پاسخ به چند سؤال پیرامون ازدواجهای پیامبر(ص) با نگاهی به آیات سوره احزاب
راجع به آیات متعددي از سوره احزاب در بارۀ ازدواجهای پیامبر(ص) سؤالاتی مطرح شده است که سزاوار است در اینجا به آنهايي كه تا كنون به دستم رسيده پاسخ دهم. ابتدا به سؤالات توجه کنید:
سؤال اول: از عبارت وَ تُخْفِي فِي نَفْسِكَ مَا اللّٰهُ مُبْدِيهِ وَ تَخْشَى النّٰاسَ وَ اللّٰهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشٰاهُ؛ و در دلت چیزی را پنهان میداشتی که خداوند آن را آشکار میکند؛ و از مردم میترسیدی در حالی که خداوند سزاوارتر است که از او بترسی!
در آيه 37 سوره احزاب به نظر ميرسد كه پيامبر زن زيد را ديده و از او بسيار خوشش آمده و آن را در دلش مخفي ميكرده است چون از مردم ميترسيده و زيد اخلاقاً مجبور شده به احترام خواست پيامبر زنش را طلاق داده بدهد و خدا به او ميگويد بايد از خدا بترسي..
سؤال دوم: آیه 50 سوره احزاب انعطافهایی در بحث ازدواج پیامبر(ص) ذکر کرده است. از جمله اينكه اگر زني پيامبر را خواست و او نيز آن زن را پسنديد بدون مهريه و عقد آن زن براي پيامبر(ص) حلال است. وَ اِمْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَهٰا لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرٰادَ اَلنَّبِيُّ أَنْ يَسْتَنْكِحَهٰا خٰالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ اَلْمُؤْمِنِينَ؛ و هرگاه زن با ایمانی خود را به پیامبر ببخشد (و مهری برای خود نخواهد) چنانچه پیامبر بخواهد میتواند او را به همسری برگزیند؛ امّا چنین ازدواجی تنها برای تو مجاز است نه دیگر مؤمنان.
اسلام ستیزان با استناد به این آیههاپیامبر(ص) را فردی شهوتران و سوء استفاده كننده از احساسات و جهل مردم معرفی میکنند. پاسخ چیست؟
سؤال سوم: آیا اینکه پیامبر(ص) پس از خیبر صفیه را نزد خود برد و با او ارتباط برقرار کرد دلالت بر شهوترانی پیامبر(ص) ندارد؟
سؤال چهارم: در آیه 52 سوره احزاب آمده است: لاٰ يَحِلُّ لَكَ النِّسٰاءُ مِنْ بَعْدُ وَ لاٰ أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوٰاجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلاّٰ مٰا مَلَكَتْ يَمِينُكَ وَ كٰانَ اللّٰهُ عَلىٰ كُلِّ شَيْءٍ رَقِيباً ؛[غیر از زنهایی که گفته شد] از این پس زنان دیگر برای تو حلال نیست، و [نیز] جایز نیست که آنان را به همسرانی دیگر تبدیل کنی گرچه زيبايي آنان تو را خوش آید، مگر کنیزی که مالکش شوی؛ و خدا نگهبان و مراقب همه چیز است.
آیا از این آیه استفاده نمیشود که پیامبر(ص) مفتون زیبایی زنان ميشده است؟ حتی از آقای دكتر سروش کلیپی منتشر شده است که ایشان نیز با خواندن همين آیه، گفته است که پیامبر(ص) مفتون زنان میشده است. همچنین روایتی در تفاسیر اهل سنت ذیل این آیه آمده است که عایشه به پیامبر(ص) میگوید خدا در قبول هوای تو سریع آیه نازل میکند. آیا اینها دلالت بر شهوترانی پیامبر(ص) ندارد؟
پاسخ: به این سؤالات دو گونه میتوان پاسخ داد. گونۀ اول به کسانی که خدا و قرآن را قبول دارند و اعتقاد دارند که قرآن از طرف خداست ولی باز نسبت به این آیات سؤال دارند. گونۀ دیگر به کسانی که اصلا قرآن را قبول ندارند.
