هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
فایل صوتی درس: کلیک
نکات درس تفسیر در تاریخ 27/2/1401
تفسیر آیۀ 90 سوره انعام
تفاوت اقتدا و تقلید. تبیین چگونگی برتری پیامبر(ص) بر پیامبران گذشته. لزوم پیروی از خوبیهای دیگران.
اُولٰئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللّٰهُ فَبِهُدٰاهُمُ اقْتَدِهْ قُلْ لاٰ أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِنْ هُوَ إِلاّٰ ذِكْرىٰ لِلْعٰالَمِينَ ﴿الأنعام، 90﴾
آنان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده است، پس به هدایتشان اقتدا کن. بگو: پاداشی بر [آوردن قرآن] از شما نمیخواهم. آن [=قرآن] جز تذکّر و پندی برای جهانیان نیست.
نکته 1: اقتدا کردن به معنای اسوه گرفتن است و با تقلید متفاوت است. تقلید پیروی بدون چون و چرا است ولی در اینجا بحث اسوه گرفتن از روی آگاهی است. حتی در بحث رجوع به متخصص قرار نیست در هر صورتی تبعیت شود و خود ما در مواردی با اینکه نزد متخصص میرویم ولی میفهمیم که در اين مورد اشتباه میکند به رأی او عمل نمیکنیم. پس اقتدا با تقلید کورکورانه متفاوت است. حتی در داستان موسی و خضر، در سورۀ كهف بنا نبود كه موسی از خضر تقلید کورکورانه نکرد. بلكه بنابود بفهمد كه علوم ديگري نيز وجود دارد كه موسي از آن بي بهره بود.
يادآوري: کسی نگوید موسی به خضر اقتدا نکرد چرا که بحث اقتدا مربوط به نگرش بشری به جهان است و خضر دست خدايي بود و نگرش الهی داشت. خضر میخواهد به موسی یاد دهد که علوم تو مربوط به بندگی و بشری است ولی علمهای دیگری هست که خدا دارد و امور را طبق قوانینی میچرخاند و آن علمها علوم الهی است و نمیتوان به آن اقتدا کرد. ما حق نداریم مثل حضرت خضر عمل کنیم و مثلا بچهاي را بكشيم يا ماشين مردم را پنچر كنيم و بگوییم میخواستیم به خضر اقتدا کنیم. ما باید طبق ظواهر عمل کنیم.
نکته 2: سؤالی که در ذیل این آیه مطرح بود این است که اقتدای پیامبر(ص) به پیامبران قبلی آیا دلالت بر این دارد که پیامبر(ص) مقام پایینتری نسبت به آنها دارد؟
در این زمینه باید بگویم که در قرآن صراحتا نیامده است که پیامبر(ص) بالاتر از دیگران است ولی به هر حال این امر، در بین شیعه و اهل سنت معروف است که پیامبر(ص) اشرف انبیاء است. از ظهورات آیات قرآن نیز چنین مطلبی قابل برداشت است.
در این زمینه باید بگویم که پیامبران آرام آرام متکامل میشدند. پیامبران هر چقدر متکاملتر شوند درجۀ آنها بالاتر میرود.
حال، پیامبر(ص) زمانی که در مکه است خدا به او میگوید: فَبِهُدٰاهُمُ اقْتَدِهْ و با این جمله میگوید به هدایت آنها اقتدا کن. از اين عبارت روشن ميشود كه پیامبر(ص) از همان ابتدا نیز هدایت و ضلالت را تشخیص میداده است. بله او حتی در کودکی حاضر نمیشده برای رفع خطر، هنگام رفتن به بیابان حرز بیندازد و ميگويد اين حرز خودش با نخ حفظ ميشود.
و اما پیامبر(ص) در مراحل بعدی از طریق عقل و وحی و تجربه، مقام بالاتری کسب کرده است تا جایی که خداوند در سورۀ مائده که آخرین سورۀ نازل شده است، قرآن را مهیمن نامیده است و مهيمن به معناي داراي سيطره است و معلوم است وقتی قرآن مهیمن بر کتابهای دیگر انبیاء است پس کسی که كتاب مهیمن بر او نازل شده است او نیز از دیگر انبیاء بالاتر است. پس اینکه میگوییم پیامبر(ص) افضل الانبیاء و المرسلین است درست است ولی رسیدن پیامبر(ص) به این مقام مرحله به مرحله بوده است. خود پیامبر(ص) نژاد خوبی داشت و از طرفی عملکرد خوبی داشت. محیط خانوادگی ایشان نیز خوب بود. عزم و ارادۀ قوی پیامبر(ص) نیز مزید بر علت بود و ایشان را بالاترین پیامبر کرد.
