به نام خداوند مهربان
اين روزها متنی در فضای مجازی به دستم رسید که فردی با استناد به آیات قرآن درصدد اثبات این مطلب بود که دین اسلام اختصاص به مردم عرب زبان دارد و ایرانیان باید بر همان دین زرتشتی خود باقی بمانند و باید از پیامبر خود که همان زرتشت است پیروی کنند، لذا درصدد برآمدم که با توجه به آیات قرآن جواب این ادعا را بدهم. بنابراین جواب خود را در دو بخش جداگانه ارائه میدهم.
الف) بخش اول شامل بررسی آیاتی است که برای این ادعا مطرح شده است.
ب) بخش دوم شامل بررسی آیاتی است که ثابت میکند پيامبر رسالتش براي همه مردم است و قرآن پند و اندرزش برای جهانیان است و اختصاصی به زمان و مکان خاصی ندارد.
و در ضمن بحث روشن خواهد شد که قضايا دو گونه است حقيقيه و خارجيه. قضاياي خارجيه زمانبردار و مكانبردار است ولي قضاياي حقيقيه فرازماني و فرا مكاني هستند و بحث های علمی و اخلاقی از قضاياي حقيقيه هستند و اختصاص به زمان و مکان خاصی ندارند. و مطالب اعتقادي و اخلاقي که انبیاء برای بشر آوردهاند چون جزء قضایای حقیقیه است نه خارجیه، بر فرض كه آيات دسته دوم نبود باز ممكن نبود گفته شود كه دين اسلام يا دين يهود و مسيحيت به یک مکان یا زمان خاص تعلق دارد.
اينك به شرح هر يك از موارد فوق ميپردازيم:
الف) بررسی آیاتی که مستدل برای مدعاي خود بیان کرده است:
ایشان به هفت آیه از آیات قرآن استدلال كرده که به ترتیب آنها را مورد بررسی قرار میدهیم و ابتدا استدلال مستدل را آورده و بعد به آن جواب ميدهم:
استدلال:
مدارک قرآنی که ثابت می کند اسلام برای پارسی زبانهای ایرانی نازل نشده:
📌ﺍﮔﺮ به ﻗﺮﺁﻥ ﺑﺎﻭﺭ ﺩﺍﺭﯾﺪ ﮐﻪ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ خدا یا همان الله ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺤﻤﺪ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺳﺖ، ﺑﺪﺍﻧﯿﺪ ﮐﻪ بر اساس گفته ﺍﻟﻠﻪ ایرانیها ﺑﺎﯾﺪ ﺯﺭﺗﺸﺘﯽ بمانند.
📌 ﺍﯾﻦ گفته آشکار ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﺮﺁﻥ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﺗﺎ ﺟﺎﯼ ﻫﯿﭻ تردیدی ﻧﺒﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﻫﺎ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﻣﺤﻤﺪ ﭘﯿﺮﻭﯼ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﭘﯿﻐﻤﺒﺮ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﮐﻪ ﺯﺭﺗﺸﺖ ﺍﺳﺖ ﭘﯿﺮﻭﯼ ﮐﻨﻨﺪ.
📌ﺩﺭ زیر ﺁﯾﻪ ﻫﺎﯼ ﻗﺮﺁﻥ با آدرس آن ﺑﺮﺍی شما آورده شده تا باور کنید.
۱_ سوره ابراهیم /۴
وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ فَيُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿۴﴾
و ما هيچ پيامبرى را جز به زبان قومش نفرستاديم تا [حقايق را] براى آنان بيان كند پس خدا هر كه را بخواهد بىراه مىگذارد و هر كه را بخواهد هدايت مىكند و اوست ارجمند حكيم (۴)
ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﭘﺎﺭﺳﯽ ﺯﺑﺎﻧﺎﻥ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﭘﺎﺭﺳﯽ ﺯﺑﺎﻥ ﺯﺭﺗﺸﺖ ﺑﻮﺩ.
