تفسیر آیات 97 و 98 سوره انعام در تاریخ 17 مهر 1401

تفسیر آیات 97 و 98 سوره انعام در تاریخ 17 مهر 1401

نکات درس تفسیر در تاریخ 17/7/1401

تفسیر آیات 97 و 98 سوره انعام

وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُوا بِهٰا فِي ظُلُمٰاتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الْآيٰاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ  ﴿الأنعام‏، 97﴾

و اوست که ستارگان را برای شما قرار داد تا به وسیله آنها در تاریکی‌های خشکی و دریا راه یابید. همانا اين آیات را برای قومی که مي‌دانند تفصيل داده‌ايم.

وَ هُوَ الَّذِي أَنْشَأَكُمْ مِنْ نَفْسٍ وٰاحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ قَدْ فَصَّلْنَا الْآيٰاتِ لِقَوْمٍ يَفْقَهُونَ  ﴿الأنعام‏، 98﴾

و اوست که شما را از یک گوهر آفرید، پس [براي شما] قرارگاه و وديعتگاهي است.همانا اين آیات را برای قومی که می‌فهمند، تفصيل داده‌ايم.

نکته 1: در انتهای آیه 97 از تعبیر قَدْ فَصَّلْنَا الْآيٰاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ استفاده شده و در انتهای آیه 98 از تعبیر قَدْ فَصَّلْنَا الْآيٰاتِ لِقَوْمٍ يَفْقَهُونَ استفاده شده و در انتهای آیه 99 نیز از تعبیر إِنَّ فِي ذٰلِكُمْ لَآيٰاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ  استفاده شده است. به نظر می‌رسد این تفاوت‌ها نکته دارد که باید مورد دقت قرار گیرد. می‌توان گفت بحث ستارگان نیاز به علم دارد و باید دنبال علم روز و علم هیأت رفت. به همین خاطر از تعبیر قَدْ فَصَّلْنَا الْآيٰاتِ لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ برای ستارگان استفاده شده است. و اما اگر در انتهای آیۀ 98 از تعبیر قَدْ فَصَّلْنَا الْآيٰاتِ لِقَوْمٍ يَفْقَهُونَ   استفاده شده است به این خاطر است که فقه از نظر لغوي بالاتر از علم است و این آیه مربوط به کسانی است که بیشتر دقت می‌کنند. ریشۀ «فقه» به معنای فهم با دقت است و شناختن نَفْس‌ها از شناختن نجوم به مراتب سخت‌تر است و دقت بیشتری می‌خواهد. البته متأسفانه بسیاری از ما نه در مرحلۀ يَعْلَمُونَ هستیم و نه در مرحلۀ يَفْقَهُونَ. متأسفانه برخی از ما اصلا اهل فهم‌های ریز و دقیق نیستیم.

نکته 2: خداوند می‌خواهد برای هر کسی که در دریا و بیابان است علامتی قرار دهد که راه را پیدا کند. به همین خاطر ستارگان را قرار داده است. خورشید نمی‌تواند چنین کاری را انجام دهد چرا که خورشید در طول 12 ساعت نسبت به ما جایگاهش تغییر می‌کند. به همین خاطر ستارگانی را قرار داده است که آنقدر دور هستند که با گذشت زمان مکانشان تغییر نمی‌کند و در نتیجه می‌توانند علامت باشند.

نکته 3: مفسران معمولا فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ را مقابل هم قرار داده‌اند. مستقر یعنی استقرار یافته و دائمی و مستودع یعنی موقتی. حال عده‌ای گفته‌اند مستقر مربوط به نطفه در رحم مادر است و مستودع مربوط به نطفه در صلب پدر است. عده‌ای گفته‌اند مستقر مربوط به وقتی است که در زمین هستیم و مستودع مربوط به وقتی است که در قبر و برزخ هستیم. برخی دیگر دقیقا بر عکس این‌ها را گفته‌اند. عدۀ دیگری گفته‌اند مستقر و مستودع نسبی است و هر مرحله‌ای نسبت به مرحلۀ بعدی مستودع و نسبت به مرحلۀ قبلی مستقر است. مثلا وقتی جماد هستیم نسبت به حالت بعدی مستقر هستیم و وقتی وارد حالت بعدی شدیم مستودع حساب می‌شویم. برخی دیگر گفته‌اند مستقر و مستودع مربوط به جسم نیست بلکه مربوط به ایمان است. به این معنا که برخی در ایمان مستقر هستند و برخی ایمان عاریه‌ای و موقتی دارند. و متأسفانه ایمان بسیاری از ما مستودع است چرا که هر جا که پول بیشتری باشد ما همان‌جا هستیم.