برای گروه اول باید گفت سورۀ احزاب از سورههای عجیب است که در این سوره در آيات متعددي پیامبر(ص) بسیار بالا برده شده و والا شمرده شده است مثل این آیات:
اَلنَّبِيُّ أَوْلىٰ بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْوٰاجُهُ أُمَّهٰاتُهُمْ ﴿الأحزاب، 6﴾
اين فرهيخته يگانه، نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است، و همسرانش [به منزله] مادران آنانند.
لَقَدْ كٰانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اَللّٰهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كٰانَ يَرْجُوا اَللّٰهَ وَ اَلْيَوْمَ اَلْآخِرَ وَ ذَكَرَ اَللّٰهَ كَثِيراً ﴿الأحزاب، 21﴾
یقیناً برای شما در [روش و رفتار] پیامبر خدا الگوی نیکویی وجود دارد برای کسی که همواره به خدا و روز قیامت امید دارد؛ و خدا را بسیار یاد میکند.
وَ مٰا كٰانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لاٰ مُؤْمِنَةٍ إِذٰا قَضَى اَللّٰهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ اَلْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ يَعْصِ اَللّٰهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلاٰلاً مُبِيناً ﴿الأحزاب، 36﴾
و هیچ مرد و زن مؤمنی را نرسد هنگامی که خدا و پیامبرش کاری را حکم کنند برای آنان در کار خودشان اختیار باشد؛ و هرکس خدا و پیامبرش را نافرمانی کند یقیناً به صورتی آشکار گمراه شده است.
يٰا أَيُّهَا اَلنَّبِيُّ إِنّٰا أَرْسَلْنٰاكَ شٰاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً ﴿الأحزاب، 45﴾
ای فرهيخته يگانه! به راستی ما تو را شاهد و مژده رسان و بیم دهنده فرستادیم.
وَ دٰاعِياً إِلَى اَللّٰهِ بِإِذْنِهِ وَ سِرٰاجاً مُنِيراً ﴿الأحزاب، 46﴾
و [تو را] دعوت کننده به سوی خدا به فرمان او و چراغی فروزان [برای هدایت جهانیان] قرار دادیم،
إِنَّ اَللّٰهَ وَ مَلاٰئِكَتَهُ يُصَلُّونَ عَلَى اَلنَّبِيِّ يٰا أَيُّهَا اَلَّذِينَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِيماً ﴿الأحزاب، 56﴾
همانا خدا و فرشتگانش [پيوسته] بر اين فرهيخته فرزانه درود میفرستند. ای اهل ایمان! بر او درود بفرستید و آن گونه که شایسته است، تسلیم او باشید.
مشاهده میکنیم که در این سوره از پیامبر(ص) تعریف و تمجيدهاي فراوانی شده است. پس معلوم میشود برداشتهای سطحي که از آیات 50، 51 و 52 شده و پیامبر(ص) را شهوتران و غیر عادل معرفی میکند کاملا اشتباه است.
پس با توجه به آیات روشنی که شمهاي از مقامهاي پیامبر(ص) را بيان كرده و او را بالا برده و والا شمرده و بسيار تمجيد كرده است، معلوم ميشود كه آن آیاتِ مجمل نباید به گونهای معنا شوند که نقصی به پیامبر(ص) نسبت داده شود و گرنه خدا در اين سوره به تناقضگويي آشكاري افتاده است.
و اما در پاسخ به گروه دوم باید گفت قبل از شما کسانی در زمان خود پیامبر(ص) بودند که دشمنی آنها با پیامبر(ص) به مراتب از شما بیشتر بود و حتی مسلمانان را شکنجه میکردند و بر علیه آنان دهها جنگ به راه انداختند و در اين راه ميكشتند و كشته ميدادند و از انواع عيبجويي و تهمتزني إبايي نداشتند ولی با این حال چنین اشکالاتی را مطرح نکردهاند. اگر شهوترانی بر پیامبر اسلام(ص) غلبه داشت حتما این عیب را مطرح میکردند و میگفتند شما مسلمانان کسی را پیامبر(ص) میدانید که شهوتران است و به زنان شما طمع دارد و.. در حالی که این حرفها اصلا مطرح نبوده و بلکه بر عکسش مطرح بوده است.
