هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
فایل صوتی درس: کلیک
نکات درس تفسیر در تاریخ 28/1/1401
تفسیر آیه 81 سوره انعام
دليل بر ربوبيتِ الله و دليل بر نفي ربوبيت غير الله با تمثيل. «سزاوارتر» تعييني و تفضيلي و تطبيق هر دو در آيه. معناي رب.
وَ كَيْفَ أَخٰافُ مٰا أَشْرَكْتُمْ وَ لاٰ تَخٰافُونَ أَنَّكُمْ أَشْرَكْتُمْ بِاللّٰهِ مٰا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطٰاناً فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ﴿الأنعام، 81﴾
چگونه از آنچه شما شریک [خدا] قرار داده اید بترسم؟! در حالی که خود شما از اینکه چیزی را شریک خدا گرفته اید که او هیچ دلیلی بر حقّانیّت آن بر شما نازل نکرده نمیترسید، اگر میدانید [بگویید] کدام یک از دو گروه [خداپرستان و مشرکان] به ایمنی سزاوارترند؟
نکته 1: باید دید تعبیر مٰا لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ عَلَيْكُمْ سُلْطٰاناً چه نکتهای دارد؟
بسیاری از کارهای ما دلیلی ندارد. حال چرا در اینجا به خصوص خداوند اشاره کرده است که برای شرک خود دلیل ندارید؟ آیا اگر آنها دلیل بیاورند که برای رسيدن به پست و مقام شرک میورزیم کافی است؟ از آن طرف خود حضرت ابراهیم چه دلیلی برای ربوبیت الله آورده است؟
بد نیست با یک مثال بحث را پیش ببریم:
همین که اعتراف میکنیم کسی پدر من است فورا عقل عقلاء میگوید باید به او احترام گذاشت چون پدر است. همچنین اگر کسی را معلم خود بدانیم و به او احترام نگذاریم مورد مذمت قرار میگیریم.
حال اگر کسی را که اصلا نمیشناسیم و کاری برای ما نکرده است مورد احترام قرار دهیم سؤال پیش میآید که چرا به پدر و معلم احترام نگذاشتی و به کسی که نفعی به تو نرسانده احترام میگذاری؟
پس کسی که به انسانی خدمتی کرد عقل عملی ما میگوید باید به او نیکی کرد. حتی دکتری که پول گرفته و چشم ما را درمان کرده عقل میگوید باید از او تشکر کرد.
حال بحث در مورد کسانی است که قبول دارند «خدا»خالق آسمانها و زمین است. وقتی قبول داشتند که «خدا» آفریننده است به ذهن میآید که اگر قرار است «ربّ» انتخاب کنیم باید همان را انتخاب کنیم. عقل عملی و نظری ربوبیت خالق را میفهمد.
حال اگر کسی غیر خالق را رب میداند نیازمند دلیل است که بگوید چرا غیر خدا رب باشد؟
پس دلیل ابراهیمبراي اينكه خدا رب اوست، خالق بودن خدا است و اگر کسی میخواهد بگوید غیر خالق رب است دلیل میخواهد.
پس چون خدا خالق است. پس ربّ است و غیر خدا چونکه نیافریده است ربّ بودنش دلیل میخواهد. با این صحبتها مشخص شد که چرا در این آیه به خصوص گفته شده که مشرکان برای بتپرستی دلیلی ندارند.
تازه به این نکته باید توجه داشت که معلم با اينكه مزد كارش را گرفته باز مورد احترام قرار میگیرد ولی خدایی که ما را خلق کرده است براي اين كارش مزدی دریافت نکرده و اصلا نیاز به مزد ندارد. پس اگر مثال پدر و معلم را زدیم برای تقریب به ذهن بود و الا خدا که هیچ نفعی از خلقت ما نمیبرد.
نکته 2: در تعبیر فَأَيُّ الْفَرِيقَيْنِ أَحَقُّ بِالْأَمْنِ سؤال کرده است که کدامیک از دو گروه سزاوارتر به امنیت است؟ کسانی که الله را ربّ قرار دادهاند یا کسانی که غیر الله را ربّ قرار دادند؟ آیا خدایی که غنی مطلق است و هر کاری میکند براي نفعرساني به مخلوق است برای ربّ بودن بهتر است یا کدخدایی که اگر کاری برای رعیت میکند بالاخره به خودش نیز نفع میرسد؟
اگر کدخداها و شاهان ربّ شوند چون محتاجند از ربوبيت بر ما نفعي ميبرند و چون بيشتر و بيشتر احساس نياز ميكنند به نقشه كشي و نيرنگ عليه ما متوسل ميشوند. اگر انبیاء و اولیاء نیز ربّ قرار گرفتند باز امنیتی برای ما نیست چون آنها نيز محتاجند و از خود مستقل نیستند.
نکته 3: تعبیر أَحَقُّ آیا افعل تعیینی است یا تفضیلی؟ توضیح اینکه اگر دو چیز که یکی خوب محض و دیگری بد محض است با یکدیگر مقایسه شدند و یکی بهتر از دیگری دانسته شد این بهتر بودن در چنین مواردی تعیینی است ولی اگر دو طرف خوب است ولی یکی خوبي بيشتري دارد در این موارد بهتر بودن یکی بر دیگری تفضیلی است.
حال در اینجا هر دو میتواند باشد. اگر بین خدا و بت باشد مقايسه شود «أَحَقُّ» تعیینی است چرا که مسلماً بت هیچ ربوبیتی ندارد. ولی اگر ربوبیت خدا و ربوبیت پیامبر(ص) مطرح باشد با توجه به اینکه پیامبر(ص) خوب است أَحَقُّ تفضیلی میشود. ولي درجه تفضيل بسيار بالاست زيرا بالأخره خدا غنيّ بالذات واجب الوجود از جميع جهات است اما پيامبر و وليّ الهي فقير بالذات و ممكن الوجود هستند.
نکته 4: از تعبیر إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ استشمام میشود که مشرکان خودشان را دانا میدانستند. حال قرآن میگوید اگر دانا هستید خودتان فکر کنید که خدا بهتر است یا بتها؟
نکته 5: ممکن است کسی سؤال کند که مشرکان به این دلیل غیر خدا را ربّ میدانستند که اولا غیر خدا را میدیدند و ثانیا نفع آن را درک میکردند ولی خدا را نمیدیدند و نفع آن را درک نمیکردند.
در جواب باید گفته شود که در بحث پيامگيري ما مستقیم با خدا ارتباطی نداریم و رسولان واسطه رساندن وحي هستند، ولی بحث ما ربوبیت است و رب یعنی تدبير كنندۀ امور و صاحب اختیار. و اگر به پروردگار معنا میکنند معنای دقیقی نیست.
حال در بحث صاحب اختیار عنایت خدا بر ما آشکار و هر لحظه است و ما و تمامي ممكنات پیوسته محتاج او هستیم، همانند پرتو نور كه وابسته به منبع نوراني است. پس ربوبیت خدا بر جهان امری واضح است و به دلیل اوج وضوحش عدهای آن را منکر شدهاند به قول حاجي سبزواري: يا مَن هو اختفي لفرط نوره؛ اي كسي كه از شدت نوراني بودنش مخفي شده است. پس این امر واضح است که خدا بر جهان ربوبیت دارد و هر لحظه، وجود ما متوقف بر اوست.