سبد خرید شما خالی است.
سبد خرید شما خالی است.
تحلیلی کوتاه از جنگهای پیامبر(ص)
شخصی در فضای مجازی سؤالی مطرح کرده است که اسلام دائما جنگ کرده تا بگوید باید صلح کرد. این شخص مجموع جنگهای اسلام از صدر تا کنون را آورده است تا بگوید اسلام دین جنگ است. در پایان نیز توصیۀ به تفکر کرده است.
در جواب باید بگویم حرف آخر شما درست است و اگر تفکر کنیم متوجه اشتباه مطالب بیان شده میشویم.
نباید فراموش کنیم که پیامبر(ص) 13 سال در مکه بود و در برابر آزار و اذیتها و شكنجهها و كشتههاي زير شكنجه واکنشی نشان نداده است و حتی مسلمانان را به حبشه فرستاد تا از شکنجه در امان باشند ولی باز مشرکان دست بر نداشتند و میخواستند آن مسلمانان را به مکه بازگردانند که پادشاه حبشه چنین اجازهای نداد.
پس از آن باز شکنجه بر مسلمانان مكه ادامه پیدا کرد و بسياري از مسلمانان باقيمانده به يثرب (مدينه) رفتند. باز شكنجه ادامه يافت تا جایی که حتي نقشۀ قتل پیامبر(ص) را نيز كشيدند و حضرت محمد(ص) هم مجبور شد مكه را ترك كند. تازه مسلمانان مخفيانه و بدون فروش يا بردن اموالشان اكثراً پياده به سوي مدينه ميرفتند. چنين هجرتي از عمق آزار مشركان خبر ميدهد؛ زيرا مسلمانان پياده رفتن حدود 400 كيلومتر در كوير و ارتزاق از آنچه در كوير مييابند يا مردن در بيابان را بر ماندن در زير شكنجههاي مكيان ترجيح دادند.
پس از آن كه مسلمانان به مدينه رفتند، جنگهایی اتفاق افتاد كه همگی کنار مدینه بوده است و تفكر در بارۀ محل وقوع جنگها نشان ميدهد که مشرکان مکه به جنگ مسلمانان رفتهاند یا به صورت نیابتی گروههایی را برای اذیت مسلمانان تحريك كرده يا به مدینه فرستادهاند.
پس جنگها بر علیه پیامبر(ص) و مسلمانان بوده است، نه اينكه آنان جنگ بكنند تا صلح را ندا دهند و البته تفكر در اينكه بعد از چنين هجرت يا فراري باز دشمن ميآيد و مزاحم ميشود، روشن ميسازد كه راه ديگري جز جنگيدن براي مسلمانان وجود نداشته است. در چنين شرايطي مسلمانان محکم ایستادند.
شما براي چنين شرايطي راه ديگري سراغ داريد!! برفرماييد. وقتي سكوت 13 ساله، گذشتن از اموال منقول و غير منقول و فرار مخفيانه به منطقهاي به فاصلۀ 400 كيلومتر، كينۀ مشركان مكه را خاموش نكرد و آنان با لشكري عظيم به پشت مدينه رسيدند و سخن حضرت محمد(ص) – قبل از شروع جنگ بدر، اگر بد يا خوبم از شما جدا شدهام و مرا به ديگران واگذاريد و شما خويشاوندان و هممحليها با من نجنگيد، اگر بر آنان پيروز شدم به نفع شماست و اگر شكست خوردم، بدون دردسر به هدفتان رسيدهايد- را نشنيدند، جز جنگ چه بايد ميكرد كه نكرده است؟
بنابراین اگر در زمان پیامبر(ص) جنگهایی رخ میداده است همگی دفاعی و در شرايط اضطراري بوده است.
تازه این جنگها نسبت به جنگهایی که در بین عربها بوده، بسيار کم است. شما سلسله نسب عربهاي حجاز قحطاني و عدناني و غيره را بررسي كنيد. شجرهنامهها را ببينيد. اكثرشان در جايي منقطع ميشود. يعني در واقع يك گروه گروه ديگر را كاملا نابود ميكند. يعني جنگ با عرب بدو ملازم بوده است.؛ او يا ميكشته يا كشته ميشده است. يعني قبل از پیامبر(ص) وحشیگری مطلق وجود داشت ولی با بعثت پیامبر(ص) مدنیت ایجاد شد. پس این را هم باید ببینید. يعني قبل از آمدن پیامبر(ص) فقط جنگ و غارت بود ولی با آمدن ایشان مدنیت ایجاد شد و قریه به شهر تبدیل شد. پس همه چیز را با هم ببینید. جالب است که پیامبر(ص) حتی برای فتح مکه نیز جنگ نکرد.
به هر حال جنگهای صدر اسلام قبل از فتح مكه، اطراف مدینه بوده نه مکه و این مشرکان مکه بودند که به سمت مدینه آمدند و قصد نابودی مسلمانان را داشتند.
شما اگر جنگی سراغ دارید که پیامبر(ص) کشورگشایی کرده و برای گسترش دینش ابتدائا جنگیده است ما قبول میکنیم ولی حتی یک جنگ نیز به این صورت وجود ندارد.
و اما ممکن است کسی جنگ تبوک را مورد پرسش قرار دهد که پیامبر(ص) لشگری را به سر حدات روم فرستاد و بگويد این دلالت بر جنگ ابتدایی يا جنگ طلب بودن مسلمانان يا تحميل صلح با جنگ دارد.
