نکات درس نهج البلاغه در تاریخ 21/10/1401
شرح خطبه دوم نهج البلاغه
زَرَعُوا الْفُجُورَ وَ سَقَوْهُ الْغُرُورَ وَ حَصَدُوا الثُّبُورَ.
«[فاسدانى] تخم گناه افشاندند و با آب فريب آبيارىش كردند، و عذاب و بدبختى درو کردند.»
شاید مراد از این جملات بنی امیه باشد.
لَا يُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه وآله) مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ وَ لَا يُسَوَّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَيْهِ أَبَداً. هُمْ أَسَاسُ الدِّينِ وَ عِمَادُ الْيَقِينِ. إِلَيْهِمْ يَفِيءُ الْغَالِي وَ بِهِمْ يُلْحَقُ التَّالِي وَ لَهُمْ خَصَائِصُ حَقِّ الْوِلَايَةِ وَ فِيهِمُ الْوَصِيَّةُ وَ الْوِرَاثَةُ. الْآنَ إِذْ رَجَعَ الْحَقُّ إِلَى أَهْلِهِ وَ نُقِلَ إِلَى مُنْتَقَلِهِ.
در اين امّت هيچ كس با آل محمد (صلى اللّه عليه و آله) قابل مقایسه نیست. كسانى كه مرهون نعمتهاى ايشاناند با ايشان برابر نتوان داشت، آنان اساس ديناند و ستون يقين؛ افراط كاران به آنان بر میگردند و واپس ماندگان به ايشان میپيوندند. ويژگيهاى ولایت تنها در آنهاست. و وصیت و وراثت نبی منحصر در ايشان است. اكنون حق به كسى بازگشته كه شايسته آن است و به جايى باز آمده كه از آنجا رخت بر بسته بود.»
رکن اصلی این خطبه راجع به فتنهها بود که توضیح دادیم چنین فتنههایی در هر زمانی بوده است. البته با توجه به اینکه صدا و سیما فتنه را اشتباه معنا میکند و در افراد خاصی به کار میبرد، لازم است که در اینجا به معنای فتنه اشاره شود.
فتنه به حادثهای گفته میشود که افراد در آن مضطرب و سردرگم میشوند. مثل اینکه طلای ناخالص را در بوته میریزند و ذوب میکنند تا خالصش جدا شود. در این موقع از واژۀ فتنه استفاده میشود چرا که طلای ناخالص مورد اضطراب قرار میگیرد. پس حوادث سختی که افراد در آن آزمایش و آب دیده میشوند، تا خلوصشان روشن شود، را فتنه میگویند.
قبل از آمدن پیامبر(ص) فتنههای زیادی بود به گونهای که افراد حتی شبها درست نمیتوانستند بخوابند.
با آمدن پیامبر(ص) که حرفهایی از مهربانی میزد عربها واقعا تعجب میکردند و خود این موجب اضطرابشان شد.
در زمان حضرت علی(ع) در بحث جنگ جمل و صفین و نهروان نیز افراد به اضطراب افتادند که واقعا حق با کدام گروه است.
امروزه نیز به گونۀ دیگری فتنه است. امروزه راجع به اصل دین شبهه وجود دارد و مثلا میگویند اگر دین حق است چرا اینقدر در بین مسلمانان اختلاف و جنگ وجود دارد؟ چرا مسلمانها معمولا عقب مانده هستند؟ چرا حاکمانی پیدا شدند که به نام اسلام آدم میکشند؟
اینها همه فتنه است. البته مشکل زمان ما این است که نه پیامبری هست و نه امامی و احادیث منسوب به آنها معلوم نیست که حتما از آنها صادر شده باشد.
ما در زمان خودمان دیدهایم که چقدر حوادث وارونه میشود. پس چگونه ممکن است حوادث صدر اسلام وارونه نشده باشد؟ به خصوص اینکه بنی امیهای که سالها با اسلام جنگ داشتند حاکم شدند.
پس ما امروزه با فتنهای رو به رو هستیم که دین را بد جلوه میدهند و نسبت به آن دست خالی هستیم.
برای مقابله با این فتنهها نه به احادیث بلکه به روش آنان باید تمسک کرد. روش پیامبر(ص) مهربانی بوده است و ما امروزه باید روشها را اخذ کنیم. ساختن خبر دروغ ممکن است ولی روش را نمیتوان تحریف کرد.
