سبد خرید شما خالی است.
سبد خرید شما خالی است.
فایل صوتی درس: کلیک
نکات درس نهج البلاغه در تاریخ 10/2/1401
شرح نامه 47 نهج البلاغه
وصيتنامه حضرت علي(ع) وقتي كه ابن ملجم به او ضربه زد.
چکیده:
راه ابطال دروغ پردازيها در فضاي مجازي. سخن به حق و عمل براي اجر و دشمن ستمگر بودن و ياور مظلومان بودن از وصاياي حضرت علي(ع). چگونگي ياري نمودن مظلوم. چرا دو بار سفارش به تقوا؟ مصاديق نظم امر. پاسخ به پرسش در بارۀ مقدار فطریه و فلسفۀ نظر بنده كه نصف مزد یک روز كارگر است.
شروع بحث:
در جلسۀ گذشته در این زمینه صحبت شد که در فضاي مجازي عدهای از ابن ملجم تعریف و تمجيد میکنند و ائمه اطهار عليهم السلام را انسانهای ظالمی معرفی میکنند كه به ايران حمله كردهاند و…، این در حالی است که اهل بیت در زمان خود طبق آیات سوره انسان حتی به فقیر و یتیم و اسیر که غیر مسلمان هستند طعام میدهند. این یک اصل است. حال چگونه ممکن است در تواریخ آمده باشد که حضرت علی(ع) خونریز بوده باشد و بیگناهانی را کشته است و بر فرض نوشته باشند از كجا معلوم كه راست باشد؟ روحیۀ حضرت علی(ع) روحیۀ کشت و کشتار نیست. پس در مورد چیزهایی که در فضای مجازی منتشر میشود باید تحقیق کرد و عقل را بکار برد. حتی گاهی اوقات آدرسهای دروغ به كتابهايي داده میشود. پس زود به مطالب فضای مجازی اعتماد نکنیم.
وَ قُولَا بِالْحَقِّ، وَ اعْمَلَا لِلْأَجْرِ
«سخن حق بگوييد و براى پاداش و بدست آوردن اجر كار كنيد»
از این تعبیر میفهمیم که نباید دنبال جوّ باشیم که ببینیم باد [قدرت] به چه سمتی میوزد.
ما معمولا برای رسیدن به نتیجه عمل میکنیم مثل اینکه ماشین را برای رسیدن به مقصد سوار میشویم ولی حق طلبی باید برای اجر باشد نه ضرورتا برای رسیدن به نتیجه.
ما باید دنبال حق باشیم. اگر به حق رسیدیم خیلی خوب ولی اگر نرسیدیم اجر داریم. امام حسین(ع) و یارانش در هر لحظه آنچه که وظیفهشان بود را انجام میدادند و اینکه بعداً چه شود را به خدا واگذار میکردند.
گاهی اوقات میشنوم که کشاورزان از اینکه سرما محصولات را زده است ناراحتند و من به آنها میگویم شما وظيفۀ خود در كشاورزي را خوب انجام دهيد اگر به نتيجهاي كه ميخواستيد نرسيديد ناراحت نباشيد؛ زيرا ما چند روزي در اين دنيا هستيم ولي خدا هميشه بوده و همیشه هم خدایی میکرده است و كار خود را خوب ميداند. بنابراين نباید به خدا اعتراض کرد. بله باید خودمان و مسئولان كشورمان را بررسي و نقد کرد كه درست وظايفمان را انجام دادهايم يا خير؟ ولی کار خدا قابل نقد نیست. قرآن میفرماید:
لاٰ يُسْئَلُ عَمّٰا يَفْعَلُ وَ هُمْ يُسْئَلُونَ ﴿الأنبياء، 23﴾
خدا از آنچه انجام میدهد، بازخواست نمیشود و آنان [در برابر خدا] بازخواست خواهند شد.
دلیلش این است که خدا به همه چیز دانا و تواناست. پس کارهایی که از جانب خداست همگی درست است ولی کارهای دیگران قابل نقد است.
