هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
نکات درس نهج البلاغه در تاریخ 18/8/1401
شرح خطبه دوم نهج البلاغه
أَحْمَدُهُ اسْتِتْمَاماً لِنِعْمَتِهِ وَ اسْتِسْلَاماً لِعِزَّتِهِ وَ اسْتِعْصَاماً مِنْ مَعْصِيَتِهِ وَ أَسْتَعِينُهُ فَاقَةً إِلَى كِفَايَتِهِ.
«ستايش مىكنم او را، براى تكميل نعمتهاى او و تسليم بودن در برابر بزرگى او و ايمن ماندن از نافرمانى او. و در رفع نيازها از او يارى مىطلبم»
به نظر بنده این جملات با سوره حمد مرتبط است. در ابتدای این خطبه از حمد صحبت شده و ابتدای سوره حمد نیز مربوط به حمد است. همچنین در سوره حمد استعانت از خدا است و در تعبیر أَسْتَعِينُهُ فَاقَةً إِلَى كِفَايَتِهِ نیز همین استعانت وجود دارد. همچنین در سوره حمد از هدایت به صراط مستقیم صحبت شده و در جملات بعدی این خطبه نیز از هدایتگری صحبت شده است.
پس میتوان گفت این جملات اقتباسی از سوره حمد است. استاد ما مرحوم آيت الله منتظري این تعابیر را با آیۀ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذٰابِي لَشَدِيدٌ ﴿إبراهيم، 7﴾ مرتبط دانست و بنده با آیات سوره حمد.
در تعبیر وَ أَسْتَعِينُهُ فَاقَةً إِلَى كِفَايَتِهِ واژۀ «فاقة» به معنای فقر است. این تعبیر میگوید ما به خاطر اینکه او در نیازها ما را کفایت کند از او کمک میخواهم. در سوره فاطر آمده است:
يٰا أَيُّهَا النّٰاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرٰاءُ إِلَى اللّٰهِ وَ اللّٰهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ ﴿فاطر، 15﴾
ای مردم! شمایید نیازمندان به خدا، و فقط خدا بی نیاز ستوده است.
در جملۀ وَ اللّٰهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ با توجه به ضمیر فصل، معنای حصر رسانده میشود یعنی فقط خدا بینیاز ستوه است. پس غیر خدا چنين نيستند و تنها خدا غنی مطلق است.
بد نیست مثالی بزنم: فرض کنید شما ده خانه دارید و من یک خانه یا شما مالک خانه هستید و من مستأجر. حال آیا نسبت دارایی خدا به ما مثل این مثال است؟
جواب این است که خیر. حتی در مثال مستأجر بالاخره فرد، چیزی از خود دارد ولی ما نسبت به خدا فقر مطلق هستیم و هیچ چیزی از خود نداریم. ما تنها مثل پرتوی نسبت به خورشید هستیم.
حال با توجه به این نکات وقتی فهمیدیم که فقیر مطلق هستیم باید از خدا یاری بخواهیم تا او ما را کفایت کند.
با فهم این چیزها متوجه میشویم که هيچگاه نباید به خود مغرور شویم.
البته این نکات منافاتی ندارد که دنبال علل و اسباب برویم چون در عین اینکه از خدا استعانت میخواهیم خدا گفته است که من توسط علل و اسباب تو را کمک میکنم.
إِنَّهُ لَا يَضِلُّ مَنْ هَدَاهُ
ترجمه: «زيرا گمراه نگردد كسي كه خدا هدايتش كرده است.»
دلیل این حرف آن است که خدا داناي مطلق است و همه چیز را میداند و اگر هدایت کرد در آن هدایت گمراهی نیست ولی غیر خدا اینگونه نیست. پس برای هدایت باید دنبال خدا برویم. البته هدایت الهی نیز با واسطه است و خدا برای هدایت مردم به آنان ععقل داده و برايشان انبیاء را فرستاده است و ما باید به در خانۀ آنها برویم. باید سراغ پیامبر(ص) و ائمه برویم و هدایت را از آنها بیاموزیم.
خدا راههای ارتباطی زیادی برای هدایت ما قرار داده است. از جمله عقل را که حجت باطنی است در درون ما قرار داده است. در همۀ ما این حجت باطنی وجود دارد. علاوه بر عقل، حجت ظاهری نیز هست که همان انبیاء و اولیاء هستند که در واقع شارژ کنندۀ حجت باطنی هستند.
پس باید از پیامبر، قرآن، امام، عالم و … استفاده کرد تا هدایت شد.
اینها وسائل ارتباطی ما با خدا برای هدایت هستند ولی متأسفانه ما از این وسائل استفاده نمیکنیم. خدا به ما عقل و ائمه داده است ولی واقعا ما چقدر از آنها استفاده میکنیم؟ متأسفانه اگر ما درِ خانۀ ائمه میرویم برای حاجتهای مادی است نه اینکه از آنها هدایت بگیریم.
