تفسیر آیه 106 سوره انعام در تاریخ 8 آذر 1401

تفسیر آیه 106 سوره انعام در تاریخ 8 آذر 1401

نکات درس تفسیر در تاریخ 8/9/1401

تفسیر آیه 106 سوره انعام

اِتَّبِعْ مٰا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ هُوَ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ  ﴿الأنعام‏، 106﴾

از آنچه از سوی پروردگارت به تو وحی شده پیروی کن، هیچ معبودی جز او نیست، و از مشرکان روی بگردان.

نکته 1: بحث پیرامون تعبیر وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكِينَ بود که اعراض به چه معناست؟ آیا به معنای دوری از حرف زدن با آنهاست؟ آیا به معنای این است که الآن تا زور نداری اعراض کن و وقتی قدرت پیدا کردی با آنها بجنگ؟ آیا به این معناست که از جلساتشان دوری کن؟

ما توضیح دادیم که اعراض به این معناست که وقتی دلیل آوردی و قانع نشدند سراغ تبيين قرآن و سراغ افراد دیگر برو و وقتت را صرف اين مشركان نکن؛ مثل حضرت ابراهیم(ع) که وقتی دلایل مختلف آورد و آنها قبول نکردند حتی نفرین هم نکرد و جای دیگر رفت.

به مناسبت این بحث موضوع دیگری را مطرح کردیم که پیامبران الهی مثل ابراهیم(ع) مخالفان خود را نه تنها نفرین نکردند بلکه برای آنها دعا می‌کردند و از خدا برای آنها طلب بخشش می‌کردند.

با این صحبت‌ها اعتراض‌هایی بیان شده است و حتی برخی توهین کرده‌اند که تو مردم را فریب می‌دهی. حال خوب است در اینجا به برخی از اشکالات اشاره کنم.

از حضرت نوح در قرآن چنین نقل شده است:

وَ قٰالَ نُوحٌ رَبِّ لاٰ تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكٰافِرِينَ دَيّٰاراً  ﴿نوح‏، 26﴾

و نوح گفت: پروردگارا! هیچ یک از کافران را بر روی زمین باقی مگذار.

به این آیه چند جواب می‌توان داد:

در داستان حضرت نوح بحث، مربوط به کافران است. كافر يعني كسي كه حق را بفهمد و آن را نپذيرد ولی بحث ما مربوط به مشرکان است. مشرک نمی‌داند و باید آگاهش کرد. و اما در مورد کافران نیز باید دقت شود که قصد ما از بین بردن کفر است نه از بین بردن کافران. ما حتی طبق تعالیم اسلام نمی‌توانیم آب و غذای آنها را مسموم کنیم. بله خدا کفار را به جهنم می‌برد ولی طبق آیه 126 سوره بقره روزی دنیوی آنها را می‌دهد و ما نيز نبايد آن را قطع كنيم. امروزه هم مي‌گوييم بايد اعتراض را از بين برد نه معترض را.

نکتۀ دوم اینکه حضرت نوح وقتی نفرین کرد که خدا به او خبر داد من اینها را عذاب می‌کنم و حتی به نوح گفت دلت برای آنها نسوزد.

در اینجا داستان حضرت نوح را در دو مورد برایتان بیان می‌کنم تا بحث بهتر روشن شود:

قٰالَ نُوحٌ رَبِّ إِنَّهُمْ عَصَوْنِي وَ اتَّبَعُوا مَنْ لَمْ يَزِدْهُ مٰالُهُ وَ وَلَدُهُ إِلاّٰ خَسٰاراً  ﴿نوح‏، 21﴾

نوح گفت: پروردگارا! آنان از من نافرمانی کردند و از کسانی [چون سردمداران کفر و متولیان بتخانه] پیروی نمودند که اموال و فرزندانشان جز خسارت و زیانی بر آنان نیفزود!

