حکم اجرای قطع دست دزد در زمان کنونی
به نام خداوند مهربان
در پي اينكه در رسانهها مطرح شد كه بناست دست دزد يا دزداني قطع شود، برخي از افرادي كه از تدريس مكرر اينگونه مباحث از سوي اين جانب در حوزه و دانشگاه خبر داشتند نظرم را در اين خصوص خواستند.
به نظر اینجانب با توجه به دلایلی که برخي را تيتروار بيان ميكنم، اجرای حد سرقت در زمان کنونی و شرايط كنوني مشروع نیست؛ زيرا این کار با شک و شبهات متعددی رو به رو است. از جمله:
1. وقتی میتوان حدي را جاری کرد که جامعۀ عادلی وجود داشته باشد و افراد درآمد مناسب و شغل مناسب داشته باشند، ولی امروزه در كشور ما هم شغل مناسب براي همۀ افراد نیست و هم چشم و هم چشمی زیاد است. افرادي اختلاسها را میبینند و مشاهده میکنند که شخصی به خاطر ظاهری مذهبی توانسته به فلان ارگان راه پیدا کند و حقكُشيهاي فراوان كند و… همۀ اینها جامعه را از حالت عدل و اعتدال خارج کرده و موجب میشود که نتوان در جامعۀ مملو از فساد، حد سرقت را اجرا کرد یا حداقل در جواز اجرای آن شبهه به وجود میآید.
2. تعداديی از علماء میگویند در زمان غیبت نمیتوان حد را جاری کرد چرا که شرائط اجرای حد را معصوم میداند و در جامعۀ ما که هزاران شبهه وجود دارد و الگوي عملي خوبي فراروي مردم نداريم ما دقیقا نمیدانیم که اجرای حد، شرعی است یا نه و در نتیجه خود این نظریه نیز شبههای در حکم وارد میکند.
3. در بحث حدود، اصالة البرائة و اصالة الاحتیاط پيوسته کمک يكديگر هستند به این معنا که برائت میگوید حد را جاری نکن يا مجازات بالاتر را جاري نكن و احتیاط نیز همین را میگوید چون تصرف در جان و مال و عِرض دیگری ممنوع است و احتیاط میگوید این کار را نکن مگر اینکه دلیل یقینی داشته باشی و در همان محدوده و مقداري كه دليل يقيني داري. و بر فرض که از آیه، جواز يا وجوب بريدن دست دزد برداشت شود باز اینکه مصداقش فلان فرد است یا نه مشکوک است چون «السارق» با «من سَرِقَ» متفاوت است. «سارق» يعني فردي كه دزدي كار و حرفهاش شده و «من سَرِقَ» یعنی کسی که فعلا دزدی کرده است که امری حادث است. توجه به این مطلب و اينكه گاهي جامعه در سارق حرفهاي شدن دزد دخالت دارد نيز شبهۀ دیگری را ایجاد میکند.
4. آورندۀ این حکم یعنی پیامبر اکرم(ص) باید این حکم را جاری کرده باشد، تا ما بدانیم دست دزد از کجا باید قطع شود، از آرنج، از مچ، از بازو؟ در حاليكه پیامبر(ص) چنین کاری نکرده و هيچ حدي را خودش شخصا اجرا نكرده است. شاهدش اینکه در زمان امام جواد(ع) فردي نزد خليفه به دزدي اعتراف كرد و خواستار اجراي حد بر خوش شد، در مورد قطع دست دزد بین علماء اختلاف شد و هر کسی استدلالی آورد و امام جواد(ع) نیز به آیه (ان المساجد لله) استناد کرد و هیچکس به سنت پیامبر(ص) استناد نكرد كه او از فلانجا قطع کرده است و در واقع هیچکس به سنت پیامبر(ص) استناد نکرد.
پس اینکه پیامبر(ص) مستقيم و بدون واسطه حدی جاری کرده باشد معلوم نیست. حتی به نظر میرسد امام جواد(ع) در مقابل کسانی بود که همگی قطع قسمتي از دست را قبول داشتند و امام نمیتوانست بگوید اصلا قطع نکنید و به همین خاطر به حداقل قطع اکتفا کرد.