مثلا دختر ابوسفیان به نام ام حبيبه که جزو مهاجران به حبشه بود شوهرش در حبشه مسیحی شد و او تنها ماند. پیامبر(ص) به نجاشی نامه نوشت و گفت او را به ازدواج من درآور. وقتی این خبر به ابوسفیان دشمن قَسَم خورده پيامبر رسید گفت: بینی این مرد به خاک مباد. ( اسد الغابه ج 7 ص 116 و 117 و ص 303)
در شرائطی که دشمنان پیامبر(ص) مثل ابولهب به پسرانش كه دامادهاي پيامبر (ص) بودند، میگوید دختران محمد را طلاق بدهید تا او گرفتار امور دخترانش شود. در چنین شرائطی وقتی ابوسفیان میبیند محمد اینچنین رفتار کرد، بسيار خوشحال شد و چنين تمجيدي از پيامبر كرد و هیچگاه نگفت محمد از روی شهوترانی چنین کرد؛ زيرا فاصله ميان آن دو، فاصله مدينه تا حبشه بود.
پس اگر پیامبر(ص) مشکل شهوترانی داشت دشمنان اسلام، قبل از امروزيها آن را عَلَم میکردند.
حتی اگر شما بقیۀ ازدواجهای پیامبر(ص) را بررسی کنید بویی از شهوت رانی در آن نخواهید یافت. برای بررسی ازدواجهای پیامبر(ص) به کتاب «شیوۀ همسرداری پیامبر(ص) به گزارش قرآن و سنت» نوشته اين جانب احمد عابديني مراجعه کنید.
جالب است بدانید که در مدینه سه طایفۀ یهود که قوی و ثروتمند بودند وجود داشت: بنیقریظه، بنیقینقاع و بنینضیر. برخورد با بنیقینقاع و بنینضیر به جنگ منجر نشد بلکه وقتی محاصره شدند حاضر به گفتگو شدند و خودشان قلعهها را ترک کردند. آیا تا به حال فکر کردهاید که چرا این چنین شد؟ چرا آنها خانههای خود را رها کردند؟ چرا با اينكه برج و بارو داشتند و قدرتشان از مسلمانان بيشتر بود، نماندند و نجنگیدند و از خانه و وطن و نخلستانهاي خود دفاع نكردند يا با امتياز دادنهايي صلح نكردند تا همانجا در مدينه بمانند؟
به نظر میرسد نکتهاش این است که غیر از رؤسا، زنها و مردانی که جزو رؤسا نبودند دلشان به پیامبر(ص) و دين او متمایل بود و در خانه و در قلعه مزاحم رزمندگان بودند و حتی به نفع پيامبر(ص) خبرها و نقاط آسيبپذير را به مسلمانان خبر میدادند. به همین خاطر رؤساي قبايل چارهای ندیدند جز اينکه جمعیت را بردارند و بروند.
ساير يهوديان مدينه نيز به خیبر رفتند و در آنجا قلعههای محکمی بود که کسی نمیتوانست فتح کند؛ تا حال فكر كردهايد، چه شد که قلعههای خیبر فتح شد؟
در این زمینه به نظر ميرسد كه در درون خیبر نيز مردم عادی و به ویژه زنان به نفع پیامبر(ص) و علیه رؤسا کار میکردند و راههايي را به مسلمانان براي فتح خيبر مينماياندند. از جمله صفیه که به خاطر علاقهاش به پیامبر(ص) از پدرش کتک خورد (اسدالغابه ج 7 ص 169).
پس از فتح خیبر حضرت محمد(ص) و صفیه در خیمهای قرار گرفتند و همین موجب شده است كه برخی امروزه فکر کنند که پیامبر(ص) با او در آن شب ارتباط جنسي داشته است.
