هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
فایل صوتی درس: کلیک
نکات درس تفسیر در تاریخ 3/3/1401
تفسیر آیۀ 90 سوره انعام
دفاع مخرّبانه از دین با قرار دادن اموال هنگفت برای مبلغان. مروري بر آیات اجرت نخواستن پیامبران.
اُولٰئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللّٰهُ فَبِهُدٰاهُمُ اقْتَدِهْ قُلْ لاٰ أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِنْ هُوَ إِلاّٰ ذِكْرىٰ لِلْعٰالَمِينَ ﴿الأنعام، 90﴾
آنان کسانی هستند که خدا هدایتشان کرده است، پس به هدایتشان اقتدا کن. بگو: پاداشی بر [آوردن قرآن] از شما نمیخواهم. آن [=قرآن] جز تذکّر و پندی برای جهانیان نیست.
نکته 1: بيان شد که پیامبر(ص) بر پیامبریش اجرت نمیخواست نه به خاطر اينكه نيازي به غذا و لباس نداشت بلكه خدا از ايشان خواست كه بر تبليغ دين مزدي نگيرد و به همين دليل او خود را از راههاي ديگري تأمين كرد و کارهای دیگري غير از رسالت و تبليغ دين انجام ميداد و براي آنها مزد ميگرفت.
بله پیامبر اکرم(ص) در مکه از طریق اموال خدیجه نيازهايش را بر طرف ميكرد و به تبليغ دين ميپرداخت و حتي وقتی مسلمانان در شعب ابوطالب محصور بودند خویشاوندان خدیجه از طریق فرستادن بارهایی بر روی شتر به مسلمانان محصور کمک میکردند. با مرگ حضرت خديجه و پايان يافتن اموال اوحصر نيز شكسته شد و زمينۀ هجرت پيامبر(ص) به مدينه فراهم شد. در مدینه كه پیامبر(ص) خرجهای بیشتری داشت يعني علاوه بر هزينههاي خود بايد هزينه زنهای مسلماني كه بدون شوهر مانده بودند یا زنان مهاجری که مال و جاه و مکاني نداشتند تأمين كند و از اموال حضرت خديجه نيز ديگر خبري نبود، در اين حالت پيامبر (ص) از راه مديريت قوي خود ارتزاق ميكرد و هزينۀ زندگي خود را تأمين ميكرد.
بله پیامبر(ص) بر رسالت مزد نمیگرفت ولی برای کارهای دیگر مثل فرماندهی جنگ یا مدیریت بر مدینه ميتوانست مزد بگيرد. به عنوان مثال، جنگ و غارت در ميان باديه نشينان يك شغل بود و براي فرماندۀ جنگ يك چهارم از درآمد حاصل شدۀ از غارت را قرار ميدادند. پيامبر(ص) غارت را جايز نميدانست و جنگ هجومي براي گسترش اسلام را قبول نداشت. بله دفاع كه كاري عقلايي است را قبول داشت و از هجوم به مدينه جلوگيري ميكرد و از غنايمي كه در اين جنگهاي دفاعي به دست آمد یک پنجم گرفت و هزينههاي زندگي خود و وابستگان به خود را تأمين كرد. همچنين بيان شد كه خداوند خودش كار و شغل برخي از رسولان و مبلغان دین را به گونهای قرار داد تا کارشان هزينۀ زندگي آنان را به راحتي تأمين كند، مثلا برای حضرت داود آهن را نرم کرد.
خلاصه پیامبر(ص) مثل هر انسان دیگری نیازمند غذا، لباس، مسكن و.. بوده و خدا در مکه از طریق مال خدیجه و در مدینه از طریق رفتارهای عاقلانۀ پیامبر(ص) او را بینیاز کرده است.
نکته 2: طبق آنچه که از تفسیر تسنیم خواندیم مشخص شد صاحب این تفسیر چیزی را که عدهای اشکال به اسلام میدانند به عنوان مزیت اسلام بر شمرده است و آن اینکه اختصاص خمس، فیء، انفال و… به پيامبر(ص) را حکمی بسیار زیبا میداند که از این طریق مبلّغان دين تأمين ميشوند و مال سرشاري است كه با آن از دین دفاع شود.