پس ما باید پس از تشخيص وظيفه كه البته با دقت فراوان آن را تشخيص دادهايم دقيق عمل كنيم و وظیفۀ خود را انجام دهیم و براي خود نتيجهاي در نظر بگيريم ولي نتیجۀ واقعي را به خدا واگذار کنیم. و به عبارت ديگر باید برای اجر کار کنیم نه برای رسیدن به نتیجهاي كه خودمان در نظر گرفتهايم .
وَ كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً
«دشمن ظالم و یاور مظلوم باشيد»
از این تعبیر بدست میآید که باید دید ظالم کدام طرف است و مواظب باشیم طرفدار او نباشیم.
در این حرف مناقشه نیست وفطري و عاقلانه و عادلانه است؛ ولی در کار ما مناقشه است چرا که ما میخواهیم یاور مظلوم باشیم ولی چون علم و تخصص لازم را نداریم عملا کارمان ياري به ظالم میشود.
در جمهوری اسلامی شعار رسیدگی به درد مستضعفان از همان اول بلند بود. نیت هم خوب بود ولی نتیجۀ عکس داده است چرا که رهبران جامعه تخصص اقتصادی و سیاسی نداشتهاند.
پس دوست داشتند یاور مظلوم باشند ولی نتیجه چه شد؟
فکر میکردند با مجّانی کردن آب و برق به مستضعفان رسیدگی میشود ولی متوجه نبودند که همین کار عاملی میشود که ثروتمندان از همین چیزها سوء استفاده کرده و رشد کنند.
پس یاور مظلوم بودن تخصص میخواهد به خصوص امروزه که بحرانهای زیادی در جهان به وجود آمده و تشخیص امور سخت شده است.
نباید کاری کرد که طبقۀ متوسط رو به استضعاف رود و ثروتمندان روز به روز ثروتمندتر شوند. اما چگونه؟ براي غير متخصص معلوم نيست.
ثروتمندان از همان راهی که عدهای میخواستند به نفع مظلوم باشد رشد کردند. پس آن چیزی که مهم است علم است تا تخصص به وجود آید.
در اوايل انقلاب برخي گفتند: «بروند اين مغزهای پوسیده» و با اين بي احترامي و ابراز بينيازي از متخصصان، آنان از كشور رفتند و غير متخصصان هر چه خواستند ياور مظلومان باشند بدتر به ضرر مظلومان شد. نظير كارگري كه بخواهد بيماري را جراحي كند.
پس حتما باید در امور اقتصادي نيز تخصص باشد. اقتصاد آسانتر از پزشکی نیست ولی ما آخوندها فکر میکردیم اقتصاد مخصوص خر است. فکر میکردیم تنها خواندن روزنامه ما را سیاستمدار میکند و نميفهمیدیم که علم سیاست خودش تخصص میخواهد. تازه برخي حتي روزنامه را نيز نميخواندند و ناگاه مسؤليتهاي بزرگ اجتماعي قبول كردند و شد آنچه شد.
أُوصِيكُمَا وَ جَمِيعَ وَلَدِي وَ أَهْلِي وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتَابِي
«شما دو تن و همه فرزندان و خاندانم را و هر كس را كه اين نوشتهام به او مى رسد، به ترس از خدا وصیت میکنم»
اینکه حسن و حسین علیهما السلام در اینجا جدا ذکر شدهاند و در اول خطبه نیز جداگانه به آنها خطاب شده است مشخص میكند که حسنین علیهما السلام درجۀ بالاتری از دیگر فرزندان آن حضرت و از ساير مردم داشتهاند.
بِتَقْوَى اللَّهِ
با اینکه در ابتدای وصيتنامه سفارش به تقوا آمد دوباره در این قسمت تکرار شده است و این اهمیت تقوا را میرساند.