این در حالی است که عقل نظامي ميگويد كه صفيه در آن شب در حال گزارش دادن كارهاي گذشته و همانديشي با پيامبر (ص) و يافتن راهكار براي كارهاي آينده بوده است تا جنگ سخت و نفَس گير خيبر به نتيجه مطلوب برسد، يهوديان تسليم شوند، نخلستانها ويران نشود، انبارهاي غله يافته و درست تقسيم شود و… نه اینکه در حين جنگ بحث رابطه جنسی مطرح باشد؛ تازه از نظر فقهی کنیز باید به مدت يك ماه استبراء شود و كسي نگفته كه آميزش با كنيز قبل از استبرا جايز است و از مختصات پيامبر (ص) است، علاوه بر این کسی نگفته که پیامبر(ص) صبح برای نمازش تیمم یا غسل جنابت کرد.
از همه اينها گذشته اگر پيامبر(ص) از قبل صفيه را نميشناخت و از فداكاريهاي او براي پيروزي مسلمانان خبر نداشت و احتمال ميداد كه او نسبت به خودش يا مسلمانان کینه داشته باشد بايد براي حفظ جان خويش مقدماتي فراهم ميكرد و امور احتياطي را رعايت ميكرد؛ يا صفيه بايد تلاش میکرد که آن شب پیامبر(ص) را بکشد یا در خواب خفه کند، ولي هيچكدام از اين امور رخ نداده و گزارش نشده است. پس اگر عقل به کار گرفته شود معلوم می شود که اصلا مسالۀ شهوت در کار نبوده است.
بله اگر میخواهیم آیات قرآن را درست بفهمیم باید به فضاي نازل شدن آيات، برخورد ديگران و قضایای خارجیه نیز توجه کنیم تا لفظ مجمل را بر معناي درستش حمل كنيم.
اما یکی از آیات جنجالی که در سوره احزاب آمده آیه 37 سوره احزاب است.
يادآوري ميشود، تنها اسمی که از اصحاب پیامبر(ص) در قرآن برده شده اسم «زید» است كه در اين آيه از اين سوره نام برده شده است. زید بردهاي بود که پیامبر(ص) قبل از هجرت و حتي قبل از بعثت او را آزاد کرد و فرزند خواندۀ خودش قرار داد و دختر عمۀ خودش را به او داد ولی بعدا زید او را طلاق داده و پیامبر(ص) با او ازدواج کرد.
حال قصههایی توهّم گونه در این زمینه نقل شده که پیامبر(ص) زینب را در حالي كه برهنه بوده از لاي در دیده و عاشق او شده و زید وقتی این را فهمیده زینب را طلاق داده تا پیامبر(ص) به او برسدو…
اینها داستانهای عجیبی است که در كتابهاي قديم نقل شده و امروزيها نيز ميگويند، ولي اگر بدانیم که زینب دختر عمه پیامبر(ص) بوده، بنابراين پيامبر (ص) بارها او را ديده است به ويژه با توجه به اينكه خود او آمده نزد پيامبر و تقاضاي شوهر كرده است و آیات حجاب نيز بعد از جنگ احزاب و تازه براي برخي از زنان نازل شده است، برايش روشن ميشود كه پیامبر(ص) از قبل زینب را بدون حجاب دیده بود. حال اگر پیامبر(ص) خوشگلي زینب را دوست داشته چرا ابتدا خودش با او ازدواج نکرده است؟!