وَ مَكَرُوا مَكْراً كُبّٰاراً  ﴿نوح‏، 22﴾

و [این پیشوایان گمراهی، برای گمراه نگاه داشتن این مردم] نیرنگی بزرگ به کار گرفتند،

وَ قٰالُوا لاٰ تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَ لاٰ تَذَرُنَّ وَدًّا وَ لاٰ سُوٰاعاً وَ لاٰ يَغُوثَ وَ يَعُوقَ وَ نَسْراً  ﴿نوح‏، 23﴾

و گفتند: دست از معبودانتان بر ندارید، و هرگز [بت های] وَدّ و سواع و یغوث و یعوق و نسر را رها نکنید؛

وَ قَدْ أَضَلُّوا كَثِيراً وَ لاٰ تَزِدِ الظّٰالِمِينَ إِلاّٰ ضَلاٰلاً  ﴿نوح‏، 24﴾

همانا بسیاری را گمراه کردند. و [پروردگارا!] ستمکاران را جز گمراهی میفزا.

مِمّٰا خَطِيئٰاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا نٰاراً فَلَمْ يَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللّٰهِ أَنْصٰاراً  ﴿نوح‏، 25﴾

[آنان] به سبب گناهانشان غرق شدند و بی درنگ در آتشی درآورده شدند که [از آن] در برابر خدا برای خود یاورانی نیافتند،

وَ قٰالَ نُوحٌ رَبِّ لاٰ تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكٰافِرِينَ دَيّٰاراً  ﴿نوح‏، 26﴾

و نوح گفت: پروردگارا! هیچ یک از کافران را بر روی زمین باقی مگذار

إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبٰادَكَ وَ لاٰ يَلِدُوا إِلاّٰ فٰاجِراً كَفّٰاراً  ﴿نوح‏، 27﴾

که اگر آنان را باقی گذاری، بندگانت را گمراه می‌کنند و جز نسلی بدکار و ناسپاس نمي‌زايند.

رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ لِوٰالِدَيَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنٰاتِ وَ لاٰ تَزِدِ الظّٰالِمِينَ إِلاّٰ تَبٰاراً  ﴿نوح‏، 28﴾

پروردگارا! مرا و پدر و مادرم را و هر کس که با ایمان به خانه ام درآید و همه مردان و زنان با ایمان را بیامرز، و ستمکاران را جز هلاکت میفزای.

با خواندن مجموع این آیات می‌بينیم که آيۀ مربوط به نفرین حضرت نوح بعد از نقل غرق شدن آنها آمده است. و اما توجه به آیه 27 بسیار مهم است. از این آیه فهمیده می‌شود که نسل این کفار تا روز قیامت همه كافر و فاجرند و اصلاح پذیر نیستند. حال بر فرض كه آيات منحصر به همين آيات بود می‌توان گفت این مورد خاص را خدا به حضرت نوح نشان داده است که در نسل اینها حتی یک نفر با ایمان نخواهد شد. طبق این نشان‌دادن معجزه آسا يا خبر غیبی حضرت نوح این نفرین را کرده است. تازه از جاي واقع شدن آيه مي‌توان فهميد كه این نفرین نیست بلکه اعلام رضایت نوح(ع) به تصمیم خداست و در واقع حضرت نوح با حرف خدا موافقت کرده است.

با این توضیحات متوجه شدیم که حرف‌های حضرت نوح مثل ما نیست که مثلا راجع به آمریکا هر چیزی به زبان می‌آوریم. قوم نوح اولا کافر بودند و ثانیا نفرین نوح بعد از آن بود که متوجه شد آنها باید عذاب شوند.

و اما جالب‌تر اين است كه آيات منحصر به اينها نيست. سراغ آیات سوره هود برویم:

وَ أُوحِيَ إِلىٰ نُوحٍ أَنَّهُ لَنْ يُؤْمِنَ مِنْ قَوْمِكَ إِلاّٰ مَنْ قَدْ آمَنَ فَلاٰ تَبْتَئِسْ بِمٰا كٰانُوا يَفْعَلُونَ  ﴿هود، 36﴾

و به نوح وحی شد که از قوم تو جز کسانی که [تاکنون] ایمان آورده اند، هرگز کسی ایمان نخواهد آورد؛ بنابراین از کارهایی که همواره [بر ضد حق] انجام می‌دادند، اندوهگین مباش.

(حضرت نوح از همین‌جا با همين وحي فهمید که ازقومش و نسل قومش کسی ایمان نمی‌آورد).