ممکن است تقوا در هر دو مورد یک معنا داشته باشد و ممکن هم هست كه با یکدیگر فرق کنند؛ به این صورت که مورد اول تقوایی است که با موارد ذکر شدۀ بعدش هماهنگ است؛ يعني با بيرغبتي به دنيا هماهنگ است و تقوا در مورد دوم بیشتر تقوا در امور اجتماعی است مثل نظم و انضباط و صلاح ذات البين و…
حال که بحث تقوا مطرح شد بد نیست به نکتهای اشاره کنم و آن اینکه برخی به من اشكال میکنند که چرا حرفها و نظرات شاذ را میگویی؟ ايين خلاف تقواست؛؛ زيرا تو با این حرفها دینداران را بیدین میکنی.
جواب بنده این است که اتفاقا اگر در مكلف كردن ديگران سختگيري نشود و حلالهاي خدا حلال اعلام شود، جوانهاي كمتري از دین بیرون میروند. اگر تنها براي رعايت احتياط دختران را از دوچرخه سواري و ردن لاك منع كردهايم اگر احتياط كنار گذاشته شود و براي دختران، دوچرخهسواری و لاک زدن مجاز شمرده شود، لااقل نماز خوان و دیندار باقی خواهند ماند ولی اگر نماز را متوقف بر پاک کردن لاک کردیم ممکن است همین نماز را نیز نخوانند.
میگویند مهندسی از آیت الله خویی پرسیده بود آبی داریم که از مقدار کُر نیم کیلوگرم کمتر است و سر یک سوزن که خونی است را به آن آب زدیم. آیا میتوان با این آب وضوء گرفت؟ و ایشان گفته بود خیر نمیشود.
بعدا گفته بود آبی در برکه داریم که شتر و گاو و … از آن آب میخوردند و در آن ادرار میکنند. آیا میشود با آن وضوء گرفت و ایشان گفته بود تا وقتی رنگ و بوی آن تغییر نکرده باشد بله میشود.
آن شخص با شنیدن این حرف آیت الله خویی گفته بود: ما اريد هذا الدين؛ من چنین دینی را نميخواهم.
آیت الله خویی گفته بود هرجا رفتی بگو ابوالقاسم خویی نامي بود كه دین را اینگونه میفهمید و از دین بیرون نرو.
حال اگر عابدینی خلاف بقیۀ فقهاء فهميد و گفت: طهارت و نجاست همان بهداشت است ممکن است این عاملی شود که امثال این مهندس از دین بیرون نرود. نميدانم چرا من بايد فهمم را به خاطر اینکه دیگران به گونۀ دیگری میفهمند کنار بگذارم؟
بنده فکر میکنم تقوا این است که حرفم را بزنم و لو اینکه برخي مرا لعنت کنند، برخي تهديد كنند و برخي تهديد خود را عملي كنند؛ زيرا بنده سرباز دينم و میخواهم دین بماند. اگر پدر يا مادر از دست دخترش ناراحت است که چرا لاک زده است و براي نمازش آن را پاك نميكند و يا اصلا نماز نميخواند بايد بداند كه كار دخترش محصول جوّ جامعه و ارتباطات جوامع با يكديگر و گرفتن الگو از يكديگر و مخالفت با حكومت و امثال اين امور است و ربطي به نظر فقهي بنده ندارد. بله بنده میگویم این كه با لاك وضو بگيرد و نماز بخواند بهتر از نماز نخواندن و بیدین شدن است. من كه لاك فروش نيستم و نگفتم لاك بزند و نگفتم كه نماز نخواند. خودش به اين نتيجه رسيده است كه چون ديگران در منابر و غيره گفتهاند وضوي با لاك باطل است، او به جاي پاك كردن لاك، نماز را از صفحۀ تكاليفش حذف كرده است.
پس بنده حس كردهام كه اقتضاي تقوا اين است كه آنچه از دين ميفهمم كه با لاك هم شستشو صدق ميكند اعلام كنم تا آن دختر هم نمازخوان باقي بماند.