به نظر بنده اینگونه دفاع کردن از دین غير صحيح و بسيار مخرّبانه است؛ زیرا اولا اين بيان داراي اشكال است كه ان شاء الله به زودي بيان خواهد شد. ثانيا مردم اشکال میگیرند که چرا بايد اینقدر پول به گروهی برسد که آنها تبلیغ دین بکنند؟
همین امروز وقتی بودجه مشخص میشود که مجلس يا دولت يا… چقدر پولها برای تبلیغ دین مصرف میكنند اعتراض مردم بالا میرود که چرا اینقدر بودجه برای حوزه يا جامعة المصطفی يا سازمان و دفتر تبليغات میگذارید؟ علاوه بر این دین فطری است و نياز چنداني به تبليغ ندارد بلكه بايد حق از باطل روشن شود كه آن بسيار راحت است. برای تبلیغ دین باید فطرتها را بیدار کرد و اصلا منابع سرشار مالی مثل انفال نمیخواهد. اینقدر آخوند و دم و دستگاه درست کردن نياز نيست.
اینکه مبلغان دینی بگویند مزد نمیگیریم ولی خمس و انفال را به ما بدهید، يا خمس و انفال مال آنان باشد، صحیح نیست؛ زيرا خمس و انفال هزاران برابر بيشتر از مزد تبليغ و صدها برابر بيشتر از نياز مبلغان است و تازه هيچ دليلي وجود ندارد كه شارع اين امور را براي تبليغ دين قرار داده است و بلكه بعدا بيان خواهد شد كه هزينه كردن انفال در راه تبليغ دين نارواست..
بله، مردم میگویند چرا ما باید زحمت بکشیم و خمس درآمد خود را به طلاب برای تبلیغ دین بدهیم؟ يا ميگويند چرا باید منابع عظیم کشور صرف طلاب يا صرف تبليغ دين شود؟
آنان خواستار دليلي عقلايي هستند نه تعبدي، تا كسي بگويد دين چنين گفته است؛ زيرا اولا ديني كه بنده ميفهمم چنين مطلبي را نفرموده كه بحثش ان شاء الله خواهد آمد؛ ثانياً دليل بايد مورد قبول عقلا باشد نه تعبدي و زوري.
به هر حال این كه بگوييم انفال و خمس و خراج و زكات و .. براي تبليغ دين است اين سخن خودش تخریب دین است نه تبلیغ دین.
به قول مردم گاهی اوقات مزد نگرفتن راه پيدا كردن براي دزدی بزرگ است. گاهی اوقات افراد میگویند مزد نمیگیریم ولی با عنوان دیگری هزاران برابر از مردم میگیرند و به قول عبيد زاكاني در وصف گربهاي كه پير شده بود و چون نميتوانست موش بگيرد به صورت زاهد درآمده بود و موشها از خوشحالي كه گربه توبه كردهاست برايش حلوا و شيريني تهيه كردند و او چون در آن جلسه جوّ را مناسب ديد چندين موش را گرفت و خورد و عبيد در وصفش گفت:
اين زمان پنج پنج ميگيرد زِ ما چون شده عابد و زاهد و مسلمانا
باز در مثال ديگري كه مرحوم پدرم برايم گفت: مرد چاقی نزد دکتر رفت و گفت من اشتها ندارم. دکتر به او گفت چه کاره هستی؟ او گفت بقال هستم. دکتر به او گفت: هر چه در طول روز میخوری به اندازهاش را در دیگی بینداز و برای من بیاور. تا دردت را درمان كنم بعد که او چنین کرد و ديگ بسيار بزرگ پر را نزد دكتر برد، دکتر به او گفت: تو اینقدر خوردهای و تازه میگویی اشتهاء ندارم؟!!
حال آيا صحيح است كه رسولان الهي بگويند: ما مزد نمیگیریم ولی عملا همه چیز را در دست بگيرند و همه چيز را مربوط به خودشان بدانند؟
ما چگونه به دنیا بگوییم مزد نمیگیریم ولی انفال مخصوص ماست؟ اين تناقض است.
به نظر بنده پیامبر(ص) هنگام دفاع از مدينه همانند فرماندهان جنگ مزد ميگرفت و چون با تدابیر عالی توانست غنیمتهای زیادی از کفار در جنگها بدست آورد، كاملا از مردم بينياز شد و براي انجام رسالت و تبليغ دين هيچ مزدي نگرفت. فرماندهی پیامبر (ص) موجب شد که مسلمانان در جنگ هوازن پیروز شوند و اموال هنگفتی به مسلمانان برسد و پیامبر(ص) نیز از همین موارد استفادهکرد و از سهمي كه مزد خودش بود به سران قريش بخشيد و دل آنان را به اسلام متمايل كرد و از مردم مزدی طلب نكرد/ نمیکرد.
نکته 3: در کل قرآن 8 مورد مربوط به پیامبر اکرم(ص) است که به مردم میگوید من اجر نمیخواهم و نُهْ مورد مربوط به دیگر پیامبران است. به این آیات توجه کنید:
وَ يٰا قَوْمِ لاٰ أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مٰالاً إِنْ أَجرِيَ إِلاّٰ عَلَى اللّٰهِ ﴿هود، 29﴾
[نوح گفت:] و ای قوم من! من از شما [در برابر ابلاغ رسالتم] هیچ پاداشی نمیخواهم.
يٰا قَوْمِ لاٰ أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِنْ أَجْرِيَ إِلاّٰ عَلَى الَّذِي فَطَرَنِي أَ فَلاٰ تَعْقِلُونَ ﴿هود، 51﴾
[هود گفت:] ای قوم من! از شما [در برابر ابلاغ رسالتم] هیچ پاداشی نمیخواهم، پاداشم فقط بر عهده کسی است که مرا آفریده؛ آیا نمیاندیشید؟
قُلْ مٰا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلاّٰ مَنْ شٰاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلىٰ رَبِّهِ سَبِيلاً ﴿الفرقان، 57﴾
[اي محمد] بگو: من از شما [در برابر تبلیغ دین هیچ] پاداشی نمیخواهم، جز اینکه هر که بخواهد [میتواند از برکت هدایت من] راهی به سوی پروردگارش بگیرد.
در این آیه با توجه به تعبیر مِنْ أَجْرٍ تأکید فراوانی وجود دارد یعنی کوچکترین اجرتی نمیخواهم.
در سورۀ شعراء، آیات 109 – 127 – 145 – 164 – 180 نیز از زبان چند پیامبر به این ترتیب نوح – هود – صالح – لوط – شعیب همین مطلب بیان شده است.
قُلْ مٰا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ وَ مٰا أَنَا مِنَ الْمُتَكَلِّفِينَ ﴿ص، 86﴾
[اي محمد] بگو: من برای ابلاغ دین هیچ مزدي از شما نمیخواهم و از کسانی که چیزی را از نزد خود میسازند [و ادعای باطل میکنند] نیستم.
قُلْ لاٰ أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبىٰ وَ مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِيهٰا حُسْناً إِنَّ اَللّٰهَ غَفُورٌ شَكُورٌ ﴿الشورى، 23﴾
[اي محمد] بگو: از شما [در برابر ابلاغ رسالتم] هیچ پاداشی نميخواهم، به جز مودّت نزدیکان. و هر کس کار نیکی کند، بر نیکی اش میافزاییم؛ یقیناً خدا بسیار آمرزنده و عطاکننده پاداش فراوان در برابر عمل اندک است.
اینکه در دعای ندبه از این آیه استفاده شده كه مزد رسالت من دوست داشتن خويشاوندان من است. نظر تفسیری گردآورندۀ دعای ندبه بوده است و الا این آیه دارای چند تفسیر میباشد. چون سوره مكي است و خويشاوندان پيامبر (ص) در آن زمان معمولا مشرك بودند.
اِتَّبِعُوا مَنْ لاٰ يَسْئَلُكُمْ أَجْراً وَ هُمْ مُهْتَدُونَ ﴿يس، 21﴾
[آن مرد گفت:] از کسانی پیروی کنید که پاداشی از شما نمیخواهند و آنان راه یافته اند.
معلوم ميشود كه همه ميدانستهاند كه رسولان الهي مزدي نميگيرند و در اين زمينه شبههاي نداشتند و اگر رسولان چيز ديگري مثل انفال و… را ميگرفتند آنان اعتراض ميكردند و ميگفتند صحيح است كه رسولان مزد نميگيرند ولي در عوض انفال و فيئ و خمس و.. را ميگيرند كه بسيار بيشتر از مزد است. همين كه چنين اعتراضي نبوده است معلوم ميشود كه اين امور را نميگرفتهاند.
أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ ﴿الطور، 40﴾
مگر از آنان [در برابرابلاغ رسالت] پاداشی میخواهی که از خسارت آن سنگین بارند؟
أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ ﴿القلم، 46﴾
مگر از آنان در برابر ابلاغ رسالت پاداشی میطلبی که از خسارت و زیانش سنگین بارند؟
فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَمٰا سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاّٰ عَلَى اللّٰهِ وَ أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ ﴿يونس، 72﴾
اگر [از پذیرش دعوتم] روی بگردانید [خود زیان کرده اید؛ زيرا] من از شما [در برابر ابلاغ رسالتم] مزدي نمیخواهم؛ مزد من فقط بر عهده خداست و مأمورم که از تسلیم شدگان [در برابر فرمانهای حق] باشم.
وَ مٰا تَسْئَلُهُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ هُوَ إِلاّٰ ذِكْرٌ لِلْعٰالَمِينَ ﴿يوسف، 104﴾
و هیچ مزدی [در برابر ابلاغ قرآن] از آنان نمیخواهی، این [قرآن] جز پندی برای جهانیان نیست.