تفسیر آیات 107 و 108 سوره انعام در تاریخ 15 آذر 1401

تفسیر آیات 107 و 108 سوره انعام در تاریخ 15 آذر 1401

نکات درس تفسیر در تاریخ 15/9/1401

تفسیر آیات 107 و 108 سوره انعام

نهي از فحاشي

وَ لَوْ شٰاءَ اللّٰهُ مٰا أَشْرَكُوا وَ مٰا جَعَلْنٰاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً وَ مٰا أَنْتَ عَلَيْهِمْ بِوَكِيلٍ  ﴿الأنعام‏، 107﴾

اگر خدا خواسته بود آنان مشرک نشده بودند، [ولی خواست خدا تفاوت در فهم و آزادی در عمل است] و ما تو را حافظ آنان قرار ندادیم و تو بر آنان نگهبان نيستي.

وَ لاٰ تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّٰهِ فَيَسُبُّوا اللّٰهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذٰلِكَ زَيَّنّٰا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلىٰ رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِمٰا كٰانُوا يَعْمَلُونَ  ﴿الأنعام‏، 108﴾

و كساني را كه به جای خدا می‌خوانند، دشنام ندهید، که آنان هم از روی دشمنی به نادانی خدا را دشنام مي‌دهند. این گونه برای هر امتی عملشان را آراسته‌ایم؛ سپس بازگشت آنان به سوی پروردگارشان خواهد بود، آنگاه آنان را به آنچه انجام می‌دادند، آگاه می‌کند.

نکته 1: در جلسۀ قبل گفتم خدا با بندگان فرق دارد. خدا با اینکه می‌داند ما می‌خواهیم جرم کنیم ولی جلو ما را نمی‌گیرد و در عین حال شریک جرم حساب نمی‌شود ولی ما اگر فهمیدیم که کسی می‌خواهد جنایت کند باید جلو او را بگیریم و يا به پليس و نيروهاي اطلاعاتي خبر دهيم و الا شریک جرم حساب می‌شویم.

با گفتن این مطلب کسی اشکالی مطرح کرد که بالاخره این قصه تا گاو و ماهی پیش می‌رود و مثلا وقتی به نیروی انتظامی زنگ می‌زنیم که جلو مجرم را بگیرد کار به جاهای باریک می‌کشد که مثلا با بدحجابان برخورد تند کنند.

در جواب این اشکال باید بگویم که مثال بنده راجع به جنایاتی مثل چاقو کشی است ولی سر برهنه بیرون آمدن یا گناه است یا ترک اولی است ولي جرم نيست. ما در شرع اصلا دستوری نداریم که بدحجابان را دستگیر کنید.

متأسفانه ببینید عملكرد بد کار را به جايي رسانده است که در کلاس درس تفسیر با بیان کردن یک مثال براي حل يك مسألۀ اعتقادی بحث برخورد با بدحجابان پیش می‌آید.

بد نیست داستانی را بیان کنم: معلمی سر کلاس گفته بود قبلا زمانی که می‌خواستند بیمارستان بسازند برای اینکه ببینند کدام نقطۀ شهر برای ساخت بیمارستان مناسب‌تر است چند تکه گوشت در چند نقطۀ شهر می‌گذاشتند و بعد از مدتی مشاهده می‌کردند که کدام سالم است و کدام فاسد؟ آن قسمتی که گوشت در آن فاسد نشده بود برای ساخت بیمارستان مناسب‌تر تشخیص داده می‌شد.

معلم پس از مطرح کردن این بحث پرسیده بود بچه‌ها سؤالی ندارید؟ تمامي سؤالهاي بچه‌ها پیرامون گوشت بود كه آن گوشت چه شد و كي آن را خورد. نکته این است که معلم می‌خواسته بحث چگونگی ساخت بیمارستان را بگوید ولی بچه‌ها آنقدر گرسنگی کشیده‌اند که تمام حواسشان به گوشت است.

این جنایتی است که در زمان ما شده است که اینقدر مردم را گرسنه نگاه داشته‌اند که حواسشان به گوشت است نه بیمارستان. و جنایت بزرگ‌تر این است که آنقدر برای بدحجابان ناامنی ایجاد شده است که شخص نمی‌تواند ذهنش را از این بحث خارج کند و می‌گوید اگر این صحبت‌ها پخش شود نیروی انتظامی به کارهای خشن رو می‌آورد.

این جنایت بزرگ همان است که قرآن می‌فرماید:

وَ إِذٰا تَوَلّٰى سَعىٰ فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهٰا وَ يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللّٰهُ لاٰ يُحِبُّ الْفَسٰادَ  ﴿البقرة، 205﴾

و هنگامی که قدرت و حکومتی یابد، می‌کوشد که در زمین فساد و تباهی به بار آورد، و زراعت و نسل را نابود کند؛ و خدا فساد و تباهی را دوست ندارد.

وَ إِذٰا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللّٰهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ الْمِهٰادُ  ﴿البقرة، 206﴾

و چون به او گویند: از خدا پروا کن، غرور و سرسختی و تعصّب و لجاجت، او را به گناه وا می‌دارد؛ پس دوزخ او را بس است، و یقیناً بد جایگاهی است.

