سبد خرید شما خالی است.
سبد خرید شما خالی است.
به نام خداي مهربان
تقیه یا قرائتهای مختلف از دین
متأسفانه تقیه در جامعۀ ما بد فهمیده شده و به همین خاطر تقیه همان دروغ گویی معرفی شده و این حرف عامل آبروریزی شده است که بگویند شیعه دروغگوست.
از آن طرف برخی مسئولان حرفی میزنند که اشتباه در میآید و بعد میگویند تقیه کردیم. پس تقیه چیزی شده که با آن ریشۀ دین کنده میشود.
این در حالی است که تقیه اصلا به این معنا نیست و بنده مقالهای در اینباره نوشتهام – که البته چاپ این مقاله در مجلات رسمي ممكن نشد – و در آن گفتهام که تقیه به معنای دروغ نیست و مثل بقیۀ چیزها که اشتباه شده و در بارۀ آنها مقاله نوشتهام، این مورد نیز اشتباه شده است.
به عنوان مثال شفاعت و توسل اشتباه فهمیده شده است و عدهای با معنای اشتباه از شفاعت ریشۀ عدل را کندهاند. حال با معنای اشتباه از تقیه نیز ریشۀ راستكرداري و راستگویی کنده شده است.
شفاعت باید در سایۀ عدالت معنا شود و تقیه نیز باید در زیر مجموعۀ دستورات ائمه معنا شود چرا که آنها گفتهاند زینت ما باشید و درستکار باشید و این با دروغگویی سازگار نیست.
اگر قرار باشد شیعه انسانهایی دروغگو و به قول آقای مطهری قالتاق باشند دین رشد نمیکند.
باید توجه داشت که تقیه در قرآن به معنای اضطرار محض است و مصداقش افرادی مثل عمار یاسر است که وقتی مشاهده کرد پدر و مادرش زير شکنجه كشته شدند و احتمال داد كه در اثر شكنجه خودش نيز كشته میشود، آنچه را شكنجهگران ميخواستند به زبان گفت در حالی که قلبش مسلمان بود.
آیات زیر میتوانند اشاره به تقیه به این معنا که گفته شد باشند:
مَنْ كَفَرَ بِاللّٰهِ مِنْ بَعْدِ إِيمٰانِهِ إِلاّٰ مَنْ أُكْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَئِنٌّ بِالْإِيمٰانِ وَ لٰكِنْ مَنْ شَرَحَ بِالْكُفْرِ صَدْراً فَعَلَيْهِمْ غَضَبٌ مِنَ اللّٰهِ وَ لَهُمْ عَذٰابٌ عَظِيمٌ ﴿النحل، 106﴾
هر کس پس از ایمان آوردنش به خدا کافر شود [به عذاب خدا گرفتار آید]؛ مگر کسی که به کفر مجبور شده [امّا] دلش مطمئن به ایمان است، ولی آنان که سینه برای پذیرفتن کفر گشاده اند، خشمی سخت از سوی خدا بر آنان است و آنان را عذابی بزرگ خواهد بود.
لاٰ يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكٰافِرِينَ أَوْلِيٰاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذٰلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللّٰهِ فِي شَيْءٍ إِلاّٰ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقٰاةً وَ يُحَذِّرُكُمُ اللّٰهُ نَفْسَهُ وَ إِلَى اللّٰهِ الْمَصِيرُ ﴿آلعمران، 28﴾
مؤمنان نباید کافران را به جای اهل ایمان، سرپرست و دوست بگیرند؛ و هر کس چنین کند در هیچ پیوند و رابطه ای با خدا نیست، مگر آنکه بخواهید به سبب دفع خطری که متوجه شماست از آنان تقیّه کنید؛ خدا شما را از [عذاب] خود بر حذر می دارد، و بازگشت [همه] به سوی خداست.
پس همانطور که گوشت مرده بر مضطر حلال است اگر جان انسان در خطر باشد این نوع از تقیه نیز حلال است.
این نوع از تقیه تنها مربوط به شیعه نیست بلکه برای هر مسلمانی و حتی هر انسانی حلال و در مواردی لازم است که در هنگام ترس از کشته شدن میتواند تقیه کند تا از کشته شدن نجات پیدا کند.