البته برخی ایمان مستقر دارند ولی ایمانشان در واقع غلط است. در چنین مواردی همان ایمان مستودع بهتر است تا افراد از ایمان جاهلانه برگردند. افرادی مثل پیامبر(ص) و ائمۀ اطهار دارای ایمان صحیح و مستقر بودند ولی برخی مثل قوم بنی عبد الدار در ایمان اشتباه مستقر بودند و می‌گفتند: نحن قوم صم بکم

كساني كه اهل گفتگو نيستند يا مسئولان مملکتی که حاضر نمي‌شوند با روزنامه‌نگاران صحبت کنند و فقط مي‌خواهنديك‌طرفه سخن بگويند منطق متزلزلي دارند و به كار و عمل خود ایمان صحیحی ندارند و اگر ایمانشان مستقر باشد، در واقع ایمان جاهلانه دارند.

نکته 4: در تفسیر التحریر و التنویر، ج6، در ذیل آیه 98 صفحه 237 و 238 نکات جالبی آورده است. در ابتدا راجع به اینکه مستقر و مستودع از لحاظ صرفی چه کلماتی هستند بحث کرده است. همچنین از لحاظ نقش این کلمات که مبتدا هستند یا خبر مباحثی را ارائه داده است. علاوه بر این اختلاف قرائات موجود در این آیه را آورده است. سپس ایشان گفته است که علماء متفق‌اند که مستقر و مستودع کلمات متقابل هستند. سپس گفته است استیداع نباید به قبر مقید شود بلکه فرزند آدم از وقت انشاء مستودع است و مقصود این است که می‌خواهد به حیات دوم يعني پس از مرگ اشاره کند. و بالأخره گفته: اصلا لازم نیست مستقر و مستودع در مقابل هم قرار گیرند بلکه اینها دو حالت هستند و واو بین این دو کلمه برای تقسیم نیست بلکه برای جمع است یعنی ما شما را ایجاد کردیم و شأن شما این است که مستقر و مستودع هستید. شما در حالی که در زمین مستقر هستید ودیعه نیز هستید و بر گشتتان به سوي آفرينندۀ شماست. پس انسان در همان حال که مستقر است مستودع نیز هست.(التحریر و التنویر)

به نظر بنده این حرف خوبی است که صاحب التحریر و التنویر زده است. از همین‌جا ذهن من به جاهای دیگر نیز رفت. ما هم مستقریم و هم مستودع. انسان بودن ما مستقر است ولی قیافه‌هایمان مستودع است. ما روح و پوسته‌ای داریم. روح همان مستقر ماست و جسم ما مستودع ما.

نکته 5: چرا نگفت: «فمنکم مستقر و مستودع»؟

در جواب می‌توان گفت نیاوردن «منکم» برای این است که مستقر و مستودع بودن تنها مخصوص انسان نیست. حتی خود طبیعت نیز مستقر و مستودع دارد. حتی این تعبیر آیه می‌تواند اشاره به ثابتات و متغیرات دین داشته باشد و هماهنگ کردن ثابتات و متغیرات انسانی با ثابتات و متغیرات دینی مشکل است و به همین خاطر است که در انتهای آیه گفته است: قَدْ فَصَّلْنَا الْآيٰاتِ لِقَوْمٍ يَفْقَهُونَ.

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات
چون بازاندیشی روشی دائمی است سزاوار است نوشته ها و سخنرانی های این سایت نظر قطعی و نهایی قلمداد نشود.