در این زمینه باید توجه شود که پیامبر(ص) پیوسته نظر دیگران را میشنید و مثلا در جنگ احد نظر جوانان را بر نظر خود ترجيح داد، ولی در قضیۀ تبوک با اینکه در موقع گرما و چیدن محصولات بود پیامبر(ص) اصرار داشت که لشگر را راه بیندازد. در این جنگ پیامبر(ص) به حرف کسی گوش نداد و به حرف کسانی که گفته بودند اجازه بده محصولاتمان را بچینیم ترتیب اثر نداد.
تفكر در این امور روشن ميسازد که این جنگ نیز دفاعی و بسيار ضروري بوده است. اینکه پیامبر(ص) در این مورد مشورت نکرده و همه را به سختی انداخته معلوم میشود که دفاعی و در شرايط حادّي بوده است.
بله ممکن است اكنون شما بگوييد خبرهایی که در مورد هجوم لشكر روميان به پیامبر(ص) در این زمینه رسیده بوده دروغ بوده است ولی يك رهبر نميتواند به احتمال اينكه شايد خبرها دروغ باشد اقدامي نكند؛ زيرا ممکن هم هست خبرها راست باشد. تازه شايد خبرها راست بوده ولی آنچه که دشمنان میخواستند محقق نشده است.
توضيح: خبرهایی وجود داشته که رومیان قصد حمله به کشور اسلام را دارند و غسّانیان آمادۀ حمله بودهاند. در واقع رومیان غسانیان را برای حمله تحریک کرده بودند.
این خبر را تاجران برای پیامبر(ص) ميآوردند و ایشان که توجه تام به امنیت داشت با این حرکت سريع، اجازه نداد آنها حمله کنند.
دقت کنید که این حمله چنان جدی بوده که طبق نقلها مردم مدینه منتظر آن بودند. قرینۀ این مطالب را در کتاب شیوۀ همسرداری پیامبر(ص) آوردهام که عمر میگوید فاصلۀ خانهام تا مسجد النبی زیاد بود و قرار شد من با همسایۀ خودمان یک روز در میان به مسجد برویم ، تا در جريان اخبار باشيم یک روز که همسایۀ ما به مسجد رفته بود هنگام برگشت گفت خبر مهمی دارم. گفتم: آیا غسانیان حمله کردند و او گفت نه پیامبر(ص) زنان خود را طلاق داد.
از اینجا معلوم میشود که احتمال حملۀ غسانیان جدی بوده است. به همین خاطر پیامبر(ص) لشگری به راه انداخت که با آنها مقابله کند اگرچه اتفاقی نیفتاد.
با خواندن آیات سوره توبه میتوان چیزهایی فهمید مثلا در بحث مسجد ضرار که در این سوره آيۀ 107 آمده كه مسجد را ساختند تا پايگاهي براي «من حارب الله و رسوله؛ کسی که با خدا و رسول جنگ کرد» باشد. تفسيرهاي شيعه و سني مصداق را ابوعامر دانستهاند. او كه در سابقهاش به راه انداختن جنگ احزاب بود پس از فتح مكه به طائف و پس از فتح طائف به روم فرار کرد و به منافقان مدینه پیام داد مسجدی بسازند و گفت من نزد پادشاه روم میروم و لشگری برای نابودی اسلام به راه میاندازم ولی در این وسط مرگش فرا رسيد.
شاید واقعا قرار بوده لشگری از روم به سمت مسلمانان بیاید و پیامبر(ص) به همین خاطر لشگر کشی کرده ولی در نهایت با مردن ابوعامر جنگی به راه نیفتاد.
و اما آخرين نكته اين است که چون پیامبر(ص) خودش همانند تمامي عقلاي جهان با عقل خود و با مشورت تصمیم به جنگ يا ساير امور را ميگرفته است يا تصميم میگرفته که در برابر دشمنان چگونه و چه وقت دفاع کند نه اینکه در هر زمینهاي به او وحی شود. پس ایشان به خبرها گوش میداده و طبق آن تصمیم میگرفته است؛ آنگاه ممکن است به پیامبر(ص) این خبر را به دروغ رسانده باشند که رومیان یا غسانیان قرار است حمله کنند و چه بسا این خبر دروغ بوده و او نميدانسته است. ولی به هر حال عاقلانه این بوده که برای دفاع آماده شوند و حرکت کنند. در واقع ممکن است گفته شود پیامبر(ص) در امور عادی طبق علم عادی رفتار میکرده و چه بسا در مواردی اشتباه از آب در آمده باشد.
پس جنگ تبوک نیز با توجه به ادلهای که آورده شد دفاعی بوده است و ما درون دینی و برون دینی این مطلب را ثابت کردیم.
اصلا همینکه پیامبر(ص) و لشگرش تا جاي خاصي رفتند و برگشتند، نه اينكه به شهري حمله كنند، دلالت بر این دارد که براي دفاع رفته و ایشان جنگ طلب نبوده و الا جلوتر میرفت و مناطقی را میگرفت.
و اما جنگهاي حکومتهای بعد از پیامبر(ص) صددرصد مورد تأیید ما نیست. پس اولا ما از جنگها خلفاء دفاعی نميكنيم و ثانیا قرائنی دلالت دارد که حکومت فارس از مرتدان دفاع کرده و همین موجب حملۀ مسلمانان به آنان شده است. در این زمینه مراجعه به کتاب «ورود اسلام به ایران و تأثیراتش در قرون بعد» اثر محمد مسعود نوروزی مناسب است. احمد عابديني 27 /12 /1401