تفسير آيه 1 سوره حجرات تاريخ 19 فروردين 1402

تفسير آيه 1 سوره حجرات تاريخ 19 فروردين 1402

به نام خداوند آن مهربانِ مهر گستر
نكات تفسیر آيه 1 سوره حجرات 19 فررودین ۱۴۰۲
این جلسه هم در ادامه جلسه قبل بحث مقدماتی تفسیر این سوره است.
جلسه قبل بحثی شد که مجمل ماند و فکر می کنم که در این جلسه هم باید مقداری توضیح داده شود تا شبهات پیرامون آن برطرف شود.
مقدمه: خبر متواتر خبری است که اینقدر از افراد مختلف نقل شده که احتمال اینکه این خبر دروغ باشد داده نمی‌شود متلا در مورد وجود کشور آمریکا کسی الآن شبهه‌ای ندارد چون افراد بسیاری از وجود چنین کشوری خبر داده‌اند و نمی‌شود گفت که به این افراد پول داده شده تا وجود این کشور را به دروغ تأئید کنند، پس خبر متواتر یقینی است و کسی نمی‌تواند آن را تکذیب کند و مطابق با واقع است.
براي ما هم دو دسته خبر را متواتر گفته‌اند، یک دسته از آنها روایاتی است که دلالت بر وجود امامان شیعه دارد و دلالت دارد بر اینکه این بزرگواران جانشینان بر حق پیامبر (ص) هستند.
دسته دیگر اخباری هستند که متواتر هستند که دلالت بر تحريف قرآن دارد و نظر علامه مجلسی هم همین است و اعتقاد دارد بر اینکه قرآن تحریف شده است و همچنین ميرزاي نوری هم کتابی در این زمینه نوشته به نام فصل الخطاب فی تحریف الکتاب.
از طرفی دیگر یقین دیگری وجود دارد و آن این است که قرآنی که دست ماست تحریف نشده و کلام خداست و یقینی است، پس ما سر در گم بین دو یقین مانده‌ایم و نمی‌دانیم بالاخره قرآن تحریف شده است یا خیر؟ و این مشکلی است که باید حل شود.
بنده راه حلی گفتم و فکر می‌کنم که اگر دنبال شود می‌تواند این مشکل را حل کند و آن این است که روایات تحریف را می‌شود تأویل و توجیه کرد توجیهی که کسانی که قائل به تحریف قرآن هستند اگر آن را گوش کنند قبول می‌کنند.
بیان راه حل و نظر اینجانب: روایات تحریف را نمی‌شود تکذیب کرد چون تعدادشان واقعا زياد است؛ ولي قابل توجيه هستند. از جمله در بارۀ بسياري از آنها مي‌توانيم بگوئیمك همانطور كه اين روايات مي‌گويند ابتدا قرآن نازل شده است، اما پس از مدتي همان آيات از سوي خدا ويراستاري شده است و بر پيامبر عرضه شده است. در واقع رواياتي كه مي‌گويد قرآن اين چنين نازل شده است را قبول مي‌كنيم و می گوئیم پس از مدتي از نزول مثلا در ماه رمضان همان سال همان‌هایی که بر پیامبر (می) نازل شده است بر ایشان عرضه شده است. یعنی خداوند قرآن را ویراستاری کرده و بر پیامبر( ص) عرضه کرده است و در خبرهايي پیامبر سال آخر عمر خود فرموده: امسال دو مرتبه قرآن بر من عرضه شده است پس مرگ من نزدیک است.
مثلا ما کتابی را به ویر استار می‌دهیم و او می‌گوید من هر ۱۰۰ صفحه را که ویراستاری کردم تحویل می دهم اما در مرتبه آخر به جای ۱۰۰ صفحه ۵۰ صفحه تحویل می دهد، معلوم است که کتاب تمام شده است چون اگر چیزی دیگر از کتاب باقی مانده بود ویراستار مثل بقیه وقتها صد صفحه تحویل می داد؛ قرآن هم همین‌گونه است همینطور که در سال آخر عمر پیامبر (ص) دو مرتبه عرضه شده است معلوم است که دیگر چیزی از کتاب باقی نمانده است.
پس قرآن یک نزول ابتدايي دارد كه در آن ممکن است در آیه‌ای كلمۀ «فی علی» یا «فی ابی بکر» يا «في‌مكه» و… موجود باشد و بعد از مدتي خود خداوند این اسم اشخاص و مکان‌ها را حذف را کرده است چون به درد آیندگان نمی‌خورد و خداوند می‌خواسته این کتاب برای آینده‌گان باقی بماند. به اصطلاح قرآن را ویراستاری کرده و بر پبامبر(ص) عرضه کرده است و فایده این کار این است که قرآن در زمان نزول ابهامی نداشته باشد و همه آن را بفهمند ولی الآن می‌بینیم که این کتاب برای ما ابهامات زیادی دارد كه خودش داراي مصلحت است.
من برای فهم بیشتر این موضوع مثالی می‌زنم که البته این فقط یک مثال است.
من وقتی کتاب معبد ایمان را نوشتم چون شامل مطالب سیاسی هم بود با چاپ آن دچار مشکل شدم و نتوانستم برای چاپش مجوز بگیرم تا اینکه یک نفر به من گفت اگر میخواهی کتابت ماندگار شود مطالب سیاسی آن را حذف کن و من هم همین کار را کردم و کتاب چاپ شد.
قرآن هم همین‌گونه است مطالبی که مربوط به همان زمان بوده است مثل اسم اشخاص و برای آینده‌گان فایده‌ای نداشته است، خداوند در ویراستاری آنها را حذف کرده و تحویل پیامبر (ص) داده است برای اینکه آینده گان هم بتواند از آن استفاده کنند و این کتابی ماندگار باشد.
پس با این نظر می‌توان گفت روایاتی که دلالت بر این دارد که قرآن اینگونه نازل شده است درست است چون این روایات دلالت ندارد بر اینکه قرآنی که الآن در دست ماست همان قرآن نازل شده است و از طرف دیگر روایات دیگری هم هست که دلالت دارد بر اینکه همین قرآن موجود مورد تأئید ائمه علیهم السلام بوده است و این قرآن حجت است. پس این قرآن که در دست ما است همان معجزه پیامبر(ص) است و براي ما حجت است.

