تبلیغ و ا ندرز مفید
احمد عابدینی
برخی میپندارند اگر یك سخنرانی عاطفی، احساسی و طولانی انجام دهند و همه مطالب را یكجا بیان كنند و مردم نیز بسیار متأثر شوند و با صدای بلند گریه سر دهند، مردم را به راه راست هدایت كرده و آنان را به خوبی پند و اندرز دادهاند.
این در حالی است كه قرآن، راه دیگری را مطرح میسازد و میفرماید:
وَلَقَدْ فَصَّلْناَ لَهُمُ القَولَ لَعلَّهُمْ یَتذَكَّرونَ.
و به راستی، این گفتار را برای آنان پی در پی و به هم پیوسته نازل ساختیم. شاید كه پند پذیرند.
با توجه به این كه قرآن در طول 23 سال و در شرایط گوناگون نازل شده است، اگر به كمّیت و مقدار آن بنگریم، میبینیم كه از حجم حدود بیست سخنرانی یك ساعته تجاوز نمیكند. با یك معدّل گیری ساده معلوم میشود كه به هر سال، بیش از حجم یك ساعت سخنرانی نمیرسد.
با این حال، قرآن ، خودش را «سخن پیوسته و پی در پی»معرفی كرده است. معلوم میشود كه مراد آن، سخنرانی پشت سر هم و طولانی نیست، بلكه مقصود این است كه برای پند و اندرز، باید پیوسته كنار فرد دانش خواه و دانش پژوه حضور داشت و هنگام نیاز، به مقدار ضرورت سخن گفت، نه این كه مجموع مطالب جمع شود و به یك مناسبت،همهی آنها را یادآوری كنیم.
بنابراین، كار مبلّغ موقتی كه سالی یك روز یا یك دهه یا یك ماه به محلّی وارد شود و سخنرانی كند، مؤثر نیست و با یك سخنرانی اخلاقی در سال یا ماه، نمیتوان اخلاقها و رفتارها را تغییر داد. باید مراقبت پیوسته و روزانه، ولی سخن و تذكر تنها هنگام ضرورت و آن هم به صورت كوتاه و گزیده باشد؛ زیرا سخنرانیها و خطابههای طولانی، دل زدگی و خستگی میآورد، اگر چه بهترین سخنها نیز گفته شود و درد واقعی جامعه نیز باشد.شاید به همین جهت، ارتباط با خدا نیز هر روز، پنج بار و به گونهای قرار داده شده است كه هر بار از چند دقیقه تجاوز نكند.
آنان كه جوانان را دین گریز مییابند، یكی از علتهای آن را باید در سخنرانیهای متعدد، طولانی، تكراری و پخش و تكرار آن از صدا و سیما بدانند. در زمان رسول اكرم(ص)، تنها او مبلّغ بود و تنها آن صدا ـ به عنوان صدای دین ـ به گوش مردم میرسید و مجموع دریافتهای الهی او از یك جلد كتاب به نام قرآن فراتر نمیرفت. در مقابل، امروزه تمام مسؤولان از بالا تا پایین و همه خطیبان جمعه و مدرسان اخلاق، عرفان و فلسفه سخن میگویند وسخنان طولانی و پر دامنهشان ازرسانههای عمومی و اخبار پیوسته در گوش مردم خوانده میشود. این در حالی است كه آموزههای اسلامی به ما میگوید:«وَإذا جاَوَز الشیءَ حدّهُ إنْعكَسَ ضِدّه؛ اگر چیزی از حد گذشت، نتیجهی عكس میدهد.» امید است مبلّغان دین، از رسول گرامی اسلام و خدای او الگو بگیرند و به كم گویی و گزیده گویی همراه با تنّوع و شیرینی كلام اقدام كنند.
اینكه چرا سخنرانیهای مفصّل و موقتی،سودمند نیست و به مراقبت دایمی نیاز دارد، بحث مفصلی است كه با یك داستان آن را به صورت ساده و كوتاه میآوریم.
گویند: مجنون سوار بر ماده شتری، به سوی خانهی لیلی میرفت. هرگاه كه مجنون از شتر غافل میشد، آن حیوان در یك گردش عقبگرد میكرد؛ زیرا بچهاش در طویله جا مانده بود. مجنون پس از زمانی متوجّه میشد و شتر را بر میگرداند، ولی دوباره عشق لیلی، او را غافل میساخت و شتر برمیگشت. بالاخره گفت: با این حال من و حال تو، هیچ گاه نمیتوان به مقصد رسید.
نفس ما انسانها نیز همین گونه است؛ پیوسته به سوی مادیّت و خوشگذرانی این جهانی رو دارد. یك سخنرانی، او را به راه راست میكشاند، ولی پس از پایان آن، دوباره به حالت قبلی خود بر میگردد و مسیر سقوط میپیماید. این حالت ادامه دارد تا این كه دوباره او را به سوی حق برگرداند، ولی پیش از رسیدن به مقصود، نفس دوباره او را به سوی عالم مادیات و زیورهایش برمیگرداند.
بنابراین، راهنمای این انسان نباید مجنون باشد كه هر لحظه خودش نیز غافل میشود، بلكه باید نیرویی همیشه باشد و تبلیغی همگانی. البته نه آنگونه كه نفس را تباه سازد، بلكه به گونهای كه زمینهی رشد آن را فراهم سازد؛ زیرا نفس انسان هم مانند شتر، از مجنون جدا نیست. همان نفس باید كامل شود تا انسانیت انسان كامل تر گردد.
ــــــــــــــــــــــــــــ