و اما قسمت آخر این خطبه بسیار مهم است که دلالت دارد کسی با آل محمد(ص) قابل قیاس نیست. پس نباید افراد و بزرگانی مثل سلمان و ابوذر را با آل محمد(ص) قیاس کرد.
برخی نسبت به بزرگان میگویند آنها تالی تلو معصوم هستند که چنین قیاسهایی صحیح نیست.
و اما اینکه کسی به آل محمد قیاس نمیشود از کجا فهمیده میشود؟ اگر قدرت و مدیریت باشد دیگران نیز دارند. به نظر من مهمترین چیزی که ائمه داشتند و بقیه آن را نداشتند مهربانی بوده است.
پیامبر(ص) افرادی مثل هند جگرخوار را بخشیده است و حتی صد شتر به شوهرش ابوسفیان هدیه داد. پس این یک فرد استثنایی است. حضرت علی(ع) نیز همینگونه بوده است چرا که بر علیه ایشان جنگی به راه انداختند ولی همۀ آن افراد اسیر شده را بخشید. امام حسین(ع) نیز اوج مهربانی را داشت. حتی ایشان کوچکترین فحش و توهینی به دشمنان خود نکرد.
بخشیدن بچۀ خود انسان هنر نیست بلکه بخشیدن دشمن هنر است که ائمه چنین بودهاند.
ائمۀ ما فحش میشنیدند ولی باز به فحشدهندگان مهربانی میکردند. واقعا ائمه چه آدمهایی بودند که دشمن را دوست میداشتند؟
منظور از حق ولایتی که در قسمت آخر خطبه به آن اشاره شده است طبق گفتۀ مفسران نهج البلاغة حق حکومت است. اما بنده در تفسیر آیه 55 سوره مائده گفتهام که واژۀ ولیّ به معنای دوست تأثیرگذار است. در ذیل این آیه شأن نزولی نقل شده که حضرت علی(ع) در موقع نماز مستحبی قبل از ظهر به فقیری که کمک میخواست کمک کرد.
این اوج مهربانی است چون اگر او به فقیر چیزی نمیداد تا نمازش تمام شود نه فقیر میرفت نه از گرسنگی میمرد. و معطل میشد تا بعد از نماز ظهر چیزی به او داده شود، ولی حضرت علی مثل مادر مهربان در نماز به او کمک کرد و راز این مطلب همان مهربانی غیر قابل وصف اوست. مثل یک مادر مهربان که در حین نماز بچهاش را که در حال گریه است بغل میکند. عشق مادر به بچه قابل وصف نیست. حال کار حضرت علی(ع) نیز از همین قبیل است که نسبت به خلق این چنین مهربان است و حتی در حین نماز کمک میکند.
حضرت زهرا(س) و امام حسن(ع) نیز همینگونه بودهاند.
پس کسی که اینقدر مهربان است سزاوار ولایت و حکومت است نه دیگری.
مرحوم آیت الله منتظری در ذیل عبارت مورد بحث حق ولایت را به معنای حکومت دانسته است، نه مهربانی. و در کتاب ولایت فقیه یکی از شرائط ولی فقیه را «مهربانی» ننوشته است. جالب است که ایشان بقیۀ شرائط را گفته ولی مهربانی را اشاره نکرده است. تازه گفته یکی از شرائط ولی فقیه مرد بودن است و زن نمیتواند حاکم شود به خاطر این است که زن مهربانتر از مرد است و کسی که مهربان است نمیتواند حکومت کند.
بنده بر عکس میگویم، حاکم باید مهربان باشد. مگر قرآن، پیامبر(ص) را رحمة للعالمین معرفی نکرده است.
به نظر من مهمترین ویژگی که شخص را ولیّ میکند اوج مهربانی اوست. ویژگی یک حاکم اسلامی که دیگران ندارند مهربانی است و الا چیزهای دیگر را دیگران نیز دارند.
واقعا عجیب است که یک روحانی در تلویزیون گفته است محارب را میشود کشت و میتوان زندان کرد ولی زندان خرج برمیدارد و به همی خاطر محارب باید کشته شود. به ایشان و همفکرانش میگویم مگر ائمه به اسیر جنگی طعام نمیدادند؟ مگر پیامبر(ص) اسراء را آزاد نمیکرد؟ ائمه تحمل اینکه کسی در بند بماند را نداشتند.
و اما مراد از ارث در انتهای خطبه همان وراثت علمی و معنوی است نه مادی. به هر حال در فتنهها باید دنبال ائمۀ اطهار برویم.