و خدا بدون نفرين حضرت نوح تصميم به عذاب آن قوم گرفت و به نوح گفت كه كشتي بسازد.

وَ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنٰا وَ وَحْيِنٰا وَ لاٰ تُخٰاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ  ﴿هود، 37﴾

و با نظارت ما و [بر اساس] وحی ما کِشتی را بساز، و با من درباره [عفو] کسانی که ستم کرده اند، سخن مگو که یقیناً آنان غرق شدنی هستند.

(شايد عبارت حضرت نوح: «از كافران كسي را باقي نگذار» بعد از این بوده که خدا در این آیه به او گفته است که آنان حتما غرق مي‌شوند و دلت به حال آنها نسوزد. پس نفرین نوح در واقع بعد از این است که خدا چنین هشداری را به او داده است)

وَ يَصْنَعُ الْفُلْكَ وَ كُلَّمٰا مَرَّ عَلَيْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ قٰالَ إِنْ تَسْخَرُوا مِنّٰا فَإِنّٰا نَسْخَرُ مِنْكُمْ كَمٰا تَسْخَرُونَ  ﴿هود، 38﴾

و [نوح] کشتی را می‌ساخت و هرگاه گروهی از [اشراف و سرانِ] قومش بر او عبور می‌کردند، او را به مسخره می‌گرفتند. گفت: اگر شما ما را مسخره می‌کنید، مسلماً ما هم شما را [به هنگام پدید آمدن توفان] همان گونه که ما را مسخره می‌کنید، مسخره خواهیم کرد.

(دقت کنید که مسخرۀ کفار با مسخرۀ مؤمنان فرق دارد چرا که آنها بدون علم چیزی می‌گویند و توهم مي‌زنند و عيب كوچك را بزرگ جلوه مي‌دهند بر خلاف مؤمنان که طبق واقعیت حرف می‌زنند.)

فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ يَأْتِيهِ عَذٰابٌ يُخْزِيهِ وَ يَحِلُّ عَلَيْهِ عَذٰابٌ مُقِيمٌ  ﴿هود، 39﴾

سپس خواهید دانست که چه کسی را [در دنیا] عذابی خوارکننده و [در آخرت عذابی] پایدار خواهد رسید.

حَتّٰى إِذٰا جٰاءَ أَمْرُنٰا وَ فٰارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِيهٰا مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَ أَهْلَكَ إِلاّٰ مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَ مَنْ آمَنَ وَ مٰا آمَنَ مَعَهُ إِلاّٰ قَلِيلٌ  ﴿هود، 40﴾

[رویاروییِ نوح و قومش هم چنان ادامه داشت] تا هنگامی که فرمان ما فرا رسید و تنور فوران کرد، گفتیم: از هر [نوع حیوانی] یک زوج دوتایی [یک نر و یک ماده] و نیز خاندانت و آنان را که ایمان آورده اند، در کشتی سوار کن مگر کسی که پیش‌تر فرمان غرق شدن را بر ضد او لازم کرده ایم. و جز اندکی همراه او ایمان نیاوردند.

(دقت کنید چون طوفان نوح مربوط به کل کرۀ زمین نبوده است بنابراين، اینکه قرار شد از هر حيوان يك جفت بیاورند برای این بود که وقت برای توبۀ قوم نوح وجود داشته باشد)

وَ قٰالَ ارْكَبُوا فِيهٰا بِسْمِ اللّٰهِ مَجْرٰاهٰا وَ مُرْسٰاهٰا إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَحِيمٌ  ﴿هود، 41﴾

و نوح گفت: در آن سوار شوید که حرکت کردنش و لنگر انداختنش فقط به نام خداست، یقیناً پروردگارم بسیار آمرزنده و مهربان است.

وَ هِيَ تَجْرِي بِهِمْ فِي مَوْجٍ كَالْجِبٰالِ وَ نٰادىٰ نُوحٌ ابْنَهُ وَ كٰانَ فِي مَعْزِلٍ يٰا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنٰا وَ لاٰ تَكُنْ مَعَ الْكٰافِرِينَ  ﴿هود، 42﴾

آن کشتی آنان را در میان موج هایی کوه آسا حرکت می‌داد، و نوح فرزندش را که در کناری بود، بانگ زد که ای پسرم! همراه ما سوار شو و با کافران مباش.

