سبد خرید شما خالی است.
سبد خرید شما خالی است.
نکات درس تفسیر در تاریخ 30/9/1401
تفسیر آیه 108 سوره انعام
وَ لاٰ تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللّٰهِ فَيَسُبُّوا اللّٰهَ عَدْواً بِغَيْرِ عِلْمٍ كَذٰلِكَ زَيَّنّٰا لِكُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلىٰ رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَيُنَبِّئُهُمْ بِمٰا كٰانُوا يَعْمَلُونَ ﴿الأنعام، 108﴾
و كساني را كه به جای خدا میخوانند، دشنام ندهید، که آنان هم از روی دشمنی به نادانی خدا را دشنام ميدهند. این گونه برای هر امتی عملشان را آراستهایم؛ سپس بازگشت آنان به سوی پروردگارشان خواهد بود، آنگاه آنان را به آنچه انجام میدادند، آگاه میکند.
نکته 1: بحث پیرامون بررسی آیاتی بود که احتمالا با آیۀ مورد بحث ناسازگار است. این آیه گفته فحش ندهید ولی از آیات دیگری فحش دادن استشمام میشود. در جلسات قبل برخی از این آیات را بررسی کردیم و در اینجا ادامۀ آیات را بررسی خواهیم کرد:
يٰا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاٰ تَتَّخِذُوا بِطٰانَةً مِنْ دُونِكُمْ لاٰ يَأْلُونَكُمْ خَبٰالاً وَدُّوا مٰا عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضٰاءُ مِنْ أَفْوٰاهِهِمْ وَ مٰا تُخْفِي صُدُورُهُمْ أَكْبَرُ قَدْ بَيَّنّٰا لَكُمُ الْآيٰاتِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْقِلُونَ ﴿آلعمران، 118﴾
ای مسلمانان! از غیر خودتان برای خود مَحْرَم راز نگیرید؛ آنان از هیچ توطئه و فسادی درباره شما کوتاهی نمیکنند؛ شدت گرفتاری و رنج و زیان شما را دوست دارند؛ تحقیقاً دشمنی [با اسلام و مسلمانان] از لابلای سخنانشان پدیدار است و آنچه سینههایشان [از کینه و نفرت] پنهان میدارد بزرگتر است. ما نشانه ها [یِ دشمنی و کینۀ آنان] را اگر میاندیشید برای شما روشن ساختیم.
هٰا أَنْتُمْ أُولاٰءِ تُحِبُّونَهُمْ وَ لاٰ يُحِبُّونَكُمْ وَ تُؤْمِنُونَ بِالْكِتٰابِ كُلِّهِ وَ إِذٰا لَقُوكُمْ قٰالُوا آمَنّٰا وَ إِذٰا خَلَوْا عَضُّوا عَلَيْكُمُ الْأَنٰامِلَ مِنَ الْغَيْظِ قُلْ مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ إِنَّ اَللّٰهَ عَلِيمٌ بِذٰاتِ اَلصُّدُورِ ﴿آلعمران، 119﴾
آگاه باشید! این شمایید که آنان را دوست دارید، و[لي] آنان شما را دوست ندارند. و شما به همه کتاب ها [یِ آسمانی] ایمان دارید [ولی آنان ایمان ندارند]. و چون با شما دیدار کنند، میگویند: ایمان آوردیم. و زمانی که با یکدیگر خلوت نمایند از شدت خشمی که بر شما دارند، سر انگشتان خود را میگزند. بگو: به خشمتان بمیرید. یقیناً خدا به آنچه در سینه هاست، داناست.
برخي مسلمانان فکر میکردند مشرکان یا اهل کتاب خوب هستند و میتوانند رازهای خود را به آنها بگویند. در اینجا خداوند به مسلمانان هشدار میدهد که باید مواظب آنها باشید چرا که باطن آنها جور دیگری است.