به نظر ميرسد آیات مربوط به زید در سوره احزاب نكته بسيار بسيار مهم ديگري را ميخواهد بيان كند كه به عمد يا سهو مخفي مانده است و اصلاً مربوط به بحثهاي شهواني نیست. دقت كنيد كه تنها لفظ «زيد» از ميان تمامي صحابه پيامبر (ص) در قرآن آمده تا همه حساس شوند و اين آيه را به دقت بخوانند و كلمات مجملي گفته تا موافق و مخالف به سوي اين آيه جذب شوند. اما هدف اصلي چه بوده؟ اينكه به خوبي روشن شود كه حتي پیامبر(ص) با آن مقام والا كه آياتش گذشت و با حقوق فراواني كه به عهدۀ زيد دارد باز حق ندارد در امور شخصی او حق دخالت ندارد و ولايت و حكومتش تنها در امور اجتماعي است، تا در طول تاريخ حكمرانان بدانند كه هيچ شاه و رهبري حق دخالت در امور شخصي مردم را ندارند، بر خلاف برخی روحانیون افراطي که امروزه میگویند رهبر اسلامي حتي حق دارد زن افراد را طلاق دهد و…
در این آیه روشن ميشود كه زيد علي رغم امر مكرر پیامبر(ص) به او كه همسرت را طلاق نده؛ او حرف پیامبر(ص) را گوش نداده و همسرش را طلاق داده و پيامبر(ص) و هيچکس ديگري نگفته است که زید با این کار نافرمانی پیامبر(ص) كرده و فاسق شده است؛ با اينكه آيۀ قبل اين آيه با صراحت گفت هركس با امر خدا و رسولش مخالفت كند دچار گمراهي آشكاري شده است. از كنار هم واقع شدن آيات 36 و 37 و لفظ «زيد» ومخافت او با دستور پيامبر(ص) و گنهكار شمرده نشدنش اين نكته مهم به دست ميآيد. پس کسانی که بدون توجه به اين قرائن این آیات را به شهوت رانی پیامبر(ص) معنا میکنند کاملا از هدف آیات به دور هستند.
حال آیات 50 و 51 و 52 سوره احزاب را نیز در همین جوّ باید معنا کرد نه اینکه مربوط به شهوترانی دانست.
در فهم این آیات توجه به آیات 28 و 29 سوره احزاب که اولین آیات در ارتباط با زنان پیامبر(ص) در سوره احزاب است بسیار اهمیت دارد. به این دو آیه توجه کنید:
يٰا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْوٰاجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَيٰاةَ الدُّنْيٰا وَ زِينَتَهٰا فَتَعٰالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَ أُسَرِّحْكُنَّ سَرٰاحاً جَمِيلاً ﴿الأحزاب، 28﴾
ای فرهيخته فرزانه! به همسرانت بگو: اگر شما زندگی دنیا و زیور و زینتش را میخواهید بیایید تا برخوردارتان نمایم و با روشی پسندیده رهایتان کنم،
وَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللّٰهَ وَ رَسُولَهُ وَ الدّٰارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللّٰهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِنٰاتِ مِنْكُنَّ أَجْراً عَظِيماً ﴿الأحزاب، 29﴾
و اگر خدا و پیامبر او و سرای آخرت را میخواهید، پس خدا یقیناً برای نیکوکاران شما پاداشی بزرگ آماده کرده است.
این آیات میتواند کلید فهم آیات مجمل مربوط به همسران پيامبر(ص) در همين سوره احزاب باشد. از این آیات میفهمیم که در ازدواج زنان با پیامبر(ص) اصلا بحث برخورداريهاي دنیوي مطرح نبوده است بلکه اتفاقا در زندگی با پیامبر(ص) سختیهای فراوانی بوده که در این آیات به زنان گفته میشود که اگر نمیتوانید چنین نوع از زندگی که در آن دنیا نیست را تحمل کنید پیامبر(ص) شما را طلاق خواهد داد.
اصلا شهوترانی از اين نوعي كه امروزه مخالفين پیامبر(ص) ميگويند با ساير زندگي پيامبر(ص) و با اين آيات قابل جمع نیست. پيامبر(ص) تا بالاي پنجاه سالگي تنها با يك همسر بوده و پس از آن هجرت بسيار سختِ به مدينه را انجام داده و در مدينه پيوسته مشغول به دفاع از شهر و مسلمانان بوده و بيش از هفتاد جنگ را مستقيم و غير مستقيم عهده دار شده است. در چنين گرفتاريهاي طاقت فرسايي صحبت از امور شهواني غير متعارف جداً عجيب است.