خدا میخواهد ما را هدایت کند و راه هدایت نمودنمان این است که در درونمان، عقل قرار داده و از بیرون پیامبران و ائمه را قرار داده تا عقل را شارژ کنند ولی متأسفانه از عقل خود استفاده نمیکنیم و بجای آن هوای نفس را ملاک قرار دادهایم و از طرف دیگر پیامبران و ائمه را نوکر خود برای شفای مریض و حل مشکلات خودمان میدانیم. به همین خاطر است که هدایت نمیشویم.
وَ لَا يَئِلُ مَنْ عَادَاهُ
ترجمه: «و آن را كه خدا دشمن دارد، هرگز نجات نيابد»
با خواندن این تعبیر به یاد این آیه از سوره هود افتادم که راجع به پسر نوح است:
قٰالَ سَآوِي إِلىٰ جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْمٰاءِ قٰالَ لاٰ عٰاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللّٰهِ إِلاّٰ مَنْ رَحِمَ وَ حٰالَ بَيْنَهُمَا اَلْمَوْجُ فَكٰانَ مِنَ الْمُغْرَقِينَ ﴿هود، 43﴾
پسر نوح گفت: به زودی به کوهی که مرا از [این] آب نگه دارد، پناه میبرم. نوح گفت: امروز در برابر عذاب خدا هیچ نگه دارندهای نیست مگر کسی که [خدا بر او] رحم کند. و موج میان آن دو حایل شد و پسر نوح از غرق شدگان گردید.
اگر قرار باشد خدا ما را بکشد چه بسا با آب دهان خودمان کشته میشویم. پس نباید کسی فکر کند میتواند در مقابل خدا بایستد. همۀ جهان عِده و عُدۀ خداست.
در خطبه 199 نهج البلاغة آمده است: جَوَارِحُكُمْ جُنُودُهُ یعنی اعضاء و جوارح ما لشگر خدا است و لازم نیست خدا براي مبارزه با ما از جای دیگر لشگر بیاورد.
وَ لَا يَفْتَقِرُ مَنْ كَفَاهُ
ترجمه: «و هر آن كس را كه خداوند بى نياز گرداند، نيازمند نخواهد شد.»
فرض کنید فرعون خواست کسی را در مقابل خدا حمایت کند. حال سؤال این است که فرعون خودش حیاتش را از کجا آورده است؟ پس واقعا همه چیز در دست خداست و کفایت کردن افراد نیز در اختیار خداست.
فَإِنَّهُ أَرْجَحُ مَا وُزِنَ وَ أَفْضَلُ مَا خُزِنَ
ترجمه: «پس خداوند گران سنگترين چيز است، و برترين گنجى است كه ارزش ذخيره شدن دارد.»
بحثی در اینجا مطرح است که ضمیر در فَإِنَّهُ به خدا برمیگردد یا به حمد خدا.؟ طبق ترجمۀ بنده ضمیر به خدا برگشت ولی این احتمال نیز هست که به حمد خدا برگردد به خصوص اینکه برخی گفتهاند این احتمال با تعبیر أَفْضَلُ مَا خُزِنَ سازگارتر است چون نمیشود گفت أَفْضَلُ مَا خُزِنَ خداست.
البته اگر بخواهیم ضمیر را به حمد برگردانیم مشکلش این است که واژۀ «حمد» در عبارت خیلی دور است. پس میتوان گفت ضمیر به «خدا» برمیگردد و مراد از أَفْضَلُ مَا خُزِنَ این نیست که خدا را گنجینه کنیم تا محدود شود بلکه به این معناست که خدا بهترین کسی است که هر وقت سراغش میرویم هست.
در قدیم وقتی حرف از مخزن و گنجینه میزدند دورش بسته بود. همین الآن نیز دور قبرستان و دانشگاه دیوار میکشند. حتی در بحث سرقت میگفتند سرقت آن است که از حرز دزدیده شود یعنی قفلی شکسته شود و مال برداشته شود. حال امروزه که پولها در بانک است آیا اگر کسی پولها را از طریق هک کردن برد دزد حساب نمیشود؟
مهمتر از همه دزدی دولت از ملت است. 43 سال است همۀ دولتها با ایجاد تورم از جیب ملت دزدیدهاند. با کارهایی که حکومت کرده و حتی با یک سخنرانی تورم ایجاد کرده است و عملا از جیب ملت دزدی کرده است.
به هر حال خزینهها فرق کرده است و ما باید به این مطلب توجه داشته باشیم. در عبارت مورد بحث نیز باید خزینه را درست معنا کرد. چون در ذهن افراد بیشتر خزینههای قدیم بوده است نتوانستهاند تصور کنند که خدا بهترین خزینه است ولی با توضیحاتی که دادیم معلوم شد میتوان خزینه را به گونهای معنا کرد که خدا نیز مصداق خزینه شود.
و اما اینکه در تعبیر فَإِنَّهُ أَرْجَحُ مَا وُزِنَ وَ أَفْضَلُ مَا خُزِنَ اسم تفضیل بکار رفته است این اسم تفضیل به معنای این نیست که ما نیز برای خودمان فضیلتی داریم ولی خدا افضل است بلکه باید گفت خدا ما را خلق کرده و ما هیچ هستیم و نسبت به خدا چیزی جز سايه يا پرتو نیستیم اگرچه ما هیچها در بین خودمان بالا و پایین داریم.