البته باید توجه داشت که قرآن قشر خاصی را با اسم و رسم معرفي نكرده است بلکه از کسانی صحبت میکند که تنها خودشان میدانند چه کسانی هستند و تعبیر قُلْ مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ به این معنا نیست که پیامبر(ص) افراد مشخصی را خطاب کند بلکه افرادی که خودشان این صفات را دارند را نشان گرفته تا به آنها بفهماند دورویی آنها به نفع آنها نیست. پس چون این تعبیر خطاب به افراد مشخصی نيست، فحش حساب نمیشود ولی یک خبر غیبی است تا افراد بفهمند قرآن از درون خانۀ آنها که مخفیانه دستشان را گاز میگیرند خبر میدهد.
پرسش: امروزه در كشور ما برخی خطاب مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ را به آمریکا میگیرند.
پاسخ: به نظر ميرسد چنين چيزي با آيه و با واقعيت خارج سازگاري ندارد؛ چرا که ما آنان را رازدار خود نگرفتهايم . ثانيا ما پيشرفت چنداني نداشتهايم كه آنان خشمگين شوند تا بگوييم به خشم خود بميريد. اگر ما كشور آباد، انسانهاي درستكار، مسؤلان ساده زيست و مردمي داشتيم كه آنان حسرتش را بخورند ميگفتيم به خشم خود بميريد؛ ولي وقتي پول ما بی ارزش شده است و مردم ما دروغگو شدهاند و با اسلام مخالفت ميكنند ما بايد از غم و غصه بميريم.
اشكال: ما پيشرفتهاي نظامي مهمي داشتهايم و بايد آنان از خشم اسلحههاي ما بميرند.
جواب: اگر به خاطر سلاحهایمان مُوتُوا بِغَيْظِكُمْ بگوییم نیز درست نیست چون مگر با ساختن سلاح انسان میشویم؟ انسان شدن به چیز دیگری است.
در مجموع این آیات مربوط به صدر اسلام است و اگر کسی بخواهد تطبیق کند لازم است شرائطش وجود داشته باشد.
سؤال: شما آیۀ وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اِسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِبٰاطِ اَلْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اَللّٰهِ وَ عَدُوَّكُمْ وَ آخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ ﴿الأنفال، 60﴾ را چگونه تفسیر میکنید؟ آیا از این آیه بدست نمیآید که ما باید بالاتر از اسلحههای دشمن داشته باشیم؟
جواب: بحث مفصل این آیه را در تفسیر سوره انفال مشاهده کنید. در زمانهای قدیم جنگها سخت افزاری بودند یعنی نیاز به جسم قوی و اسلحۀ قوی بود ولی با گذشت زمان اسلحۀ قوی کارساز نیست بلکه آن چیزی که کارساز است اقتصاد و علم قوی است. مثلا کشوری مثل ژاپن با اینکه سلاح خاصی ندارد ولی علوم و فنونی دارد که اگر نخواهد علمش را صادر کند جهان با مشکل رو به رو میشود.
اما سلاح اتمی با اینکه در چندین کشور وجود دارد ولی کسی بکار نمیبرد چون میدانند اگر بکار بردند خودشان نیز نابود میشوند. فرض کنید ما نیز سلاح اتمی بدست آوردیم. در این صورت آیا واقعا دشمن از ما میترسد؟ به ذهن میآید که مراد از آيه سوره انفال سلاح علم است. قرینهام بر این حرف تعبیر رِبٰاطِ اَلْخَيْلِ است که معنای خیالات از آن بدست میآید و اگر به اسب، خیل گفته میشود از باب قوۀ خیالش است. پس اسب موضوعیت ندارد بلکه باید خیال پردازانه پیش رفت تا جایی که در علم به نقطههای بالایی برسیم که جهان نیاز به علم ما داشته باشد و از این طریق دشمن از ما بترسد تا اگر قصد نابودی ما را داشت به هراس بیفتد که در این صورت از علم ما محروم میشود.
پس اینکه تصور کنیم این آیه بحث اسلحه را مطرح میکند نوعی ساده انگاری است. ما باید اقتصاد قوی داشته باشیم. حتی باید معنویت قوی داشته باشیم تا همۀ دنیا که به دنبال معنویت هستند به سمت ما بیایند.