نکتۀ دیگر اینکه اگر پیامبر(ص) شهوتران بود و این آیات اشاره به شهوترانی دارد چرا ایشان این آیات را در قرآن و به عنوان کتاب آسمانی آورده است؟ آیا نباید این آیات را مخفی میکرد؟ پس معلوم میشود که این آیات اصلا معنای شهوترانی ندارد.
تازه این آیات ظاهرشان نيز از اين كلمات ندارد بلكه نگاه شهواني انسانهاي امروزي آنها را بد معنا ميكند مثلا «حُسن» به معناي نيكو سيرتي است.«و لو اعجبك حسنهن» يعني اگر از سيرت او خوشت آمد. نه اينكه از صورت آن خوشت آمد. در قرآن 194 بار ریشۀ «حسن» بکار رفته است. اگر شما بقیۀ موارد استعمال این ریشه را ببینید متوجه خواهید شد که در این مورد نیز مثل بقیۀ موارد معنای سیرت نیکو را میدهد نه صورت زيبا را.
زنی که در عربستان حاضر به قبول اسلام شده و سختیهای زیادی کشیده است چنین فردی سیرت نيكو دارد و دوست دارد به مقام ام المومنین بودن برسد و به پیامبر(ص) خدمت کند حتي اگر چه بعد از او حق شوهر كردن نداشته باشد و آيات سختِ وَ قَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ وَ لاٰ تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ اَلْجٰاهِلِيَّةِ اَلْأُولىٰ وَ أَقِمْنَ اَلصَّلاٰةَ وَ آتِينَ اَلزَّكٰاةَ وَ أَطِعْنَ اَللّٰهَ وَ رَسُولَهُ؛ و در خانههای خود بمانید، و همچون دوران جاهلیّت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید، و نماز را برپا دارید، و زکات را بپردازید، و خدا و رسولش را اطاعت کنید.
جزء وظايفش باشد، ولی خدا در آیه 52 به پیامبر(ص) میگوید از این به بعد نمیتوانی ازدواج کنی.
پس مشاهده میکنید که این آیات اصلا معنای شهوانی و دنیا طلبی ندارد و بلکه بر عکس ميخواهد از اينكه زنان بيشتري زن پيامبر شوند و مجبور باشند بعد از او سختي بكشند و تازه حق شوهر كردن هم نداشته باشند، جلو گيري كند.
بله تعبیر «تخفي في نفسك ماالله مبديه» در آیه 37 سوره احزاب يعني در درونت چيزي مخفي ميكني كه خدا آشكار كننده آن است، منظورش اين است كه تو ميخواهي تحت عنوان پدر خوانده و پيامبر و…. در زندگي خصوصي زيد دخالت كني و او را به ترك طلاق مجبور كني و خدا ميخواهد زيد زنش را طلاق دهد تا افراد بفهمند رهبران ديني و سياسي و پدران ظاهري و معنوي حق دخالت در زندگي خصوصي افراد را ندارند. نه اينكه زينب را تازه ديدهاي و صد دله عاشقش شدهاي و عشق او را مخفي ميكردهاي و خدا آشكارش كرده است؛ زيرا پيامبر زينب را قبلا بارها ديده بود و او خودش اختيار ازدواجش را به دست پيامبر سپرده بود و پيامبر او را به عقد زيد در آورده بود و زينب اظهار نارضايتي كرده بود و آيه 36 احزاب او را توبيخ كرده بود.
نکتۀ دیگر اینکه ازدواجهای پیامبر(ص) با زنان شخصیت دادن به زنها بوده است که شخص اول اسلام با آنها ازدواج میکرده و به آنان احترام فراوان ميگذاشته است تا به همه بفهماند که جایگاه زن آنقدر بالا است که پیامبر(ص) حاضر است آنها را در کنار خود قرار دهد و به خواستههاي تكتك آنان گوش دهد. پیامبر(ص) آنقدر به زنهای خود شخصیت میداد که عُمَر اعتراض میکرد که زنها در مکه حق نداشتند در مقابل حرف ما صحبتی کنند ولی پیامبر(ص) آنها را به گونهای پر رو کرده که از خود نظر میدهند.