و اما تقیهای داریم که در لسان روایات شيعه آمده است مثل دو روایت زیر:
وَ بِالْإِسْنَادِ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عُمَرَ اَلْأَعْجَمِيِّ قَالَ: قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ : يَا أبَا عُمَرَ إِنَّ تِسْعَةَ أَعْشَارِ اَلدِّينِ فِي اَلتَّقِيَّةِ وَ لاَ دِينَ لِمَنْ لاَ تَقِيَّةَ لَهُ. (تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة , جلد۱۶ , صفحه۲۰۴)
ترجمه: نه دهم دین در تقیه است و کسی که تقیه نمیکند هیچ دینی ندارد.
قَالَ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ: اَلتَّقِيَّةُ دِينِي وَ دِينُ آبَائِي . (جامع الأخبار , جلد۱ , صفحه۹۵ )
ترجمه: تقیه دین من و دین پدران من است.
این تقیه به این معناست که وقتی در بین شیعیان هستی اعمالت را مثل شیعیان انجام بده و وقتی بین اهل سنت هستی حتی با اینکه هيچ ترسی از آنان نداری اعمالت را مثل اهل سنت انجام بده.
بنابراین یک شیعه وقتی در بین اهل سنت است و هیچ خطری او را تهدید نمیکند میتواند در مناسك مثل آنها باشد و احکام شرعی را مثل آنها انجام دهد. پس تقيه محدود است به عمل بر طبق نظر اهل سنت.
این همان قرائتهای مختلف از دین است که بنده نیز اسم مقالهام را همین گذاشتهام: «تقیه یا قرائت های مختلف از دین».
اگر امام صادق(ع) میفرماید که ما در مسألۀ شراب تقیه نمیکنیم و دلیل تقيه نكردنش را این ميداند که حرمت شراب صریح قرآن است.
از همینجا میفهمیم که تقیه مربوط به جاهایی است که قرآن مجمل است. مثلا آیۀ وضوء واقعا تاب هر دو معنای شیعه و اهل سنت را دارد.
پس تقیه یعنی دو قرائت از دین داریم و هر دو در موقع خودش صحیح است و هدف از آن، این است که دشمن خارجی ما را متحد ببیند.
جالب است که مراجع تقليد ما بین تقیه و اضطرار فرق گذاشتهاند. آنها گفتهاند: زمانی که اضطرار تمام شد باید با حالت عادی اعمال را انجام داد ولی در امر تقیه گفتهاند که اگر کسی در جامعۀ سنی به روش آنها وضوء گرفت و سپس از محيط تقيه خارج شد و وارد جامعۀ شیعه شد میتواند با همان وضوء نماز بخواند و نیازی به تجدید وضوء نیست.
از همینجا میفهمیم که وضوی اهل سنت باطل محض نیست و الا در اینجا دستور به تجدید وضوء داده میشد.
با این صحبتها متوجه شدیم که تقیه همان قرائتهای مختلف از دین است و اصلا به معنای دروغ گفتن نیست و اگر کسانی این طور معنا کردهاند اشتباه فهمیدند.
پس عمل تقیهای همیشه درست است چرا که قرائت دیگری از دین است.
پس تقیه یعنی وقتی در بین اهل سنت هستی مثل آنها عمل کن تا دشمن سوء استفاده نکند.
این تقیه است که طبق روایت، دین ائمه است و نُه دَهُمِ دین را شامل میشود. چنین تقیهای است که نه تنها به دین ضربهای نمیزند بلکه عاملی برای رشد دین است. این تقیه یعنی باید جلو اختلاف و تفرقه را گرفت.
البته نمیدانم از چه زمانی تقیه به معنای جواز دروغ گویی شده که با این معنا، هم آبروی ائمه را بردهاند و هم آبروی شیعه را و هم آبروی مسئولان را و هم مسؤلان آبروي دين و كشور را.
پس سعی کنیم با معنای صحیح تقیه آشنا شویم و بر روی آن تبلیغ کنیم تا بتوانیم اتهاماتی که به شیعه زده شده است را پاسخ دهیم.
برای توضیح بیشتر در اینباره میتوانید به مقالۀ بنده که بر روی سایتم موجود است نیز مراجعه کنید.
آدرس سايت: https://www.ahmadabedini.ir