دانشمندی غربی گفته است که ما بر شاخ غولها نشستهایم.
این حرف زیبایی است یعنی اگر من چیزی را کشف میکنم این فقط مربوط به من نیست بلکه تجربههای بشری است که ما از آنها استفاده میکنیم و قدم به قدم پیش میرویم.
به نظر میرسد حالِ پیامبر اکرم(ص) نیز همینگونه است. پیامبران گذشته پلههایی را طی کردند و پیامبر اسلام(ص) مأمور شد كه چكيدۀ هدايت آنان را فرا بگيرد و سپس پلۀ آخر را بردارد.
شاید تعبیر فَبِهُدٰاهُمُ اقْتَدِهْ یعنی اي محمد بدان که تو بر شاخ غولان نشستهای و پلۀ آخر نردبانی هستی که همۀ انبیاء سابق از آن پله به پله بالا رفتند. تو آنها را فرا بگير و بر آن مسلط شو و گامي پيش برو. چه بسا به همین خاطر است که در قرآن بارها تعبیر «مصدقا لما بین یدیه» آمده است یعنی پیامبر(ص) همۀ انبیاء سابق را قبول دارد که آنها كامل شدند و بشريت را پیش بردهاند و او هم قرار است پيوسته متكامل شود و همچنين بشريت را به پيش ببرد و بالا و والا سازد.
پس فَبِهُدٰاهُمُ اقْتَدِهْ یعنی علوم آنها را یاد بگیر و پشتوانۀ آنها را قبول کن.
با این صحبتها میفهمیم اینکه میگویند حضرت علی(ع) گفته است که من از نوح و ابراهیم بالاترم صحیح نیست و واقعا نمیدانم که چه کسانی عامدانه یا جاهلانه چنین چیزهایی را درست کردهاند؟
علی(ع) متکبر نبوده است كه چنين سخناني بر زبان براند. متأسفانه برخی از طلبههای بیسواد هستند که هر روایتی را از هر کتابی میخوانند و بدون درك صحيح به توضيح آن ميپردازند.
پس تحقیر کردن پیامبران قبلی درست نیست. به نظر ميرسد كه حضرت علی(ع) میخواهد بگوید چیزهایی که به قبلیها وحی شد من میدانم و اضافاتی نیز میدانم ولی اینکه بگوید من از آنها برترم نه.
مثلا شیخ طوسی یکی از بزرگان است ولی علمای بعدی بحثها را متکامل کردهاند تا جایی که ممکن است شخصی در حال حاضر متخصصتر از شیخ طوسی باشد ولی به هر حال شیخ طوسی جایگاه ویژهای دارد.
حال اگر علم متکامل شده است به معنای بیسوادی شیخ طوسی نیست ولی اینکه بگوییم هیچکس به پای شیخ طوسی نمیرسد نیز اشتباه است.
پس باید به نردبان دقت داشت که پلههای اول از شیخ طوسی درست شده است.
این مربوط به علوم بشری است ولی انبیاء چیزی نگفتهاند که آیندگان بخواهند اصلاح کنند بلکه پیامبران بعدی موظف به تکامل علوم پیامبران قبلی بودهاند. پس تعبیر فَبِهُدٰاهُمُ اقْتَدِهْ میخواهد تعریف پیامبران قبلی را بکند نه اینکه پایینتر بودن پیامبر اسلام(ص) يا پايينتر بودن آنان را برساند.
باید تعبیرات خود را اصلاح کنیم که به مقام پیامبران توهین نشود.
میگویند پادشاهی خواب دید که دندانهایش ریخته است. مُعَبِّران را خواست. یکی از آنان گفت: اطرافیان تو و خویشاوندانت زود خواهند مرد. پادشاه از این تعبیر ناراحت شد و دستور قتل او را صادر کرد. مُعَبِّر دیگری را آوردند. او گفت: عمر شاه بسیار طولانی خواهد بود و از عمر همۀ اطرافیانش بیشتر خواهد شد. پادشاه از این حرف خوشش آمد و دستور داد به اين فرد جایزه دهند.
مشاهده میکنید که بیان باید درست باشد. ما نیز باید بیان را درست کنیم. به نظر بنده علی(ع) میگوید علم بقیۀ انبیاء نزد من است و نمیگوید من از آنها بهترم.