جواب:
با توجه به این آیه در جواب این فرد باید گفت:
اولا، این آیه دلالت دارد كه زبان هر پيامبري با زبان قومش يكي است يعني پيامبر تركها برايشان با زبان تركي سخن ميگويد و پيامبر فارسها به زبان فارسي. ولي دلالت ندارد که محتوای سخنان هر پیامبري هم برای مردم قوم خودش باشد و اختصاص به زمان و مکان دیگری نداشته باشد و مثلا محتواي سخنان پيامبري كه زبانش تركي است، شامل فارسی زبانان نشود.
بله اگر آيه به اين گونه نازل شده بود «وما ارسلنا من رسول في قوم الّا لهم» يا «و ما ارسلنا من رسول الّا لأهل لسانه» بر ادعاي مستدل دلالت داشت. اما اكنون كه در آیه آمده است” بلسان قومه” مراد اين است كه هر پیامبري، در ميان هر فرقهای مبعوث شده به زبان همان قوم و فرقه صحبت می کرده است، یعنی پیامبري كه بين فارس زبانان بوده است فارسی صحبت میکرده و پيامبر كه ميان عربزبانها مبعوث شده است با زبان عربی صحبت ميكرده و … .
در ثانی، یک معنای دیگری هم برای آیه میتوان کرد و آن این که منظور از “بلسان قومه” يعني بر طبق آداب و فرهنگ قومش و معناي سوم اينكه سخنش به اندازه درک وفهم مردم قومش ميباشد. مؤید این معنا سخن پیامبر اکرم (ص) است که فرمودند: “نحن معاشر الانبیاء اُمرنا أن نُکَلِّم الناس علی قدر عقولهم” یعنی ما گروه پیامبران مأمور شدهايم به اندازه عقل و درک مردم صحبت کنیم. بنابراین پیامبری که در جامعهای زندگی میکند که مردم آن مثلا کم فروش هستند درباره گناه و ضررهاي کم فروشی صحبت میکند.
خلاصه سخن آيه اين است كه «هر پيامبري با زبان مردمي كه بين آنان مبعوث شده است سخن ميگويد» و ادعاي مدعي اين است كه هر پيامبري كه در هر قومي مبعوث ميشود مخصوص همانان است و ديگران حق پيروي از او را ندارند.
۲ – سوره نحل / ۳۶
وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلَالَةُ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ ﴿۳۶﴾
و در حقيقت در ميان هر امتى فرستاده اى برانگيختيم [تا بگويد] خدا را بپرستيد و از طاغوت [=فريبگر] بپرهيزيد پس از ايشان كسى است كه خدا [او را] هدايت كرده و از ايشان كسى است كه گمراهى بر او سزاوار است بنابراين در زمين بگرديد و ببينيد فرجام تكذيب كنندگان چگونه بوده است (۳۶)
استدلال مدعي:
ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺭﺳﻮﻝ ﺯﺭﺗﺸﺖ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﯿﺎﻡ ﯾﮑﺘﺎ ﭘﺮﺳﺘﯽ ﺭﺍ هماهنگ ﺑﺎ ﺧﻮﯼ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺁﻭﺭﺩ.
جواب:
منظور قرآن از اینکه می فرماید: در هر قومی رسولی فرستادیم این است که، هيچ امتي ادعا نکند که برای ما پیامبری نیامده است، نه این که منظور این باشد که هر رسولي اختصاص به قوم، شهر يا كشورِ خودش داشته باشد و محتوای دعوت او که دعوت به خداپرستی و اخلاق است فقط مال همان قوم يا منطقه باشد.
۳ – سوره یونس/۴۷
وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَسُولٌ فَإِذَا جَاءَ رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ ﴿۴۷﴾
و هر امتى را پيامبرى است پس چون پيامبرشان بيايد ميانشان به عدالت داورى شود و بر آنان ستم نرود (۴۷)
استدلال مدعي:
ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺯﺭﺗﺸﺖ بود.
جواب: این آیه نيز بیان میکند که هر امتی پیامبری دارد، نه این که پیامش فقط اختصاص به همان قوم دارد و منظور آیه این است که هیچ امتي بدون پیامبر نمانده است و هيچيك از امتها نمیتوانند بگویند که ما پیامبری نداشتهایم و کسی برای ما حرف حق را نیاورده است و در صورت ظلم کردن مؤاخذه میشوند.
۴_ سوره شعراء/ ۱۹۵
استدلال مدعي: ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ آشکارا ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﻗﺮﺁﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﻋﺮﺏ ﺯﺑﺎﻧﻬﺎ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ﻧﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﭘﺎﺭﺳﯽ ﺯﺑﺎﻧﻬﺎ.
جواب: بهتر است از چند آیه قبل بخوانیم تا معلوم شود که اين آيات دقيقا بر خلاف ادعاي مدعي دلالت دارد و از این آیات برداشت درستی نشده است. به عبارت ديگر مدعي وقتی فقط به این آیه اشاره کرده است و آیات قبل را نادیده گرفته است متهم ميشود که با قصد و غرض این کار را کرده است.
وَإِنَّهُ لَتَنْزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۱۹۲﴾
و راستى كه اين [قرآن] وحى پروردگار جهانيان است (۱۹۲)
در مورد این آیه این پرسش مطرح می شود که، آیا پروردگار جهانیان با وصف پروردگار جهانيان قرآن را برای قوم خاصی فرستاده است یا برای همه مردم؟
و در جواب باید گفت تعلیق حکم بر وصف مُشعِر به علّیّت است. مثلا وقتی میگوئیم فقیه درس میدهد یعنی درس فقه میدهد و وقتی میگوئیم طبيب مشغول كار است يعني طبابت ميكند. و دراینجا هم وقتی پروردگار جهانيان قرآن فرو فرستاده است، یعنی برای همه مردم جهان است و اختصاص به گروه خاصی ندارد.
نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ ﴿۱۹۳﴾
روح الامين آن را نازل كرد (۱۹۳)
عَلَى قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنْذِرِينَ ﴿۱۹۴﴾
بر دلت، تا از [جمله] هشداردهندگان باشى (۱۹۴)
بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ ﴿۱۹۵﴾
به زبان عربى روشن (۱۹۵)
عربی یعنی آشکار و روشن برخلاف عُجْمَهْ که به معنای ناآشکار و غیر روشن است.
و این قرآن برای پیشینیان هم بوده است و پیامبران قبلی هم از آدم تا خاتم علیهم السلام همه به مطالب قرآن در سخنان و کتاب های خود اشاره کرده اند.
مطالب قرآن اكثرش قضاياي حقيقي است که عام است و به زمان و مكان خاصي وابسته نيست و پیامبران قبلی هم آنها را آورده بودند.
وَإِنَّهُ لَفِي زُبُرِ الْأَوَّلِينَ ﴿۱۹۶﴾
و [وصف] آن در كتابهاى پيشينيان آمده است (۱۹۶)
أَوَلَمْ يَكُنْ لَهُمْ آيَةً أَنْ يَعْلَمَهُ عُلَمَاءُ بَنِي إِسْرَائِيلَ ﴿۱۹۷﴾
آيا براى آنان، اين خود دليلى روشن نيست كه علماى بنى اسرائيل از آن اطلاع دارند (۱۹۷)
بله، حتی علمای بنی اسرائیل هم از مطالب قرآن اطلاع داشتهاند.
وَلَوْ نَزَّلْنَاهُ عَلَى بَعْضِ الْأَعْجَمِينَ ﴿۱۹۸﴾
و اگر آن را بر برخى از غير عرب زبانان نازل میکرديم (۱۹۸)
فَقَرَأَهُ عَلَيْهِمْ مَا كَانُوا بِهِ مُؤْمِنِينَ ﴿۱۹۹﴾
و آن [فرد غير عرب] آن را برايشان مى خواند به آن ايمان نمى آوردند (۱۹۹)
خداوند در دو آیه آخر در باره عربهاي زمان نزول قرآن گفته: عربها متعصب هستند و اگر قرآن به زبان غیرعربی میآمد آنها ایمان نمیآوردند. به خاطر همین قرآن به زبان عربی آمده است تا آن عربها هم ایمان بیاورند و این نشان دهنده این است که غیرعربها در ایمان آوردن مشکلی نداشتهاند. اما به هيچ وجهي دلالت ندارد كه قرآن و اسلام مخصوص عربهاست.
