سبد خرید شما خالی است.
سبد خرید شما خالی است.
مشورت با مخالف
احمد عابدینی
پیامبر اكرم (صَلَی الله عَلَیهِ وَ آلِه وَ سَلّم) باخبر شد كه مشركان مكّه با لشكری عظیم به سوی مدینه به راه افتادهاند تا شكست خود را در جنگ بدر جبران كنند.
پیامبر گرامی اسلام با مسلمانان به مشورت پرداخت. گروهی نظرشان براین بود كه در شهر بمانند و در شهر و كوچههای مدینه با دشمن مواجه شوند تا همهٔ مسلمانان حتی زنان نیز بتوانند به سهم خود اسلام را یاری كنند، كشته كمتری بدهند و خسارت بیشتری وارد كنند؛ اما گروه دیگر خصوصاً جوانانی كه توفیق شركت در جنگ بدر را نداشتند، میگفتند: این ضعف و زبونی است كه در خانه خود بمانیم تا دشمن به شهر و دیار ما وارد شود. جنگ در بیرون شهر یا پیروزی را به همراه دارد و یا شهادت را كه هر دو مطلوب است.
پیامبر اكرم(صَلَی الله عَلَیهِ وَ آلِه وَ سَلّم) با این كه با گروه اوّل موافق بود؛ ولی كثرت و اصرار گروه دوم، باعث شد كه حضرت با آنان موافقت كند. به خانه رفت و خود را مجهز ساخت و برای حركت آماده شد.
دامنهٔ كوه احد برای میدان نبرد انتخاب شد. پیامبر اكرم(صَلَی الله عَلَیهِ وَ آلِه وَ سَلّم) گروهی مركب از پنجاه نفر را بر تنگهٔ احد ـكه احتمال نفوذ دشمن از آنجا وجود داشتـ قرار داد و فرمود: اگر ما بر مشركان پیروز شویم یا شكست بخوریم، شما نباید این تنگه را رها كنید و وظیفهٔ شما تنها محافظت از این تنگه است تا دشمن نتواند مسلمانان را دور بزند و از پشت سر حمله كند.
در ابتدای جنگ، مسلمانان بر مشركان پیروز شدند به گونهای كه مشركان پا به فرار گذاشتند. در این مرحله، مسلمانان دست ازجنگ كشیدند و به جمعآوری غنیمت مشغول شدند. اكثر نگهبانان تنگه وقتی كه پیروزی مسلمانان را دیدند، تنگه را رها كردند و همچون دیگران، به جمع غنیمت پرداختند. گروهی از مشركان كه انتظار چنین فرصتی را میكشیدند و قبل از آن نیز چند مرتبه به تنگه حمله كرده بودند؛ ولی نتوانسته بودند از آن عبور كنند، این بار به تنگه یورش بردند و تعداد كمی از نگهبانان مسلمان را كه باقی مانده بودند، كشتند و از پشت سر به مسلمانان حمله كردند و با فریاد و فرستادن پیام به مشركانی كه در حال گریز بودند، آنها را برگردانیدند و به مسلمانانی كه اسلحه برزمین گذاشته و به جمع غنیمت مشغول بودند، از دو سو حملهور شدند، به گونهای كه بسیاری از مسلمانان كشته و زخمی شدند و برخی نیز فرار كردند و از كوه بالا رفتند و به فكر پناهندگی به مشركان و واسطه قرار دادن عبدالله بن ابی و دیگران بودند و اسلام را كاملاً شكست خورده میانگاشتند، خصوصاً كه فریاد «محمد كشته شد» نیز در میدان طنین افكن شد و همه كاملاً خود را باخته بودند.
در آن روز عموی پیامبر اكرم(صَلَی الله عَلَیهِ وَ آلِه وَ سَلّم) و هفتاد نفر از مسلمانان كشته شدند. دندان پیامبر اكرم(صَلَی الله عَلَیهِ وَ آلِه وَ سَلّم) و پیشانیاش شكست و زخمهای متعددی بر بدنش وارد شد به گونهای كه نتوانست نماز ظهر را ایستاده بخواند؛ بلكه نشسته نماز خواند.
پس از این حوادث، طبیعی مینمود كه پیامبر اكرم(صَلَی الله عَلَیهِ وَ آلِه وَ سَلّم) به ضعفهای مسلمانان اشاره كند و به آنان بفهماند كه:
اگر پیامبر اكرم(صَلَی الله عَلَیهِ وَ آلِه وَ سَلّم) این گونه كارها را میكرد و اینچنین سخنانی میگفت، امری طبیعی مینمود و در واقع همچون سایر فرماندهان جنگ عمل كرده بود و قاطعیت رهبری و فرماندهی خود را به اثبات رسانده بود، ولی آیهٔ قرآن به او امور دیگری را گوشزد كرد و او نیز كارهایی را انجام داد كه تفاوت یك رهبر الهی را با یك رهبر دنیایی نشان میدهد.
«فَبِما رَحمَةٍ مِن اللّهِ لنِتَ لَهُم وَ لَو كُنتَ فَظّاً غَلیظَ القَلب لا نْفَضُّوا مِن حَولِك فَاعفُ عَنهُم وَاستَغفِر لَهُم وَ شاوِرهُم في الامر فاِذا عَزَمَتَ فَتوكّل علی اللّهِ انّ اللّه یُحّب المُتوكِلّین؛ پس به بركت رحمت الهی با آنان نرم خو و مهربان شدی و اگر تندخو و سخت دل بودی قطعاً از پیرامون تو پراكنده میشدند، پس از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه و در كارها با آنان مشورت كن و چون تصمیم گرفتی برخدا توكل كن، زیرا خداوند توكل كنندگان را دوست میدارد». (سوره آلعمران، آیه 159)
در ابتدای آیه، سابقهٔ مسلمان شدن افراد و گرویدنشان را به دین یادآور میشود كه گرویدنشان در اثر مهربانی و نرمخویی و سازگاری با آنان بود، پس از هر گونه تندی و خشونت با مسلمانان ـ اگرچه نافرمانی كرده و از جنگ گریخته باشندـ پرهیز كن. سپس مرحلهٔ بالاتری را نیز از پیامبراكرم(صَلَی الله عَلَیهِ وَ آلِه وَ سَلّم) طلب میكند: 1 ـ با آنان تندی مكن 2ـ از آنان در گذر 3ـ برایشان از خداوند آمرزش بخواه 4ـ در كارها با آنان مشورت كن.
بنابراین از آیه به خوبی روشن میشود كه طرفداران دین و قرآن باید با تمامی مسلمانان از جمله: مخالفان، ترسوها، دنیا دوستان و … مشورت كنند و برای آنان حق رأی قائل باشند و به رأی آنان احترام بگذارند و مشورت با موافقان فایدهٔ چندانی به دنبال ندارد؛ زیرا آنان از روی تملق، ترس یا توافق فكری، سخن حاكم و فروانروا را تأیید میكنند و نقاط ضعف و قوت سخن وی روشن نمیگردد.