پس تعبیر فَبِهُدٰاهُمُ اقْتَدِهْ نمیخواهد بگوید مقام پیامبر(ص) پایین است بلکه میخواهد به عظمت مقام پیامبران قبلی اشاره کند و بگوید هدایت پیامبران قبلی ارزشمند است و آن را کم حساب نکن و از تعالیم پیامبران الهی استفاده کن و بالا برو.
از همینجا میفهمیم که چقدر روایات ما بد فهمیده شده است. این مشکلات باید در سخنرانیها و شعرها و مداحیها اصلاح شود. اینکه برخی از مداحان میگویند حضرت مریم(س) کنیز حضرت زهراء(س) است اشتباه است. وقتی میخواهید حضرت زهرا(س) را بالا ببرید نباید حضرت مریم(س) را تحقیر کنید.
نکته 3: ما که به دنبال انقلاب بودیم به ما فهمانده بودند که هر کاری شاه انجام داده غلط است و جهان همه جمع شدهاند تا به ما ضربه بزنند. پس هر چیزی که غرب گفت ما باید مخالفت کنیم. پس دو چیز به ما گفته بودند: یکی اینکه شاه هر چه کرده فساد بوده و هر چه گفته باید خلاف آن عمل کرد و دیگر این كه جهان دشمنان ما هستند و هر چه گفتند از روی دشمنی است.
عمر ما بر سر چنین كارهايي گذشت و امکانات مادی و معنوی از بین رفت و هماکنون نقطۀ صفر هستیم و تازه میفهمیم که انگار شاه برخی چیزهایی که میگفت بد نبود. ما هم خودمان را خراب کردیم و هم سودی نبردیم. پس کاری شد که به ضرر ما بود و دیگران سود کردند. ما به خوبیهای دیگران اقتدا نکردیم و همه را به چشم دشمن نگاه کردیم.
مگر میشود این همه انسانهای روی کرۀ زمین همه دشمن ما باشند و فقط ما خوب باشیم؟ این چه خودپسندی است که من فکر کنم من تنها نمایندۀ خدا روی زمین هستم؟ این تفکرات است که ما را به این روز انداخته و هنوز هم برخی این تفکرات را دارند واقعا شيطاني است.
اینکه با مشاهدۀ کارهای طالبان عصبانی هستیم یادمان نرود که در اول انقلاب خودمان همینگونه بودیم و به خاطر این افراطگرایی متخصصان را راندیم چون ریشتراش بودند و تمیز بودند و کروات داشتند. هر چیزی مظهر زیبایی و تمیزی بود به باد مسخره گرفتیم و فعلا باید اقرار کنیم که این کارهای ما اشتباه بوده است و هنوز این تفکرات در سابقۀ ذهنی ما هست تا جایی که بسیاری از همان انقلابیون حاضر به اتو کشیدن لباس خود نیستند.
پس از تعبیر فَبِهُدٰاهُمُ اقْتَدِهْ باید استفادۀ عموم کرد یعنی باید خوبیهای قبلیها را بگیریم و نباید آنها را بد جلوه دهیم.
در بین شیعیان متأسفانه چنین تفکراتی زیاد است و بسیاری هستند که غیر خود را بد دانسته و تنها و تنها خود را محبوب خدا میدانند و این بدترین نوع اعتقاد است و به همین خاطر نتوانستیم از دیگران استفاده کنیم یا اگر هم استفاده کردیم حقشان را ادا نکردیم چون دیگران را نوکر خود میدانستیم و به همین خاطر میبینیم که روحیۀ تشکر کردن در برخی آخوندها خیلی کم است و وظیفۀ دیگران میدانند که به آنها خدمت کنند.
فکر میکنم این تفکرات از احادیث جعلی و اشتباه فهمی متون دینی آمده است و این اعتقادات در ما رشد کرده و مظهر عُجب و تکبر شدهایم و به همین خاطر در همهجا اظهار نظر میکنیم.
وقتی پیامبر(ص) موظف میشود که به هدایت دیگران اقتدا کند چرا ما از تخصص دیگران استفاده نکنیم؟
نماینده ولی فقیه فکر میکند باید در هر چیزی نظر دهد. مشکلات اساسی ما همینها است که حتی حرف اقتصاددان را گوش نمیدهیم و میگوییم آنها مزدور شرق و غرب هستند.
امیدوارم که این مشکلات حل شود.