۵ – سوره سجده/۲ و ۳
تَنْزِيلُ الْكِتَابِ لَا رَيْبَ فِيهِ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۲﴾
نازل شدن اين كتاب كه هيچ [جاى] شك در آن نيست از طرف پروردگار جهان هاست (۲)
أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ لِتُنْذِرَ قَوْمًا مَا أَتَاهُمْ مِنْ نَذِيرٍ مِنْ قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ ﴿۳﴾
آيا مى گويند آن را بربافته است [نه چنين است] بلكه آن حق و از جانب پروردگار توست تا مردمى را كه پيش از تو بيم دهنده اى براى آنان نيامده است هشدار دهى اميد كه راه يابند.
استدلال مدعي:
ﻣﺎ ﺯﺭﺗﺸﺖ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﭼﻬﺎﺭ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﮐﺘﺎﺑﺪﺍﺭ ﻭ ﻣﻮﺭﺩ ﻗﺒﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﻭ ﻣﺤﻤﺪ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﻫﯿﭻ ﻟﺰﻭﻣﯽ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺣﻤﻠﻪ كنند.
جواب: هيچ عاقل دينداري از حمله به ايران دفاع نمي كند و اين كار از اشتباهات بزرگ حكومت و مردم آن زمان بوده است و اگر حمله نميكردند ايرانيان خودشان با روي باز از دين حق استقبال ميكردند و ايمان ميآوردند و خسارتهاي مادي و مالي زيادي كه در اثر حمله به ايران وارد شد و زيانهاي معنوي كه به اسلام وارد شد وارد نميشد.
اما اين آيه به ادعاي مدعي دلالت ندارد؛ زيرا در آیه دوم این سوره آمده است که این قرآن از طرف پروردگار جهانیان است، پس از باب تعليق حكم بر وصف مُشْعِر به عليت است كه قبلا توضيحش گذشت، معلوم ميشود كه قرآن برای همه جهانیان است و طبق آیه سوم متوجه میشویم که کسانی که اول باید انذار شوند قوم عرب هستند نه اینکه قرآن و دين اسلام منحصر به این قوم است.
۶- سوره انعام/۹۲
استدلال مدعي:
ﺍﯾﻦ ﺁﯾﻪ ﺛﺎﺑﺖ ميكند ﮐﻪ ﻣﺤﻤﺪ ﻓﻘﻂ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮﯼ ﻣﮑﻪ ﻭ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﺁﻥ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺷﺪﻩ.
ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﺣﺘﯽ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻋﺮﺏ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﯿﺪﺍﻧﻨﺪ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﯿﺮﻭﯼ ﮐﻨﻨﺪ ﭼﻮﻥ ﺁﻧﻬﺎ ﺩﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ، ﻧﻪ ﺩﺭ ﻣﮑﻪ ﻭ ﺣﻮﺍﻟﯽ.
جواب:
بهتر است از آیه ۹۰ را مورد بررسی قرار دهیم تا معلوم شود اگر مدّعي به قرآن رجوع کرده بود، این ادعا را مطرح نمی کرد.
أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ ﴿۹۰﴾
اينان[انبياي قبلي] كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده است پس به هدايت آنان اقتدا كن بگو من از شما هيچ مزدى بر اين [رسالت] نمىطلبم اين [قرآن] جز تذكرى براى جهانيان نيست (۹۰)
اين آيه بر آنچه قبلا بيان شد كه هدایت یک امر عام است مثل علم، و مخصوص منطقهاي نيست دلالت دارد. همانگونه که هرکجا علمی بود باید آن را فراگرفت، هر جا كه هدايتي بود نيز بايد فرا گرفت. پس حضرت محمد موظف است كه به هدايت تمامي انبياي قبلي اقتدا كند.