پس ظاهر قرآن مربوط به آن زمان است که مشرکان شمشیر و اسب داشتند ولی در این زمان نمیتوان گفت قرآن مسابقۀ تسلیحاتی به راه انداخته است.
و اما آیۀ بعدی در مورد فحش که باید پیرامون آن توضیح داده شود در سوره مؤمنون است:
قٰالُوا رَبَّنٰا غَلَبَتْ عَلَيْنٰا شِقْوَتُنٰا وَ كُنّٰا قَوْماً ضٰالِّينَ ﴿المؤمنون، 106﴾
جهنمیان میگویند: پروردگارا! تیره بختی و شقاوت ما بر ما چیره شد، و ما گروهی گمراه بودیم.
رَبَّنٰا أَخْرِجْنٰا مِنْهٰا فَإِنْ عُدْنٰا فَإِنّٰا ظٰالِمُونَ ﴿المؤمنون، 107﴾
پروردگارا! ما را از دوزخ بیرون آر، پس اگر [به بدی ها و گمراهی ها] بازگشتیم، بی تردید ستمکار خواهیم بود.
قٰالَ اخْسَؤُا فِيهٰا وَ لاٰ تُكَلِّمُونِ ﴿المؤمنون، 108﴾
[خدا] میگوید: [ای سگان!] در دوزخ گم شوید و با من سخن مگویید!
اینکه خدا برای کافران و فرعونیان خطاب گم شويد بکار ببرد توهین نیست، چرا که با چنین افرادی نمیتوان با ملایمت صحبت کرد. توهینی که خدا به آنها کرده در مقابل توهینهایی است که آنها به مسلمانان میکردند و آیه 109و 110 شاهد بر همین مطلب است چرا که میفرماید:
إِنَّهُ كٰانَ فَرِيقٌ مِنْ عِبٰادِي يَقُولُونَ رَبَّنٰا آمَنّٰا فَاغْفِرْ لَنٰا وَ ارْحَمْنٰا وَ أَنْتَ خَيْرُ الرّٰاحِمِينَ ﴿المؤمنون، 109﴾
[به یاد دارید که] گروهی از بندگان من بودند که میگفتند: پروردگارا! ما ایمان آوردیم، پس ما را بیامرز و به ما رحم کن که تو بهترین رحم کنندگانی.
فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِيًّا حَتّٰى أَنْسَوْكُمْ ذِكْرِي وَ كُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَكُونَ ﴿المؤمنون، 110﴾
امّا شما آنها را به باد مسخره گرفتید تا شما را از یاد من غافل کردند؛ و شما به آنان میخندیدید!
کار اینها مسخره کردن مؤمنان بوده که هیچ توجیهی ندارد و در مقابل این کار کلمۀ «اخسئوا» بکار رفته است.
انواع فحش
فحش دو نوع است. برخی از فحشها را میتوان مقابله کرد مثلا اگر کسی به ما گفت خری میشود به او گفت خودت خری یا اگر کسی میگوید خدا تو را بکشد به او میگوییم خدا خودت را بکشد. البته جواب دادن در این موارد واجب نیست بلکه میتوان سکوت کرد. بله اگر جواب دادیم نمیتوان بیشتر از حد خودش پیش رویم چون قرآن فرموده است:
فَمَنِ اِعْتَدىٰ عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اِعْتَدىٰ عَلَيْكُمْ وَ اِتَّقُوا اَللّٰهَ وَ اِعْلَمُوا أَنَّ اَللّٰهَ مَعَ اَلْمُتَّقِينَ ﴿البقرة، 194﴾
پس هر که بر شما تعدّی کرد، شما هم به مثل آن بر او تعدّی کنید، و از خدا پروا نمایید، و بدانید که خدا با پروا پیشگان است.
ولی برخی از فحشها مثل فحشهای ناموسی را نمیتوان مقابلۀ به مثل کرد چون دین ما دین اخلاق است و میخواهد اخلاق را گسترش دهد. حال اگر حرف بد را با حرف بد مقابله کردیم ما حصل آن جامعۀ غیر اخلاقی میشود.
بد نیست به مناسبت به حکمت 420 نهج البلاغه اشاره کنم:
وَ رُوِيَ أَنَّهُ (عليه السلام) كَانَ جَالِساً فِي أَصْحَابِهِ، فَمَرَّتْ بِهِمُ امْرَأَةٌ جَمِيلَةٌ فَرَمَقَهَا الْقَوْمُ بِأَبْصَارِهِمْ، فَقَالَ (عليه السلام):
إِنَّ أَبْصَارَ هَذِهِ الْفُحُولِ طَوَامِحُ، وَ إِنَّ ذَلِكَ سَبَبُ هِبَابِهَا؛ فَإِذَا نَظَرَ أَحَدُكُمْ إِلَى امْرَأَةٍ تُعْجِبُهُ، فَلْيُلَامِسْ أَهْلَهُ، فَإِنَّمَا هِيَ امْرَأَةٌ كَامْرَأَتِهِ.
فَقَالَ رَجُلٌ مِنَ الْخَوَارِجِ: قَاتَلَهُ اللَّهُ كَافِراً، مَا أَفْقَهَهُ! فَوَثَبَ الْقَوْمُ لِيَقْتُلُوهُ، فَقَالَ (عليه السلام):
رُوَيْداً، إِنَّمَا هُوَ سَبٌّ بِسَبٍّ، أَوْ عَفْوٌ عَنْ ذَنْبٍ.
اصحاب امام پیرامونش نشسته بودند که زنی زیبا از آنجا گذشت. حاضران دیده به آن زن دوختند. امام فرمود: همانا دیدگان این مردان به منظرۀ شهوت آمیز دوخته شده و به هیجان آمدهاند، هرگاه کسی از شما با زنی به شگفتی آید با همسرش بیامیزد که او نیز زنی چون زن وی باشد.(مردی از خوارج گفت: خدا این کافر را بکشد چقدر فقه میداند. مردم برای کشتن او برخاستند، امام فرمود): آرام باشید، دشنام را با دشنام باید پاسخ داد یا بخشیدن از گناه.
از این روایت چند نکته بدست میآید:
الف) طبق این روایت شخصی در زمان امیر المؤمنین(ع) رو در رو به او توهین کرده، ولی حضرت نگفته است که او را بگیرید و زندان کنید.
ب) از این روایت بدست میآید آن زنی که رد شده است پوشيه نداشته است و حضرت نیز اصلا چیزی نگفته است که چرا تو که زیبا هستی از خانه بیرون آمدهای؟ پس اینکه ما به زنان ایراد میگیریم که باید در خانه بنشینید یا پوشيه بزنید اشتباه است.
ج) حضرت در اینجا مردان را مورد خطاب قرار داد نه زن را. تازه خطاب او به مردان نیز لطیف بود.
د) معلوم است که مردان در آن جامعه زن داشتند که حضرت میگوید سراغ زن خودتان بروید. پس اینکه اقتصاد ما بد است و جوانان نمیتوانند ازدواج کنند خودش بزرگترین مشکل است.
لطيفه: دختر و پسری در مسجد مشغول عمل جنسي شدند و آقای مسجد خیلی از آنها ناراحت شد و گفت شما شرف ندارید. شما دین ندارید. آنها گفتند: همه چیز داریم ولی مکان نداریم.
پس بجای اینکه بخواهیم زنان را محدود کنیم باید شرائط ازدواج را فراهم کنیم. ما چون این مسأله را درست نکردهایم طبیعتا بحث عفاف و حجاب نیز اثر نمیکند.
به هر حال میخواهم بگویم گاهی اوقات میتوان توهین را با توهین پاسخ داد و اتفاقا اگر قرآن به زن ابولهب حمالة الحطب گفته است از این باب است چرا که او توهینهای زیادی به پیامبر(ص) میکرد. پس هجو تا این اندازه در مقابل هجو طرف جایز است و بیشترش جایز نیست.