بله در خطبۀ 127 آمده است که پیامبر(ص) دست دزد را قطع کرد ولی ظاهرا مقصود حضرت علي(ع) اين نيست كه پيامبر مستقيم با بريدن دست دزد، حكم را اجرا کرده باشد.
خلاصه اینکه این مطلب نیز موجب ایجاد شک و شبهه در اجرای حد سارق است.
5. اجرا کردن حدی که اثرش تا آخر عمر باقی میماند و موجب انگشتنما شدن فرد میشود جایز نیست و حداقل این است که در اجرای این حد چنین شبههای نیز وجود دارد.
6. وقتی دست دزد قطع میشود و دیگران آن را میبینند زن و بچۀ دزد نیز شرمنده میشوند و بچههایش در مدرسه خجالت میکشند. در حاليكه قرآن میفرماید:
وَ لاٰ تَزِرُ وٰازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى ﴿الأنعام، 164﴾
و هیچ سنگین باری بار گناه دیگری را بر نمیدارد.
پس خانوادۀ دزد نباید مجازات شوند ولی اگر حد جاری شد آنها نیز به نحوی مجازات میشوند و این نیز شبهۀ دیگری در اجرا کردن این حکم است.
7. اگر قطع دست دزد موجب شود که در جهان، ما را خشن معرفی کنند و این امر موجب سقوط پول شود باز ضررش به مردم میرسد و چنین امری با وَ لاٰ تَزِرُ وٰازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى سازگار نیست.
8. خود تعبیر فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمٰا ﴿المائدة، 38﴾ ضرورتا به معنای قطع کامل نیست بلکه چه بسا خراش را هم شامل شود. در سوره یوسف در داستان بریده شدن دست زنان مصری، قرآن از تعبیر قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنّ استفاده كرده است که به معنای بریدن پوست و گوشت است، نه به معناي جدا كردن استخوان. پس در اینکه آیه اشاره به قطع نم.دن قسمتي از دست دزد داشته باشد شک و شبهه وجود دارد.
اصلا شايد مراد از قطع چیز دیگری باشد یعنی کاری بکنید که دست دزد از دزدی قطع شود.
جالب است بدانید در اصول فقه وقتی میخواهند آیهای مجمل را مثال بزنند همین آیۀ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمٰا ﴿المائدة، 38﴾ را شاهد میآورند. پس این آیه مجمل است و خود پیامبر(ص) نیز آن را اجرا نکرده است.
9. اجراي حد براي كاستن از جرايم است آيا قوۀ قضاييه آماري از كاهش جرم در اثر مجازاتها دارد؟ آيا آمار جرم در كشور ما از ديگر كشورها كمتر است؟
با همۀ این صحبتها به نظر میرسد این حکم داراي جنبۀ تهدید براي پيشگيري از دزدي باشد. حکم قضا باید مثل شمشیری باشد که مجرم بترسد ولی فرود نیاید.
با وجود این همه شبهه، به نظر میرسد که اين حد در شرايط كنوني نباید اجرا شود و الا اثر تهدیدی آن از دست میرود و آثار تخريبي فراواني دارد و احتیاط اقتضاء دارد که با وجود این شبهات حکم قطع دست دزد جاری نشود.
و اما مقصود من این نیست که دزد مجازات نشود. مجازات لازم است ولی اولا باید کمتر از حد باشد و ثانیا آن مجازات نباید به نام دین باشد تا افرادي به دين بدبين شوند، بلکه باید مجازاتها تصویب شدۀ مجلس مردم باشد و مستند به قانون وضع شده از سوي نمايندگان مردم باشد و به دین نسبت داده نشود و مارك مجازات اسلامي نخورد.
والسلام علي عباد الله الصالحين.
احمد عابدینی پنجم تير ماه 1401 هجري شمسي.