و درآخر آیه خداوند فرموده است: این قرآن جز تذکری برای جهانیان نیست، پس باز از باب تعليق حكم بر وصف كه شرحش گذشت معلوم ميشود كه منظور هدايت تمامي جهانيان است و منظور فقط هدايت عربها نیست.
اگر کسانی که این اشکال را کردهاند، و قرآن ودين را مخصوص عربها دانستهاند به نكتههاي بيان شده دقت کرده بودند، چنین حرفی نمیزدند. آيات بعدي صراحت بيشتري دارد.
وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قَالُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى بَشَرٍ مِنْ شَيْءٍ قُلْ مَنْ أَنْزَلَ الْكِتَابَ الَّذِي جَاءَ بِهِ مُوسَى نُورًا وَهُدًى لِلنَّاسِ تَجْعَلُونَهُ قَرَاطِيسَ تُبْدُونَهَا وَتُخْفُونَ كَثِيرًا وَعُلِّمْتُمْ مَا لَمْ تَعْلَمُوا أَنْتُمْ وَلَا آبَاؤُكُمْ قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ فِي خَوْضِهِمْ يَلْعَبُونَ ﴿۹۱﴾
و آنگاه كه [يهوديان] گفتند خدا چيزى بر بشرى نازل نكرده بزرگى خدا را چنانكه بايد نشناختند بگو چه كسى آن كتابى را كه موسى آورده است نازل كرده [همان كتابى كه] براى مردم روشنايى و رهنمود است [و] آن را به صورت طومارها درمى آوريد [آنچه را] از آن [مى خواهيد] آشكار و بسيارى را پنهان مى كنيد در صورتى كه چيزى كه نه شما مى دانستيد و نه پدرانتان [به وسيله آن] به شما آموخته شد بگو خدا [همه را فرستاده] آنگاه بگذار تا در ژرفاى [باطل] خود به بازى [سرگرم] شوند (۹۱)
کتاب موسى برای همه مردم بود حتی فرعونیان و فقط اختصاص به بنی اسرائیل نداشت. و همانگونه كه قبلا بيان شد دين خدا اختصاصي نيست.
وَهَذَا كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَلِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَى وَمَنْ حَوْلَهَا وَالَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَهُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ ﴿۹۲﴾
و اين خجسته كتابى است كه ما آن را فرو فرستاديم [و] كتابهايى را كه پيش از آن آمده تصديق مى كند و براى اينكه [مردم]امالقرى [=مكه] و كسانى را كه پيرامون آنند هشدار دهى و كسانى كه به آخرت ايمان مى آورند به آن [قرآن نيز] ايمان مى آورند و آنان بر نمازهاى خود مراقبت مى كنند (۹۲)
در مورد این آیه علاوه بر مطالب قبلي باید گفت به قول معروف اثبات شئ، نفی ما ادا نمی کند، مثلاً وقتي گفته ميشود حسن دوچرخه دارد دلالت نميكند كه ديگران دوچرخه ندارند. در اين آيه «اثبات شئ» یعنی انذار قومِ پیامبري خاص، انذار شدن ديگران را رد نميكند. آیا پیامبر هر قوم ميگويد نباید دیگران از سخنانم انذار شوند؟!
۷_ سوره فصلت/3 .
استدلال مدعي:
ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ، ﻗﺮﺁﻥ ﻋﺮﺑﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﻋﺮﺏ ﺯﺑﺎﻥ آمده ﻧﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﺩﻡ ﭘﺎﺭﺳﯽ ﺯﺑﺎﻥ.