قٰالَ سَآوِي إِلىٰ جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْمٰاءِ قٰالَ لاٰ عٰاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللّٰهِ إِلاّٰ مَنْ رَحِمَ وَ حٰالَ بَيْنَهُمَا الْمَوْجُ فَكٰانَ مِنَ الْمُغْرَقِينَ  ﴿هود، 43﴾

گفت: به زودی به کوهی که مرا از [این] آب نگه دارد، پناه می‌برم. نوح گفت: امروز در برابر عذاب خدا هیچ نگه دارنده ای نیست، مگر کسی که [خدا بر او] رحم کند. و موج میان آن دو حایل شد و پسر از غرق شدگان گردید.

وَ قِيلَ يٰا أَرْضُ ابْلَعِي مٰاءَكِ وَ يٰا سَمٰاءُ أَقْلِعِي وَ غِيضَ الْمٰاءُ وَ قُضِيَ الْأَمْرُ وَ اسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ وَ قِيلَ بُعْداً لِلْقَوْمِ الظّٰالِمِينَ  ﴿هود، 44﴾

و [پس از هلاک شدن کافران] گفته شد: ای زمین! آب خود را فرو بر، و ای آسمان! [از ریختن باران] باز ایست، و آب کاستی گرفت و کار پایان یافت و کشتی بر [کوهِ] جودی قرار گرفت و گفته شد: دوری [از رحمت خدا] بر گروه ستمکاران باد.

(تعبیر انتهایی آیه می‌تواند نوعی خبر از ناحیۀ خدا باشد كه ظالمان از رحمت خدا دورند؛ زيرا نفرين پس از مردن افراد بي فايده است، مگر اينكه مربوط به قيامت باشد يا نفرين بر ساير ظالمان باشد)

وَ نٰادىٰ نُوحٌ رَبَّهُ فَقٰالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَ إِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَ أَنْتَ أَحْكَمُ الْحٰاكِمِينَ  ﴿هود، 45﴾

و نوح [پیش از توفان] پروردگارش را ندا داد و گفت: پروردگارا! به راستی که پسرم از خاندان من است و یقیناً وعده ات [به نجات خاندانم] حق است و تو بهترین داورانی.

قٰالَ يٰا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صٰالِحٍ فَلاٰ تَسْئَلْنِ مٰا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجٰاهِلِينَ  ﴿هود، 46﴾

خدا فرمود: ای نوح! به یقین او از خاندان تو نیست، او [دارای] کرداری ناشایسته است، پس چیزی را که به آن علم نداری از من مخواه، همانا من تو را اندرز می‌دهم که مبادا از ناآگاهان باشی.

قٰالَ رَبِّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْئَلَكَ مٰا لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَ إِلاّٰ تَغْفِرْ لِي وَ تَرْحَمْنِي أَكُنْ مِنَ الْخٰاسِرِينَ  ﴿هود، 47﴾

نوح گفت: پروردگارا! من از اینکه چیزی را که به آن علم ندارم از تو بخواهم به تو پناه می‌برم و اگر مرا نیامرزی و بر من رحم نکنی از زیانکاران خواهم بود.

(به نظر بنده حضرت نوح با توجه به مشترک لفظی بودن واژۀ «اهل» می‌خواهد از روی دلسوزی شخص دیگری را نیز نجات دهد و خدا به او تذکر می‌دهد که تا این اندازه مهربانی لازم نیست. پس حضرت نوح تا لحظات آخر برای کفار دلسوزی می‌کرده است)

خلاصۀ بحث امروز این شد که ابراهیم (ع) اگر چه از قوم مشركش اعراض كرد ولي پیوسته برای قومش خیر می‌خواست و وقتی تنها در یک مورد برای مؤمنان دعا کرد خدا به او اشکال گرفت و این با داستان نوح با توضیحاتی که دادیم هیچ منافاتی ندارد؛ زيرا داستان حضرت نوح مربوط به كفار بود. و تازه نفرين ابتدائي از سوي او عليه كفار انجام نشد.

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات