سبد خرید شما خالی است.
سبد خرید شما خالی است.
نکات درس نهج البلاغه در تاریخ 28/10/1401
شرح خطبه سوم نهج البلاغه
و من خطبة له (علیه السلام) و هي المعروفة بالشقشقية و تشتمل على الشَكوى من أمر الخلافة ثم ترجيح صبره عنها ثم مبايعة الناس له.
أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا فُلَانٌ [ابْنُ أَبِي قُحَافَةَ].
شِكْوِه از ابابكر و غصب خلافت
آگاه باشيد به خدا سوگند ابا بكر، لباس خلافت را به سختی بر تن كرد.
وجه اینکه به این خطبه شقشقیه گفته شده مربوط به آخر خطبه است که حضرت در آخر وقتی شخصی کلامش را قطع میکند میفرماید: تلک شقشقة هدرت.
عربها معمولا اشیاء را به شتر و بیابان تشبیه میکردند و الفاظشان با این چیزها مرتبط بوده است. پس اگر کسی بخواهد قرآن و نهج البلاغه را خوب بفهمد باید مدتی در میان بادیه نشینان عرب زندگی کند و لفظهای مختلفی که بکار میبرند را ببیند.
حال شقشقه مربوط به هیجان شتر است که کفی از دهانش بیرون میآید و دوباره فرو میرود. حال وقتی حضرت این خطبه را خواند و شخصی وسط کلامش پرید این جمله را گفت که مثل شتری که کفی از دهانش بیرون میآید و دوباره فرو میرود من هم حرفهایی زدم که دیگر فرو رفت.
از همینجا میتوان فهمید حرفهایی که در این خطبه زده شده است کلام خاصی است که کمتر از حضرت صادر شده است. به خصوص اینکه تیپ این خطبه با دیگر جملات نهج البلاغه سازگار نیست و به همین خاطر عدهای گفتهاند این خطبه مربوط به حضرت علی(ع) نیست بلکه خود سید رضی آن را انشاء کرده است.
آیت الله منتظری در شرح نهج البلاغه از علمای مختلفی نقل کرده است که همگی گفتهاند این خطبه مربوط به حضرت علی(ع) است و قبل از سید رضی نیز نقل شده بوده و حتی برخی از علمای اهل سنت نیز آن را نقل کردهاند.
برای آشنایی بیشتر در این زمینه و بررسی سندی این خطبه میتوانید به کتاب «درسهایی از نهج البلاغه» مرحوم آیت الله منتظری مراجعه کنید. فعلا بنده قصد دارم بیشتر در بارۀ محتوای این خطبه صحبت کنم.
در این خطبه از خلفاء بدگویی شده و به همین خاطر عدهای در صحت آن به شک افتادهاند چرا که سید رضی معمولا در نهج البلاغه مطالب وحدت بخش و علمی و تاریخی را نقل کرده و چیزهایی که بدگویی خلفاء باشد را نقل نکرده است و چون این خطبه بدگویی خلفاء است عدهای نسبت به آن اشکال دارند.
به هر حال ما نمیدانیم چه بگوییم؟ اگر بگوییم حضرت احساسی شد و بر علیه خلفاء حرف زده است، این با معصومیت ائمه سازگار نیست. از آن طرف در اینجا که افشاگری کرده چرا ادامه نداده است این نیز برای ما مبهم است. اگر بیان این خطبه مصلحت بوده چرا آن را قطع کرد و اگر مصلحت نبوده اصلا چرا شروع کرد؟
پس چیزی که میتوانیم بگوییم این است که این خطبه با مجموع نهج البلاغة سازگار نیست ولی البته با چیزهایی که امروزه در جامعۀ شیعه میگذرد سازگار است.
سؤال: آیا در اهل تسنن غیر از ابن ابی الحدید کسی این خطبه را تأیید کرده است؟
جواب: بنده در این زمینه تحقیق نکردهام و نظری ندارم، ولی آیت الله منتظری در این زمینه نظر داده است.
و اما آقای محمود صلواتی در مورد این خطبه در ترجمۀ خود گفتهاند:
«این خطبه با توجه به قرائن تاریخی در اواخر سال 38 یا اوایل سال 39 بیان شده است که در مورد حوادث بعد از رحلت پیامبر(ص) میباشد و در بین خواص اصحاب مطرح شده است.»
به هر حال نمیشود قطعا ثابت کرد که این خطبه از حضرت صادر شده و نسل اندر نسل خوانده شده تا به ما رسیده است.
البته دقت کنید که مهربانی با بیان حقایق متفاوت است. حضرت علی(ع) مهربان بوده ولی حق دارد حقایق را بیان کند. پس این خطبه با مهربانی حضرت منافات ندارد ولی با بقیۀ جملات نهج البلاغة منافات دارد.
به هر حال اگر خروجی این خطبه تفرقه باشد لزومی ندارد زیاد بر روی آن اصرار شود. اهل سنت از این خطبه ناراحت میشوند که چرا به خلفا اهانت شده و سنتیهای شیعه نیز ناراحت میشوند که چرا حضرت علی بیشتر از این از خلفاء بدگویی نکرده است.
در مورد تعبیر أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا فُلَانٌ [ابْنُ أَبِي قُحَافَةَ] چند نکته قابل ذکر است از جمله اینکه معمولا افراد خوب حتی برای حرفهای صحیح سوگند نمیخورند. حال اینکه حضرت در اینجا سوگند خورده است چه وجهی دارد؟ خود این انسان را به شک میاندازد که آیا حضرت این جملات را گفته است یا نه؟ به خصوص اینکه تأکیدات زیادی در این جملات وجود دارد انسان را بیشتر به شک میاندازد.
و اما قمیص به معنای پیراهن است و در اینجا تشبیهی رخ داده است که خلافت به پیراهن تشبیه شده است. تازه تَقَمَّصَهَا از باب تفعل است که به معنای این است که کسی به زور چیزی را به خود بچسباند و مراد این است که پیراهن خلافت به تن ابوبکر نمیرفت ولی او به زور آن را به خودش پوشانده است.
و اما مراد از فلان همان ابوبکر است.
سؤال: آیا حضرت علی(ع) پشت سر خلفاء نماز میخوانده است؟
جواب: قرائنی بر این مطلب دلالت دارد ولی البته ایشان نمازش را خاص میخوانده است مثلا بعد از نماز جمعه دو رکعت دیگر میخوانده است.
سؤال: شاعر میگوید: به جز از علی که گوید به پسر که قاتل من چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا
آیا این شعر غلو و شخص پرستی نیست؟ دیگران نیز مثل ماندلا چنین کردهاند.
جواب: به هر حال به نظر بنده کسی در این زمینه مثل حضرت علی(ع) نمیشود؛ زیرا انگیزههای افراد در عفو هم مهم است. به هر حال با توجه به شرایط و زمان و موقعیت مسلماً حضرت علی(ع) والاتر است ولی در عین حال شخص پرست نیستیم.