جواب:
برای فهم بهتر این آیه بهتر است که آیه دوم هم مورد بررسی قرار گیرد:
تَنْزِيلٌ مِنَ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ﴿۲﴾
وحى [نامه]اى است از جانب [خداى] رحمتگر مهربان (۲)
اسم خداوند به عنوان رحمان رحیم، برای قوم خاصی نیست، پس کتابش هم برای همه رحمت است.
كِتَابٌ فُصِّلَتْ آيَاتُهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ ﴿۳﴾
كتابى است كه آيات آن به روشنى بيان شده قرآنى است به زبان عربى براى مردمى كه مى دانند (۳)
این کتاب به زبان عربی است اما دلالت نميكند كه محتوايش هم تنها براي عربهاست. مثلا وقتي گفته ميشود فلان دانشمند آمريكايي و كتابش به زبان انگليسي است آيا ميتوان گفت علم او هم مخصوص انگليسي زبانهاست؟! يا وقتي گفته ميشود كه ماشين بنز آلماني است آيا معنايش اين است كه غير آلماني نبايد بنز سوار شود؟!
پس این آیه هم بر ادعای مدّعي دلالت ندارد.
ب) بررسی آیاتی که ثابت میکند قرآن برای همه مردم جهان است:
۱- اعراف /۱۵۸
قُلْ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا الَّذِي لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ النَّبِيِّ الْأُمِّيِّ الَّذِي يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَكَلِمَاتِهِ وَاتَّبِعُوهُ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ ﴿۱۵۸﴾
بگو اى مردم من پيامبر خدا به سوى همه شما هستم همان [خدايى] كه فرمانروايى آسمانها و زمين از آن اوست هيچ معبودى جز او نيست كه زنده مى كند و مى ميراند پس به خدا و فرستاده او كه پيامبر درسنخوانده اى است كه به خدا و كلمات او ايمان دارد بگرويد و او را پيروى كنيد اميد كه هدايت شويد (۱۵۸)
«اي مردم» خطاب به تمامي انسانهاي روي زمين در تمامي روزگاران است و پيامبر دستور يافته كه به همه آنان بگويد من رسول خدا به سوي همه شما هستم. اين آيه هيچ شكي براي هيچكس باقي نميگذارد كه رسالت حضرت محمد(ص) جهاني و براي همه انسانهاست. ايمان آوردن سلمان فارسي و صهيب رومي و.. هم مؤيد همين برداشت است.
۲ – سباء/ ۲۸
وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ ﴿۲۸﴾
و ما تو را جز [به سمت] بشارتگر و هشداردهنده براى تمام مردم نفرستاديم ليكن بيشتر مردم نمى دانند (۲۸)
اين آیه حصر را می رساند یعنی ما تو را نفرستادیم مگر برای همه مردم که هم بشارت دهنده و هم هشداردهنده باشی.
۳- فرقان/ ۱
تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَى عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا ﴿۱﴾
بزرگ [و خجسته] است كسى كه بر بنده خود فرقان [=كتاب جداسازنده حق از باطل] را نازل فرمود تا براى جهانيان هشداردهنده اى باشد (۱)
مراد از بنده خدا حضرت محمد است و مأموريتش هشدار به تمامي جهانيان است.
در سه آیه بعدي تصريح شده که قرآن ياد يا پند برای همه جهانیان است، آنگاه ميگوييم وقتی قرآن جهانی باشد دينش كه اسلام باشد و آورنده آن هم که رسول خدا( ص) است جهانی هستند، که آیه ۹۰ سوره انعام که قبلا بررسی شد به همین مطلب اشاره دارد. نظیر همین آیه در سوره یوسف هم آمده است.
۴ – یوسف/ ۱۰۴
وَمَا تَسْأَلُهُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ ﴿۱۰۴﴾
و تو بر اين [كار] پاداشى از آنان نمى خواهى آن [قرآن] جز پندى براى جهانيان نيست (۱۰۴)
این آیه هم حصر را ما رساند، یعنی این قرآن چیزی جز پند برای همه جهانیان نیست.
۵ – قلم/۵۱ و ۵۲
وَإِنْ يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ ﴿۵۱﴾
و آنان كه كافر شدند چون قرآن را شنيدند چيزى نمانده بود كه تو را چشم بزنند و مىگفتند او واقعا ديوانهاى است (۵۱)
وَمَا هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ ﴿۵۲﴾
و حال آنكه [قرآن] جز تذكارى براى جهانيان نيست (۵۲)
این آیه هم حصر را می رساند.
۶- تکویر/ ۱۹ تا ۲۷
إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ ﴿۱۹﴾
كه [قرآن] سخن فرشته بزرگوارى است (۱۹)
ذِي قُوَّةٍ عِنْدَ ذِي الْعَرْشِ مَكِينٍ ﴿۲۰﴾
نيرومند [كه] پيش خداوند عرش بلندپايگاه است (۲۰)
مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ ﴿۲۱﴾
در آنجا [هم] مطاع [و هم] امين است (۲۱)
وَمَا صَاحِبُكُمْ بِمَجْنُونٍ ﴿۲۲﴾
و رفيق شما مجنون نيست (۲۲)
وَلَقَدْ رَآهُ بِالْأُفُقِ الْمُبِينِ ﴿۲۳﴾
و قطعا آن [فرشته وحى] را در افق رخشان ديده (۲۳)
وَمَا هُوَ عَلَى الْغَيْبِ بِضَنِينٍ ﴿۲۴﴾
و او در امر غيب بخيل نيست (۲۴)
وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ ﴿۲۵﴾
و [قرآن] نيست سخن شيطان رجيم (۲۵)
فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ ﴿۲۶﴾
پس به كجا مى رويد (۲۶)
إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعَالَمِينَ ﴿۲۷﴾
اين [سخن] بجز پندى براى عالميان نيست (۲۷)
البته بهتر است همه این سوره خوانده شود، با دقت در آیات قسمت اول این سوره متوجه می شویم که ۱۳ آیه اول سوره با “اذا” شروع شده است و از آیه ۱۵ تا ۱۸ هم آیات با قسم شروع شده است و بعد از آن در آیه ۲۷ خداوند میفرماید: این سخن جز پندی برای جهانیان نیست.
۲۶آیه در اول این سوره آمده است تا خداوند در آیه ۲۷ بیان کند که قرآن تنها و تنها پندی برای همه جهانیان است، خواه عرب باشد خواه غیرعرب.
وقتي حضرت محمد(ص) بشارت دهنده و هشدار دهنده براي جهانيان باشد و قرآن پند و ياد براي جهانيان باشد پس دينش يعني اسلام هم براي همه جهانيان است نه تنها براي عربها.
۷ – انبیاء/ ۱۰۷
وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ ﴿۱۰۷﴾
و تو را جز رحمتى براى جهانيان نفرستاديم (۱۰۷)
در آیات قبلی از این آیه خداوند می فرماید:
وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ ﴿۱۰۵﴾
و در حقيقت در زبور پس از تورات نوشتيم كه زمين را بندگان شايسته ما به ارث خواهند برد (۱۰۵)
إِنَّ فِي هَذَا لَبَلَاغًا لِقَوْمٍ عَابِدِينَ ﴿۱۰۶﴾
به راستى در اين [امور] براى مردم عبادتپيشه ابلاغى [حقيقى] است (۱۰۶)
و بعد از اينها فرمود: تو را نفرستادیم مگر این که رحمت برای عالمیان هستی.
پس با توجه به آیاتی که مورد بررسی قرار گرفت، قرآن نذیر است و باتوجه به این آیه هم پیامبر(ص) که آورنده قرآن از طرف خداوند است رحمت برای جهانیان است و رحمت که یک امر اخلاقی است، اختصاص به جا و مکان و زمان خاصی ندارد و همه مسائل اخلاقی همین گونه است مثل علم عام است و شامل همه جا و همه کس میشود.
با توجه به این آیات به این نتیجه رسیدیم که دين حضرت محمد و رسالت پیامبر( ص) جهانی است و فقط مخصوص عربها نیست