هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
هیچ محصولی در سبد خرید نیست.
به نام خداوند آن مهربانِ مهرگستر
نكات تفسير سوره حجرات 16 فروردین ۱۴۰۲
بسمالله الرحمن الرحیم
با ایهاالذین آمنوا…
گمان میکردم که سوره حجرات سورهای آسان است و در دو هفته میشود آن را تفسیر کرد ولی پس از کمی مطالعه معلوم شد که به این راحتیها نیست و طول میکشد
بعضی از سورهها چند نام دارد مثل حمد که سبع المثانی و فاتحة الکتاب هم گفته میشود ولی سوره حجرات یک اسم دارد.
حال این اسمها را برای سورهها مردم گذاشتهاند یا خداوند؟ آیت الله جوادی آملی نظرش این است که مردم این اسمها را گذاشتهاند ولی بنده میگویم قرآنی که معجزه است و خداوند برای آن ارزش خاصی قائل است و پبامبر (ص) برای هر وسیلهای که داشته اسم خاص میگذاشته است حتی برای ظروف خود اسم میگذاشت، حال سورههای قرآن که اینقدر مهم است و اصلا کار پیامبر در ارتباط با قرآن بوده است، چطور ممکن است که برای سورههای قرآن اسمی انتخاب نکرده باشد؟! البته ممکن است که مردم هم علاوه بر اسمهایی که پیامبر( ص) انتخاب کرده است اسم دیگری را اضافه کرده باشند مثلا مردم دیدهاند سوره حمد در اول کتاب قرآن است فاتحة الکتاب هم گفته باشند و این اسم اضافی است نه اینکه اصلا پبامبر (ص) برای آن اسمی نگذاشته باشد.
سوره حُجُرات فقط همین یک اسم را دارد چون این کلمه در این سوره آمده است و اصلا این کلمه یک بار در قرآن آمده است. این کلمه، کلمۀ عجیبی است چون جمع “حُجرَة، حُجَر” میشود و جمع الجمع آن حُجَرات است ولی اینجا “حُجُرات” است. چرا نمیدانم. شاید همانطوری که شخصیتی کلمهای را به گونۀ خاصی تلفظ کند و دیگران به احترام او همانطور تلفظ میکنند، مثل “زَمزَم” که اصل آن “زُمزُم” است که از ابتدا با فتحه تلفظ شده و همینطور مانده است. شاید حُجُرات نیز همینگونه شده است.
سوره حجرات مدنی است و اواخر عمر شریف پیامبر (ص) در مدینه نازل شده است یعنی در سال نهم هجری که بعد از “سوره مجادله” و قبل از “تحریم” نازل شده است که هرکدام از اینها دارای نکته است.
قرآن در زمان پیامبر( ص) توسط یارانش در چند نسخه نوشته شد و یکی از این نسخهها که روی پوست یا کاغذ نوشته شده بود زیر منبر آن حضرت بود و هر کسی که میخواست به قرآن مراجعه کند و سورهای را مطالعه کند آن را از زیر منبر پیامبر (ص) برداشته و بعد از مطالعه چون سنگین بود آن را سرجای خود نمیگذاشت بلکه روی همه میگذاشت تا اینکه ابوبکر تصمیم گرفت که آنها را مثل تسبیح با نخی به هم متصل کند و سوره ها را طوری مرتب کرد که فاتحة الکتاب را در اول قرار داد و تقریبا از سوره بزرگ به کوچک مرتب کرد.
چون قرآن اِعراب و نقطه نداشت باعث ایجاد قرائتهای متعددی شد و مردم به خصوص فارسها قرآن را کاملا غلط میخواندند یا این که بعضی از افراد موقع نوشتن قرآن بعضی از آیات را فراموش میکردند، این مسائل که پیش آمد عثمان ۸ قرآن مادر درست کرد و آن را به مناطق مختلف فرستاد و همراه با هر نسخه یک قاری فرستاد و حکم کرد که همه مثل همان قاری قرائت کنند و یک نسخه آن در مدینه باقی ماند و بقیه قرآنهای تک جزئی و کوچک را از بین بردند.
نکته بعدی این است که این سوره با اجماع ۱۸ آیه است و اختلافی در آن نیست. چون در تعداد آیات بعضی از سورهها اختلافی است.
نکنه بعدی این که در مجمع البیان هر سوره ای را که بیان کرده است ثواب تلاوت آن را آورده است، بعضی از سورهها را واقعا پیامبر (ص) برای آن ثوابی ذکر کرده است ولی فردی به نام «أبی ابن کعب» وقتی میدیده مردم قرآن نمیخوانند برای این که تشویق به خواندن قران شوند ثوابی از خودش میآورد که معمولا هم از پیامبر (ص) نقل کرده است که بعضى از آنها اصلا با عقل جور در نمیآید مثلا در مورد ثواب سوره “همزه” گفته است که هرکس که این سوره را بخواند به عدد کسانی که به پبامبر تهمت زدهاند به او ثواب میدهند که این معلوم است ساخته ذهن خودش است.
همین که در قرآن آمده است “و رتل القرآن ترتیلا” خودش دلیل بر این است که باید این کتاب خوانده شود و دیگر نیازی به این احادیث جعلی نیست.
این شخص در مورد ثواب خواندن این سوره گفته است که، پیامبر(ص) فرموده است: هرکسی که این سوره را بخواند ده برابر کسانی که خدا را اطاعت کرده و نافرمانی کردهاند به او پاداش داده میشود که این هم از همان احادیث جعلی است.
مجمع البيان یک روایت دیگری از امام صادق نقل کرده است که، هرکسی سوره حجرات را در شب یا روز بخواند از زائران حضرت محمد(ص) است.
و اینکه کجا پبامبر( ص) را زیارت می کند معلوم نیست.خدشه ای که به این حدیث وارد میشود این است که ضرب المثلی است که میگویند حرمت امامزاده را باید متولی آن حفظ کند، حال در این حدیث امام صادق (ع)، پبامبر(ص) را محمد میخواند در حالی که مستحب است رسول الله گفته شود و اگر واقعا این حدیث از امام صادق (ع) بود باید رسول الله میگفت و لفظ محمد را به کار نمی برد.
نکته بعد این است که معمولا مجمع البیان بین سورهها ربطی قائل است. ولی باید گفت این سورهها کنار هم بودنشان معجزه نیست و همان طور که گفته شد این کاری بوده که ابی بکر کرده تا شیرازه آن از هم نپاشد.
حال مجمع البيان آمده و ارتباطی بین سوره ها قرار داده است که سوره قبل از حجرات که سوره فتح است و آخرین آیه آن هم”محمدرسول الله الذین معه…” ایشان میگوید ربط این دو سوره با هم این است که سوره فتح در رابطه با پبامبر( ص) تمام میشود وسوره حجرات با الفاظی در رابطه با پبامبر (ص) آغاز شده است.
سؤال: چرا قرآن به ترتیب نزول نوشته نشد؟
پاسخ: قرآن به ترتیب نزول نوشته نشد، چون که بعضی از سورهها کامل نشده، رها میشد و سوره دیگری نازل میشد و بعد دوباره آیاتی از سوره قبلی نازل میشد اگر قرار بود به ترتیب نزول نوشته شود دیگر قرآن به این شکل فعلی نبود بلکه مثل یک کتاب سفرنامه بود.
اشکالاتی در اینجا پیش میآید البته این مطلب مربوط به من است:
قرآن دارای عرضههای مختلف است که علاوه بر نزول، سالی یک مرتبه هم قرآن بر پیامبر (ص) عرضه شده است یعنی آیاتی که در آن سال بر پیامبر (ص) نازل شده است یک مرتبه هم در آن سال برایشان عرضه میشده است یا شاید هم کل قرآن عرضه میشده از اول بعثت، پس یک نزول قرآن داریم و یک عرضه البته روایات عرضه قرآن در کتاب های اهل سنت است و در کتابهای ما وجود ندارد.
سال آخر دو بار قرآن بر پیامبر(ص) عرضه شد. وقتی قرآن سال آخر دو بار بر آن حضرت عرضه شد ایشان فرمودند که من امسال از دنیا میروم چون قبلا در ماه رمضان عرضه میشده ولی الآن قبل از آن عرضه شده است در حالی که تا ماه رمضان هنوز چند ماهی باقیمانده است.
باز هم تاکید میکنم این مطالبی که الآن گفته میشود مربوط به من است که اگر کسی خواست تکفیر کند یا ناسزایی بگوید به من بگوید.
به نظر بنده عرضه قرآن یعنی ویراستاری قرآن توسط خداوند، در طول سال آیاتی نازل میشده است که ممکن بود کلماتی کم یا زیاد داشته باشد و طوری نازل میشده که مردم بفهمند جریان چیست و آخر سال همانها ویراستاری شده، عرضه میشده چون قرار بود ماندگار شود. ممکن بود کلماتی کم یا زیاد شود یا اصلا کلمه تغییر کند، که مردم از پیامبر ( ص ) آخرین نسخه قرآن را میگرفتهاند و آن را حفظ می کردند.
نکنه دیگری این است که روایات زیادی است که دلالت براین دارند که قرآن تحریف شده است و علامه مجلسی میگوید که روایات تحریف متواتر است و ادعای تواترش درست هم هست ولی توجیهی دارد و آن اینکه یکسری این روایات میگوید قرآن «نزل هکذا؛ قرآن اینگونه نازل شد» و ما در قرآن که جستجو می کنیم میبینیم اینگونه نیست یا کلمه اضافه شده یا کم شده یا کلمه عوض شده است.
حال حرف من این است هم روایاتی که میگوید قرآن نزل هكذا درست است و هم روایات عرضه درست است اما ادعای تحریف درست نیست و قرآن تحریف نشده است.
قرآن آنطوری که گفته شده نازل شده است و این درست است اما بعداً در عرضه یک طوری دیگر شده است و ماحصل آن این قرآنی است که در دست ماست و تحریف نشده است.
پرسش: این همان نسخ نیست؟
پاسخ: خیر. این با ناسخ ومنسوخ فرق دارد، لفظ آیه ناسخ در قرآن موجود هست ولی بعدأ با آمدن آیۀ دیگری حکمش منسوخ شده و هر دو آیه در قرآن هست. ولی در اینجا من میگویم یک آیه از قرآن طوری نازل شده و بعدا آن تکمیل شده وعرضه شده و آن آیه ای که در قرآن فعلی موجود است آن آیه عرضه شده است و در واقع قرآن نازل شده، توسط خدا ویراستاری شده است، پس روایاتی که علامه مجلسی آورده که دلالت بر تحریف قرآن دارد و متواتر هم هست،باید گفت بر تحریف متواتر نیست بلکه بر نزول به گونۀ دیگرْمتواتر است.
پس هم میشود آن روایات را قبول کرد و هم اینکه بگوئیم قرآن تحریف نشده است.
پرسش: به جای ویراستاری میتوان از لفظ مقابله استفاده کرد؟
پاسخ: خیر. این با مقابله فرق دارد و باید گفت ویراستاری است و البته هم نزول و هم ویراستاری شده، هر دو مورد نیاز بوده است؛ اولی برای زمان نزول و دومی برای زمانهای بعدی.
البته این فقط نظر من است و تا کنون کسی چنین نظری نداده است.
براي دريافت فايلهاي صوتي استاد عابديني اينجا كليك كنيد.