می‌توان برای تحقیق بیشتر کتاب آقای نوری و کتاب‌هاي تفسير روايي نظير نورالثقلین و برهان را مطاله کرد و آیاتي كه مي‌گويد قرآن اين چنين نازل شده است، را پیدا کرد و با قرآن فعلی مقایسه کرد. اهل تحقيق شروع كنند.
سؤال: آیا می‌توان گفت قرآن نازل شده از قرآن عرضه شده حتما کمتر است و خداوند فقط از قرآن نازل شده کلماتی را حذف کرده است؟
جواب: خیر ممکن است در جاهایی خداوند از قرآن نازل شده کلماتی را حذف کرده و در جاهایی دیگر کلماتی را اضافه کرده باشد پس همان لفظ ویراستاری را در مورد قرآن عرضه شده به کار ببریم بهتر است و اصلا هر سال قرآن عرضه می شد تا جلوی تحریف گرفته شود.
سؤال: لفظ عرضه را شما از کجاآورده‌اید؟
روایات عرضه را اهل سنت نقل کرده‌اند و روایات ما آنها را تکذیب نمی‌کند. بعضی از مواقع روایاتی از اهل سنت نقل شده که روایات شیعه آنها را تکذیب کرده است اما این روایات عرضه را هیچ کدام از روایات شیعه تکذیب نکرده است به خصوص روایت آخری که پیامبر( ص) فرمودند امسال قرآن دو مرتبه بر من عرضه شده است و امسال سال آخر عمر من است.
به قول آیت الله بروجردی که آیت الله منتظری آن را نقل و تائید کرده است و من هم آن را قبول دارم و حرف درستی است این است که اصل، روایات اهل سنت است روایات شیعه حاشیه بر آنها است چون در جامعه فقه اهل سنت حاکم بوده است و ائمه علیهم‌السلام هر کدام از فتاوای آنها را قبول نداشته‌اند بر آن حاشیه میزده‌اند.
آیت الله بروجردی و آیت الله منتظری معتقدند کسی که می خواهد فقیه شود باید روایات اهل سنت را هم دقیق بخواند تا بتواند روایات ائمه را بفهمد چون روایات ائمه تعریضی بر روایات اهل سنت است و اگر روایات آنان را ندانیم نمی توانیم منظور ائمه علیهم السلام را متوجه شویم.
پس روایات عرضه را اهل سنت دارند و ما ضد آن را از ائمه علیهم السلام نداریم و معلوم است که آنان هم عرضه را قبول دارند وگرنه حاشيه مي‌زدند.
پس با این توضیحی که دادیم به راحتی می‌توانیم روایات تحریف را توجیه کنیم.
سؤال: روایاتی وجود دارد که دلالت دارد بر این قرآن هفده هزار آیه داشته و مقداری زيادي از آن از بین رفته است یا با این توجیه شما توسط خداوند ویراستاری شده و حذف شده تا رسیده به این تعداد از آیاتی که الآن در دست ماست. حال می توان این اعتراض را به خداوند وارد کرد که تو چه خدایی هستی که اینقدر از آیاتی که خودت نازل کردی را حذف کردی؟ آیا این کار بیهوده ای نبوده است؟
جواب: باید توضیح بیشتر در مورد تواتر بدهم. تواتر سه گونه است یا تواتر لفظی است یا معنوی یا اجمالی.
تواتر لفظی یعنی اینکه پیامبر (ص) سخنی را فرموده است و عین آن سخن از زمان ایشان به طور متواتر نقل شده تا به دست ما رسیده است، مثل اكثر الفاظ قرآن.
تواتر معنوی به این معنا است که عین لفظ به ما نرسیده بلکه حدود و معنای آن به دست ما رسیده است.
مثل «من کنت مولاه فعلي مولاه» يا «فهذا علي مولاه» يا «فعلي وليه» اين تواتر معنوي است. الفاظ قرآن بيشترش با تواتر لفظي به ما رسيده است و موارد اختلاف قرائت به نحو تواتر معنوي به ما رسيده است.
یک نوع تواتر هم هست به نام تواتر اجمالی، مثل شجاعت حضرت علی که از شجاعت ایشان مطالبی را در جنگ احزاب یا احد و یا… نقل می کنند که همه آنها خبر واحد است، ولی مجموع تاریخ جنگهاي صدر اسلام را که بخوانیم می‌فهمیم که اجمالا حضرت علی (ع) از ساير صحابه شجاع‌تر بوده است یا اینکه ایشان شجاعترين افراد آن زمان بوده است اما آیا قضاياي حضرت علي(ع) در قصه بدر یا احد و یا احزاب يقيني است؟ معلوم نیست اما کسی هم از ترسو بردن آن حضرت حرفی نزده است. پس اجملا به شجاعت حضرت علی (ع) پی می‌بریم.
حال کسانی که می‌گویند قرآن تحریف شده نظرشان این است این روایات تواتر اجمالی دارد بر اینکه قرآن تحریف شده است. تعداد زیادی از این روایات مضمونش این است که می‌گوید قرآن این گونه نازل شده است ولی در قرآن اینگونه كه آن روايات مي‌گويند نیست.تعداد دیگری از این روایات دلالت دارد بر این که تعداد زیادی از آیات را گاو يا بز خورده یا به نحوی از بین رفته است.
تعداد دیگری هم روایاتی است که دلالت دارد بر اینکه مثلا آیات رجم در قرآن بوده است ولی حذف شده یا آیات دیگر.

همه اینها با هم تواتر اجمالی دارد بر اینکه قرآن تحریف شده است، حال با توضیحاتی که در مورد نزول و عرضه داده شد دسته اول که روایات زیادی هم هست از دور خارج شده و علم اجمالي بر تحريف منحل مي‌شود به علم تفصيلي و شك بدوي. يعني دسته دیگري كه باقی می ماند تعدادشان زیاد نیست و بنابراین این دسته روایات که دلالت بر تحریف قرآن دارد از تواتر خارج می‌شود و خبر واحد ظن‌آور در اين موارد قابل اعتنا نیست پس با این توضیحات تواتر از بین می‌رود و روایاتی که دلالت دارد بر اینکه تعدادی از آیات قرآن حذف شده است دیگر قابل اعتنا نیست چون خبر واحد است و در مقابل يقين به حجيت قرآن، قابل اعتنا نیست.
پس با توضیحات داده شده می توان این روایات را توجیه کرد و دیگر ادعای علامه مجلسى و محدث نوری که قرآن را تحریف شده می‌دانند قابل اعتنا نیست.
سوال: شاید در تأئید صحبت‌های شما بتوان گفت که در دانشگاه استاد اول ترم که درس را شروع می‌کند مطالبی را ارائه می‌دهد اما در پایان ترم وقتی جزوه‌ای را ارائه می‌دهند خیلی مطالبش عوض شده است.
جواب: شاید این تعبیر تا حدودی درست باشد، ولی درسهاي كلاس تكرار مكررات است ولي قرآن اولی و نازل شده تکرار مکررات نبوده است بلكه فقط براي بقاء، ويراستاري الهي مي‌خواسته است.

شروع تفسیر سوره حجرات
قبلآ در سوره‌های دیگر بسم الله… را تفسیر کرده‌ام.
قبلا بسم الله الرحمن الرحيم به نام خداوند رحمتگر مهربان معنی شده، وقتی ترجمه قرآن محقق ارجمند آقای کوشا چاپ شد و من نقدهای وارد بر آن را شنيدم یکی از نقدها این بود که الرحمن اسم عَلَم و خاص است و نمی‌توان اسم علم را ترجمه کرد و گفت مثلا مهربان چون در این صورت غیر عَلَم میشود. اگر هم بخواهیم همان الرحمن الرحیم را در ترجمه بیاوریم کار بیهوده‌ای است و دیگر به آن ترجمه گفته نمی‌شود.
یادم است خاطره‌ای را از مرحوم آيت الله ارباب جناب آقای سيد محمود حسینی برای من نقل می‌کرد که تعدادی از افراد نزد آن مرحوم رفتند و گفتند که بچه‌های ما می‌گویند چرا باید نماز را عربی خواند در حالی که معنی آن را نمی‌فهمیم و ما می‌خواهیم نماز خود را به فارسی بخوانیم که بدانیم چه می‌گوئیم.
مرحوم ارباب گفت بچه‌ها را بیاورید.
وقتی بچه‌هابه حضور ایشان رسیده بودند به جوانان گفته بود اتفاقا این ایده جالبی است و من هم می‌خواهم چنین کاری کنم ولی اول باید نماز را ترجمه کرد تا بتوانیم فارسی بخوانیم.
بعد از آنها خواسته بود بسم الله … را ترجمه کنند و آنها گفته بودند مثلا به نام خداوند مهربان مهرگستر.
ایشان در جواب آنها گفته بود الرحمن اسم علم و اسم خاص است و شما چگونه اسم علم و اسم خاص را ترجمه می‌کنید؟! مهربان اسم عام است نه خاص.
اگر هم بخواهید همان الرحمن و الرحیم را بیاورید این دیگر نماز فارسی نیست.
این اشکالی است که به همۀ ترجمه‌هاي قرآن وارد است.
اما به ذهن من اینگونه می‌آید که برای این که این مشکل پیش نیاید به این صورت ترجمه کنیم:
به نام خدا، آن مهربان که مهرگستر است. «الرحیم» عَلَم نیست و می‌تواند صفت الله یا صفت الرحمن باشد.
سؤال: آیا می توان گفت «مهربانی که مهرگستر است»؟
جواب: اگر بگوئیم «مهربانی که مهرگستر است» چون به آخر مهربان “ى” اضافه شده نکره شده است و از حالت اسم خاص بودن و عَلَم بودن خارج شده است.
سؤال: آیا می‌توان ضمیر “او” به کاربرد و بگوییم به نام خداوند، او که مهربانِ مهرگستر است؟
جواب: بله این ترجمه هم صحیح است و اگر اینگونه ترجمه کردیم، مهرگستر فقط به الرحمن می‌خورد.

آیه اول
یا ایهاالذین آمنوا…
این لفظ پنج مرتبه در این سوره به کار رفته است. حال چگونه آن را ترجمه کنیم؟
اگر بگوییم «ای کسانی که ایمان آورده‌اید» این ترجمه‌ی «یا ایهاالذین آمنتم» است چون «آمنوا» غایب است؛ يعنی ایمان آورده‌اند و از طرف دیگر اگر بخواهیم این عبارت را به صورت غايب ترجمه کنیم با منادا نمي‌سازد منادی باید مخاطب باشد نه غایب؛ پس اشکال دیگری پیش می‌آید که “یا” محضوص مخاطب است و آمنوا غایب است.

به ذهن بنده آمده با توجه به قرائنی که هست بايد آن را «اي مسلمانان» ترجمه كرد. الذین آمنوا یک حزب بوده‌اند همانگونه که الذین هادوا یک حزب بوده است و این حزب در مدینه به وجود آمده است. یا ایهاالذین آمنوا یعنی ای مسلمانان که با یا ایها المومنین فرق دارد پس این حزب شامل افرادی می‌شود که به خدا اعتقاد دارند و به رسالت پیامبر(ص) شهادت داده‌اند و افراد این حزب شامل تمام مسلمانان می‌شود چه کسی باشد مثل حضرت علی (ع) که اولین مسلمان بود یا کسى که تازه مسلمان شده بود مثل ابو هُریرة. البته حضرت علی مشمول خطاب المومنون یا المجاهدون هم می‌شود. پس یا ایهاالذین آمنوا را من در تفسيرم به ای مسلمانان معنی کرده‌ام و دلایلی آورده‌ام که مشرکین، مسیحیان و یهودیان همه به مسلمانان میگفته‌اند یا ایهاالذین آمنوا، مثل اینکه الآن ما به گروهی حزب الله می‌گوییم و البته معلوم نیست همه حزب الهی‌ها افرادی خوب باشند بعضی از آنها حزب الشیطان هستند، مسلمانان هم همینطور است عده ای از آنها ممکن است حتی بویی از اسلام هم نبرده باشند

براي دريافت فايل‌هاي صوتي استاد عابديني اينجا كليك كنيد.

برچسب ها


0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات
چون بازاندیشی روشی دائمی است سزاوار است نوشته ها و سخنرانی های این سایت نظر قطعی و نهایی قلمداد نشود.