نکته 2: بحثی داشتیم که نهی در آیه 108 سوره انعام نهی مولوی است یا ارشادی؟ همچنین مراد از الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّٰهِ بت‌هاست یا مشرکان؟

ابتدا توضیح دهم که امر مولوی به این معناست که خدا چون مولی است و ما بنده‌ایم او، امر می‌کند و ما بدون چون و چرا باید انجام دهیم. امر ارشادی آن است که متعلقش محذوف است. گاهی ارشاد به حکم عقل است مثل «اطیعوا الله» که اگر در قرآن اين آيه نيامده بود باز عقل برای فهمیدن لزومم اطاعت، کافی بود.

 دقت کنید که اگر کسی مُرْشَدٌ اليه را انجام نداد عذاب به دنبال دارد. پس اينكه گفته مي‌شود تخلف امر ارشادی عذاب دارد، مرادشان اين است كه يك عذاب براي ترك مُرْشَدٌ اليه و يك عذاب براي تخلف امر ندارد و در واقع دو عذاب ندارد که کسی بگوید چون آن شخص، امر خدا و امر عقل را انجام نداده است دو عذاب دارد. خیر، تخلف حكم عقل و امر ارشادیِ به آن یک عذاب بیشتر ندارد نه اينكه اصلا عذاب نداشته باشد.

و اما گاهی اوقات امر ارشادی، ارشاد به حکم عرف است مثل اینکه می‌گویند چون مردم از سمت راست خیابان حرکت می‌کنند تو هم از همان سمت برو. تخلف از این امر، عذاب جهنم ندارد ولی گرفتاري عرفی دارد. همچنین ممکن است امر ارشادی، ارشاد به حکم طبیب باشد یا ارشاد به حکم اقتصادی باشد که تخلف از هریک از اینها ضررش به خود فرد می‌رسد. پس تنها امر ارشادیِ به حكم عقلی است که عذاب دارد.

حال به بحث برگردیم. می‌خواهیم بدانیم وَ لاٰ تَسُبُّوا امر ارشادی است یا مولوی؟

خودمان فکر کنیم که فحش دادن خوب است یا بد است؟ وقتی فکر می‌کنیم متوجه می‌شویم که فحش دادن بد است چرا که اگر کسی به ما فحش دهد ناراحت می‌شویم. همچنین فحش دادن به هر شخصی چه بالا و چه پایین بد است. حتی کشورهایی که مسلمان نیستند قرارشان این است که به یکدیگر احترام بگذارند. متأسفانه ما که قرآن می‌خوانیم به همۀ دنیا به گونه‌های مختلف فحش می‌دهیم ولی مردم دنیا با عقلشان فهمیده‌اند که نباید به دیگران فحش دهند.

 در شیعه می‌گویند غیبت غیر شیعه جایز است یا اگر اموالشان را خوردیم اشکالی ندارد. متأسفانه تبعیض نژادی در بین ما بسیار شدید است.

به هر حال نهی از چیزی که خود عقل می‌فهمد بد است ارشادی می‌شود.

با این حرف می‌فهمیم خطاب در وَ لاٰ تَسُبُّوا به هر انسانی با هر دین و آیینی است و کسی که فحش می‌دهد از مرحلۀ فهم، پایین‌تر است یعنی ابتدایی‌ترین چیزها را نیز نمی‌فهمد.

بد نیست به مناسبت داستانی بگویم: در زمان‌های قدیم کشاورزان وقتی بعد از کار تشنه می‌شدند می‌خوابیدند و دهانشان را روی آب می‌گذاشتند و از جوي آب مي‌خوردند و حتی با دست آب نمی‌خوردند. شخصی به یکی از آنها گفت: اینگونه آب نخور چون فهمت کم می‌شود. او گفته بود: فهم چیست؟ او جواب داد تو بخور، از تو چيزي كم نمي‌شود.

حال این بحث مربوط به عقلا و خردمندان است و عده‌اي از متعصبان اين مباحث را نمی‌فهمند. وقتی به آنها گفته شود که فحش ندهید می‌گویند ما فحش می‌دهیم و اشکالی ندارد. به این‌ها باید گفت هر کار که می‌خواهید بکنید.

سؤال: اینکه شما می‌گویید خطاب در وَ لاٰ تَسُبُّوا تنها به مسلمانان نیست بلکه به همۀ انسان‌هاست چه قرینه‌ای برای این حرفتان دارید؟

جواب: همین سؤال را از شما می‌پرسم. اگر شما می‌گویید خطاب آيه تنها به مسلمانان است چه قرینه‌ای دارید؟ مگر خطاب در آیات قبلی مفرد و به پيامبر(ص) نبود چه شد که یکدفعه خطاب به صورت جمع شد؟ چرا خطاب به مسلمانان باشد؟ خطاب مي‌تواند به هر شنوندۀ عاقلي باشد نه اينكه تنها به مسلمانان باشد؛ زيرا وقتی یک مسأله عقلی است پس آن مسأله مربوط به همه است. وقتی در نهج البلاغه آمده است که به سپاه معاویه فحش ندهید از آن استفاده می‌شود که این کار کلا بد است. پس نهی در وَ لاٰ تَسُبُّوا به هر انسان مکلفی است که می‌فهمد.