مثال دیگر فطریه است که میگویند فطریه 40000 تومان است كه پول يك پُرس سادهترين غذا يعني استنبولي پولو است. بحث این است که در زمان پیامبر(ص) كه فطریه يك صاع گندم يا خرما قرار داده شده به این خاطر بوده که گندم یک غذای اشرافي بود و قيمتش از يك صاع خرما بيشتر بوده است و غذاي سه يا چهار وعدۀ فقير را تأمين ميكرده است. پس امروزه حداقل باید يك صاع خرما كه 4كيلوگرم وزن دارد و حدود200000 تومن است پرداخت شود تا غذاي چند وعدۀ فقير تأمين شود نه 40000 تومن. اقتضاي تقوا اين است كه فتوا به گونهاي باشد كه حقوق فقرا ضايع نشود.
حال وقتی این را نظر را بيان ميكنم كه با فلسفه دين كه خوشحال كردن و لو يك روزۀ فقيران است سازگار است، افرادي با اين نظر مخالفت میکنند ولی بنده وظیفۀ خودم میدانم که این نظراتم را بیان کنم تا حق فقيران رعايت شود و چه بسا در آینده آنها نیز با من هم نظر شوند مثل اینکه وقتی کتاب طهارت ذاتی انسان يا مقالۀ ربا و تورم را نوشتم عدهای مخالفت کردند ولی کمکم به آن متمايل شدند.
اگر قرار باشد از فقیر و مظلوم دفاع کنیم باید در همین مورد نیز وارد عمل شد. احتياط اين است که افراد داراي حقوقهاي كلان نصف حقوق یک روز خود را به عنوان فطريه بپردازند؛ زيرا در صدر اسلام مزد يك فرد دو صاع خرما بوده است.
باید چیزی گفت که عاقلانه باشد. به هر حال میخواهم بگویم براي صاحبان فتوا مقتضای تقوا اين است که در امور مختلف دقت كنند و قراين مختلف را در نظر بگيرند و با توجه به آنها و معيارهاي ثابت و متغير در دين، دین را مطابق روز بفهمند. صدر اسلام دغدغه اصلي افراد خوراكشان بود و اگر خوراك تأمين بود نگرانيي نداشتند اما امروزه هزينۀ خوراك، سهم كمي از هزينهها را به خود اختصاص ميدهد و بايد در فتوا اين را هم از نظر دور نداشت.
نکتۀ دیگر اینکه در قرآن از کتمان کنندگان دین مذمت شده است. حال اگر بنده حرفي از دين فهميدم و آن را نگفتم و افرادي به خاطر نظر ديگران كه به نظرشان غير عاقلانه بود از دين بيرون رفتند چه تضمینی هست که بنده مشمول كتمان كنندگان نباشم و لعنت خدا شامل حالم نشود؟
اینکه برخی مرا به سكوت سفارش ميكنند آیا بار گناه کتمان حق را به دوش میکشند؟
با کتمان حق، هم حق خدا و هم حق مردم ضایع میشود و چه کسی این را جبران میکند؟ پس مراد از تقوا در اینجا تقوای اجتماعی است و اینکه حق گفته شود.
وَ نَظْمِ أَمْرِكُمْ
شما را به نظم در امور سفارش میکنم.
ما مسلمانان نسبت به این مسأله بسيار ضعيف هستیم. از ساعت حرکت اتوبوس گرفته تا فرودگاه و …
متأسفانه با بینظمی، خودمان قبول کردهایم که وقتهای ما ارزشی ندارد. متأسفانه اصلا نظم را به ما یاد ندادهاند. باید از بچگی نظم را به ما یاد میدادند ولی ندادند.
نوۀ من که خارج بزرگ شده است وقتی حدود يك سالگي به ایران آمد دیدم جعبۀ مداد رنگی را کاملا منظم چید ولی در بین بچههای ما نظم، آموزش داده نشده است.
همچنین ما اسباب و وسایل منزل را منظم سر جای خود نمیگذاریم و به همین خاطر بسياري از وقتمان برای پیدا کردن چیزها تلف میشود.