اگر کسی در زندگی کم آورد به او کمک شود. متأسفانه در کشور ما به جای اینکه به فکر کمبودهای مردم باشند بعضا قوانینی تصویب میشود که در نهایت از جیب مردم باید کم شود.
مَنْزُوراً أَكْلُهُ
خوراكش كم است.
مراد از اکل ممکن است خوردن باشد و ممکن است معنای عامش منظور باشد که به معنای تصرف نمودن است. یعنی به طور کلی از این جهان خدا کم استفاده میکند. پس زندگی متقی، ساده است و هزینهاش زیاد نیست.
اتفاقا اسلام، ماه رمضان را گذاشته است تا انسان به چنین صفاتی عادت کند.
البته به مقدار نیاز بدن باید خورد و استفاده کرد. بدن هم بر ما حقی دارد و باید برای سلامتی بدن نیز ارزش قائل شد.
سَهْلًا أَمْرُهُ
كارش آسان است.
فرد متقی امورش آسان است. مثلا اگر متقی در جایی مهمان بود هرچه آوردند میخورد ولی غیر متقی ایراد میگیرد که غذا در شأن ما نبود یا ایراد میگیرد که فلان نوع ماشين در شأن ما نيست.
یادم هست برای تدريس در دانشگاه مفید فردي با رنو براي بردنم آمد و وقتی سوار شدم او گفت شما ایراد نگرفتی ولی من وقتی با پراید به دنبال استاد دیگری رفتم او گفت: من پراید سوار نمیشوم. یا برخی توقع دارند رختخوابشان فلان گونه باشد، اين گونه هزينه را زياد كردن با تقوا سازگار نيست.
حَرِیزاً دِینُه
دینش در حرز قرار دارد.
حرز یعنی مکان محدود و مشخص و مثلا میگویند اموال مهم باید در حرز باشند یعنی خوب نگهداری شوند. حال شخص متقی دینش را حفظ میکند بر خلاف ما که به راحتی دین را برای دنیا کنار میگذاریم.
برخی از ما در صورتی که بفهمیم اگر به مغازهدار دروغ بگوییم میتوانیم جنس را ارزانتر بخریم این کار را میکنیم یا اگر بدانیم دروغ کوچکی ما را جلو میاندازد این کار را میکنیم. اگر دولت گفت هرکسی خانه ندارد به او خانه میدهیم به نحوی خانۀ خودمان را به نام دیگری میزنیم تا بتوانیم خانه را از دولت بگیریم.
خلاصه اینکه دینمان در حرز نیست ولی متقی مواظب است به دینش آسیبی نرسد.
گفته شده که یک روحانی به یک کشور خارجی رفته بود و زمانی که سوار اتوبوس واحد شد راننده براي برداشتن كرايه پول او را تبديل كرد و هنگام تحويل بقيه، پول بیشتری به او پس داد. روز بعد آن روحانی پس از سوار شدن بر اتوبوس واحد، زیادی پول را به آن راننده برگرداند و آن راننده گفته بود من فهميدم روحانيي شيعه در اين مسجد امده است و چون شناختي از شيعه و روحانيتش نداشتم عمدا به تو پول زیادتري پس دادم چون میخواستم تو و مكتبت را بشناسم. ببينيد اگر آن روحانی زیادی پول را پس نداده بود آبروی شیعه رفته بود.
با این داستان میفهمیم فقهایی که فتوا میدهند که مال غیر مسلمان را میتوان خورد واقعا از روی فهم اشتباه چه به سر دین آوردهاند. دقت شود که اگر روایاتی در اینباره آمده است بر فرض صحت سند، بحث کافر حربی در زمان حرب را میگوید و اشاره به قضیۀ خارجیه دارد یعنی کافران حربی مکه که با مسلمانان میجنگیدند و اموال مسلمانان را مصادره کرده بودند.
جالب است که بدانيد این فتوای غلط برخي فقها مطابق با نظر و عمل غلط برخي يهوديان است:
وَ مِنْ أَهْلِ الْكِتٰابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطٰارٍ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ وَ مِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِينٰارٍ لاٰ يُؤَدِّهِ إِلَيْكَ إِلاّٰ مٰا دُمْتَ عَلَيْهِ قٰائِماً ذٰلِكَ بِأَنَّهُمْ قٰالُوا لَيْسَ عَلَيْنٰا فِي الْأُمِّيِّينَ سَبِيلٌ وَ يَقُولُونَ عَلَى اللّٰهِ الْكَذِبَ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ ﴿آلعمران، 75﴾
و از اهل کتاب کسی است که اگر او را بر مال فراوانی امین شماری، آن را به تو باز میگرداند؛ و از آنان کسی است که اگر او را به یک دینار امین شماری، آن را به تو باز نمیگرداند، مگر آنکه همواره بالای سرش بایستی [و مال خود را با سخت گیری از او بستانی]. این به خاطر آن است که آنان گفتند: [چون ما اهل کتابیم] رعایت حقوق غیر اهل کتاب بر عهده ما نیست، و اینان [در حالی که باطل بودن گفتار خود را] میدانند بر خدا دروغ میبندند.
اشتباه بزرگ اين دسته از فقها اين است که غیر مسلمان را با کافر حربي يكي ميدانند در حالی که معنای غیر مسلمان کافر نیست. کافر یعنی کسی که حق را میپوشاند. تازه خوردن مال هر كافري مجاز نيست، بله عُقلا خوردن مال كافري كه فعلا با آنان ميجنگد را تجويز ميكنند و احتياط اين است كه ما به عنوان ديندار اين را نيز تجويز نكنيم و موار تجويز محدود شود به موارد تقاص.
متأسفانه فتواهاي غلط محدود به این مورد نیست. در برخی روایات در ظاهر صحيح و در واقع جعلي آمده که میتوان به بدعتگذاران تهمت زد و با تكيه به اين روايت ضد اخلاق، فقهايي فتوا دادهاند و تهمت را كه از بدترين كارهاي ضد اخلاقي است، تجویز کردهاند و عرف هم به سليقه خود هر منتقدي را بدعتگذار دانست و هر گونه تهمتي را مجاز شمرد و سراسر جامعه اسلامي را لجن و لجن پراكني فرا گرفت.
به هر حال مواظب باشیم به نام دین آبروی دین را نبریم.