و اما بحث هبه کردن زنان به پیامبر(ص) که در آیه 50 آمده است به این معنا است که زنی میخواهد افتخار همسری پیامبر(ص) را قبول کند و در خانۀ پیامبر(ص) سختیها را تحمل کند و ایشان را در مسیر تبلیغ اسلام یاری دهد، و خدا این مجوز را داده است. این معنا با توجه به آیات 28 و 29 فهمیده میشود که اگر کسی همسر پیامبر(ص) میشده اصلا اهداف مادی در میان نبوده بلکه کاملا آخرت طلبی در میان بوده است.
سؤال ديگر: در آیه 51 سوره احزاب آمده است:
تُرْجِي مَنْ تَشٰاءُ مِنْهُنَّ وَ تُؤْوِي إِلَيْكَ مَنْ تَشٰاءُ وَ مَنِ اِبْتَغَيْتَ مِمَّنْ عَزَلْتَ فَلاٰ جُنٰاحَ عَلَيْكَ ذٰلِكَ أَدْنىٰ أَنْ تَقَرَّ أَعْيُنُهُنَّ وَ لاٰ يَحْزَنَّ وَ يَرْضَيْنَ بِمٰا آتَيْتَهُنَّ كُلُّهُنَّ وَ اللّٰهُ يَعْلَمُ مٰا فِي قُلُوبِكُمْ وَ كٰانَ اللّٰهُ عَلِيماً حَلِيماً ﴿الأحزاب، 51﴾
نوبت هر یک از آنان را که بخواهی به تأخیر مياندازي و هر کدام را که میل داری نزد خود جای ميدهي، و هر کدام از آنان را که از او کناره گرفته باشی [اگر] نزد خود بطلبی بر تو گناهی نیست. این [برنامه ریزی آزادانه] به خوشحال نمودنشان و اینکه اندوهگین نشوند و همگی به آنچه به آنان دادهای خشنود شوند، نزدیکتر است؛ و خدا آنچه را در دل های شماست میداند؛ و خدا دانا و بردبار است.
ارتباط حکم و علت در این آیه چگونه است؟ این دستورات موجب عدم رضایت است آن زن است نه رضایت او. پس چرا آیه از رضایت همسران پیامبر سخن گفته است؟
پاسخ: حکم تا راضي شوند و چشمشان روشن شود، مربوط به مجموع زنان پیامبر(ص) است نه تک تک آنها و تعبیر كُلُّهُنَّ نیز همین مطلب را میرساند. مثلا گاهی اوقات یکی از زنان پیامبر(ص) حرفی میزد که زن دیگر ناراحت میشد. در اینجا پیامبر(ص) با عکس العملی که نشان میداد و مدتي با اين زن قهر ميكرد او را ادب میکرد تا اين متنبّه شود و دیگری خوشحال شود. پس عملکرد پیامبر عاملی برای خوشحالی مجموع زنان ایشان بود. برای توضیح بیشتر این مطالب میتوانید به کتاب (شیوۀ همسرداری پیامبر) نوشته نگارنده، مراجعه کنید. در آنجا قصه صفيه را نقل كردم كه در راه مكه شترش بيمار شد و پيامبر از زينب خواست كه صفيه را بر شتر خودش سوار كند و او گوش نداد و توهيني نيز به صفيه كرد و اشك او را در آورد. پيامبر اشك صفيه را با دست خودش پاك كرد و مدتي با زينب قطع رابطه كرد و وقتي پس از ادب شدن زينب به سراغش رفت او از خوشحالي كنيزش را به پيامبر بخشيد.
بنابراين خوب است زود قضاوت نكنيم؛ زيرا او بارها در زمان خودش و ساير زمانها مورد قضاوت قرار گرفته و پيوسته سرفراز بيرون آمده است.