همچنین وقتی نهی، ارشادی و به حکم عقل شد می‌فهمیم که حتی به سنگ و سگ و معاویه و یزید نیز نباید فحش داد. نه به اين خاطر كه يزيد خوب است بلكه به اين دليل كه فحش بد است. شايد به همین خاطر مفعول در آیه مجمل است تا شامل بت و بت‌پرست بشود و  به طريق اولي شامل تمامي افراد و اشياء كه از بت و بت‌پرست بهترند نيز بشود. پس منظور از تعبیر الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّٰهِ می‌تواند بت‌ها باشد و می‌تواند انسان‌هاي بت‌پرست باشد.

نکته 3: معمولا فحشی که داده می‌شود طرف مقابل مناسب به فحشی که خورده است فحش می‌دهد. حال وقتی در آیۀ 108 گفته شده که آنها به خدا فحش می‌دهند بیشتر به ذهن می‌رسد مراد از الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّٰهِ بت‌هاست و مراد، نهی از فحش به بت‌هاست.

نکته 4: اینکه در آیه 108 علت حکم آمده است خودش دلالت دارد که نهی در آیه ارشادی است چون در نهی مولوی علت آورده نمی‌شود.

نکته 5: بت چیز بدی است و اصلا جامد است. حال وقتی به بت نباید فحش داد به طریق اولی به بت‌پرست نباید فحش داد. پس به نص آیه نباید به بت فحش داد و به قیاس اولویت و همچنین ظاهر لفظ آیه، نباید به بت‌پرست فحش داد. همچنین به طریق اولی نباید به موحدان يا به مسلمان فحش داد. پس به اهل سنت نباید فحش داد. فحش موجب ایجاد کینه و عداوت می‌شود. اگر به اهل سنت فحش دادیم این موجب می‌شود که برخی از آنها به ائمۀ ما با اینکه آنها را دوست دارند فحش دهند.

از همین‌جا جواب این سؤال داده می‌شود که چرا طبق این آیه مشرکان ممکن است به خدا فحش دهند در حالی که آنها خدا را قبول دارند؟

جواب این است که فحش به خدا از روی عصبانیت لحظه‌ای است. فحش دادن موجب عصبانیت است و موجب می‌شود که طرف نیز فحش دهد و در نتیجه گناه دو فحش بر عهدۀ فحش دهندۀ اول می‌آید.

پس در دهۀ فاطمیه نباید در روضه‌ها فحش داد و اهانت کرد. بله در روضه‌ها خوب است خطبۀ حضرت زهرا(س) خوانده شود ولی فحش دادن و توهین کردن ممنوع است.

نکته 6: فحش دادن فی نفسه بد است و حتی فحش به جمادات و حیوانات نیز بد است. پس اگر کسی به حیوانش فحش دهد با اینکه آن حیوان چیزی نمی‌فهمد باز این کار جایز نیست. بگذریم که گفته شده حتی حیوانات و جمادات نیز شعور دارند و فحش به آنها نیز اثر بد بر روی آنها دارد.

متأسفانه باید بگویم فحش و لعن و مرگ گفتن از حوزه شروع می‌شود. به قول شاعر:

ماهی از سر گنده گردد نی ز دم              فتنه از عمامه خیزد نی ز خم

جالب است که حتی آیت الله جوادی آملی نیز در تسنيم ج  26 ص 527  بد بودن فحش را از بدیهیات عقل دانسته و نوشته است: چون دشنام دادن به مقدسات و آلهۀ بت‌پرستان، دهن‌كجي آن‌ها به الله را در پي دارد، عقل اين عمل را قبيح مي‌شمارد و شارع مقدس نيز همين حكم عقلي را امضا كرده است. بررسي همه جانبه عقلي اثبات مي‌كند كه اين حكم عقلي جزو مستقلات عقلي است. بنابراين نهي (لاتسبوا) ارشاد به همين حكم عقلي است و در نتيجه حكم شرعي با واسطه است، مانند فرمان به (اطيعوا الله) كه ارشاد به حكم عقل است.

 پس این حرف‌ها تنها حرف بنده نیست. اگر بنده گفتم به یزید فحش ندهید نمی‌خواهم بگویم یزید خوب است بلکه می‌خواهم بگویم فحش دادن بد است.

نکته 7: عده‌ای عقل گرا هستند. عده‌ای قرآنی هستند. عده‌ای نیز دنبال روایت هستند. جالب است که در بحث بد بودن فحش، عقل و قرآن و روایات متفق هستند. پس دیگر بهانه‌ای برای فحش دادن نمی‌ماند. در این جلسه از عقل و قرآن گفتیم. ان شاء الله در جلسۀ آینده روایات این باب را نیز خواهیم خواند.

0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی ترین
تازه‌ترین بیشترین واکنش نشان داده شده(آرا)
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات