تفسير سوره انعام التفات در آيات 127 تا 129

تفسير سوره انعام التفات در آيات 127 تا 129

پاسخ به پرسشها و التفات در آيۀ ۱۲۹ سوره انعام
وَكَذَٰلِكَ نُوَلِّي بَعْضَ الظَّالِمِينَ بَعْضًا بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ
سؤال: وقتي‌که پیوسته ظالمان حاکم هستند و وقتی که همیشه حکومت دست ظالمان است دیگر زندگی در چنین محیطي چه ارزشی دارد؟
جواب: گفته شد این کلیت ندارد که تمامی کسانی که حاکم هستند ظلم می‌کنند، بلکه از آيه فهمیده می‌شود كه ار كسي ظلم كرد ظالم ديگري بر او مسلط مي‌شود. پس مواظب باشید ظلم نکنید که اگر ظلم کردید آخرین نفر نخواهید بود و کسی دیگر پیدا می‌شود که به تو ظلم کند. پس نظام زندگي را بر عدل قرار بدهید.
عیسی به رهی دید یکی کشته فتاده
حیران شدو بگرفت به دندان سر انگشت
گفتا که: که‌را کشتی تا کشته شدی زار؟
تا باز که او را بکشد آنکه تو را کشت؟
سؤال: امروزه جوانان سؤال می‌پرسند که اصلا چرا خلق شدیم که اینقدر سختی بکشیم و با کوچکترین گناه هم جهنم برویم؟
جواب: آمده‌ايم كه رشد كنيم و متكامل شويم. افراد باید خودشان را متکامل کنند و ظلم نكنند و خودشان را قاطی با ظلم و جور نکنند. وقتي ضعیف النفس نباشند ظلم نمي‌كنند و با ظلم ظالمان به خودکشی فكر نمي‌کنند. اگر روح را پرورش دهیم هر چه ظالمان مسلط شوند بر افراد، بر روح شخص خوب که دارای کمالاتی است مسلط نمي‌شوند.
صحنۀ كربلا صحنۀ تسلط كامل ظالمان بود، ولي چون ياران امام حسين روح قويي داشتند آن صحنه‌ها را زيبا مي‌ديدند. حضرت زینب فرمود: جز زیبایی ندیدم، آنچه از ناحیه خداوند بود جز زیبایی نبود و آنچه از ناحیه افراد بود که ظلم بود، به روح افراد نمي‌رسيد. روح حضرت زینب آنقدر بالا بود که آسیبی ندید. بله ظالمان فقط به جسم حضرت می توانند صدمه بزنند یا امام هادی عليه‌السلام را دعوت کردند به سامراء ولی جایی برای امام مهیا نکردند و امام به کاروانسرايي رفتند، یکی از اصحاب امام را دید و ناراحت شد از حال امام که در کاروانسرای گدایان هست و شروع کرد به گریه کردن اما امام فرمود من اينجا ناراحت نیستم. بله چون امام کمالات و روح بلندی دارد اصلا ناراحت نيستند که فقرا در کنار ایشان هستند.
نتیجه اینکه تلاش کنیم خودمان را بالا ببریم اما اینکه بخواهیم جامعه را عدل محض کنیم امکان پذیر نیست، وظیفه ما شيعيان امر بمعروف و نهی از منکر است و دنبال این نباشید که جایگزین ظالم شوید که احتمال دارد خود شما هم ظالم شوید.
ائمه ما امر به معروف و نهي از منكر كردند ولي وارد حکومت نشدند و همراه با ظالم هم نشدند که مؤید آن ها شوند.
الگوهای ما مثل امام حسین، هر چه سختی بر آن‌ها بیشتر می‌شد نه تسلیم می‌شدند و نه به فکر خودکشی مي‌افتادند و سختي‌ها را از باب امتحان می‌دانند و روح قوی دارند.
بله. اگر روح ضعیف شد همه چیز را مانع خود می‌داند. پیامبر اکرم درحالیکه همه مردم در ابتدا غیر از حضرت علی علیه‌السلام و حضرت خدیجه سلام الله علیها مخالف او بودند، هیچ وقت از هدف خود دست بر نداشت.
پس باید مثل آن ها شویم و گرفتاری ها را از این باب ببینیم که امتحان الهی است.
مثلآ نقل می‌شود: کسانی که می‌خواهند گواهینامه پایه یک بگیرند، موتور ماشین خرابی را جلوی او می‌گذارند برای تعمیر و شروع به تعمیر موتور می‌کند بدون اینکه عصبانی شود چون شخص می‌داند که این یک امتحان است و از این دید نگاه می‌کند لذا ناراحت نمی‌شود، این دنیا را هم از این دید ببینید و صبر کنید و پیوسته عقل را به کار بگیرید برای اینکه به بالا بروید.
باز روشن شود كه مشکل با مُردن ظالم حل نمی‌شود؛ زيرا ظالم ديگري به جايش مي‌نشيند. مشكل تنها با روح بلند شما حل می‌شود.
نکته: در آیه 129 مي‌فرماید: وَكَذَٰلِكَ نُوَلِّي بَعْضَ الظَّالِمِينَ بَعْضًا بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ
اما در آیه ۱۲۷ می‌فرماید:لَهُمْ دَارُ السَّلَامِ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَهُوَ وَلِيُّهُمْ بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ
آیه ۱۲۶ یکسبون دارد و آیه ۱۲۷ یعملون.
سؤال: آیا عمل با فعل فرق دارد؟
جواب: عمل تبدیل و ایجاد اثر در چیز دیگر و همراه با توجه است اما فعل یعنی ایجاد و نیاز به توجه فاعل هم ندارد.
فرق عمل و صُنع چیست؟
صنع چیزهای صنعتی و مصنوعی را می‌گویند و صنع اول علم و نقشه را داشتن و سپس انجام دادن است مثل نجار برخلاف تاجر که اول انجام می‌دهد تا بعدا سود ببرد.
اما در آیه 129 و ۱۲۷ کسب و عمل بکار رفته است، به نظر می آید عمل براي کار خوب بکار می‌رود و کسب در مورد کار بد.
توضیح مطلب جلسه قبل در مورد تفاوتِ ربِ هر کس با دیگری که گفته شد خداوند واحد است ولی درک ما و دريافتِ ما متفاوت است و مسئله را شبیه به نور و بهره از آن گرفتیم.
خداوند از یک جنبه مثل نور است كه او اصل است و ما پرتو و از یک جهت مثل نور نیست چون خداوند عالم و قدیر و حکیم و حی است برخلاف نور که نه عقل دارد و نه شعور. پس نتیجه این مي‌شود که هر چه بهتر شویم، خداوند عنايت بیشتري به ما می‌كند. برخلاف نور که مقدار تابش او به ما فقط بستگی به مکان من دارد. بله چون خداوند علیم و حکیم و… است، هرچه به سوي او بروم او بيشتر به سويم مي‌آيد. در حالي‌كه نور ثابت است و تشبیه به نور از باب مثال بود(المثال یُقرّب من جهة و یُبعد من جهاتٍ). شايد تشبیه کردن مسئله به معلم که توجه او به شاگردی که سؤال بیشتر می‌پرسد یا نقاشی بهتری می‌کشد، بهتر باشد؛ زيرا معلم به همۀ بچه‌ها توجه يكسان داردولي آن كه نقاشي بهتري مي‌كشد كمك بيشتري مي‌خواهد و معلم آن كمك را از او دريغ نمي‌كند.
پیامبر اکرم و امام حسین خیلی توجه خداوند را به خود جلب می‌کنند چون کار بیشتری می‌کنند، معلم هم شاگرد ضعیف دارد و هم شاگرد قوی اما شاگرد قوي بيشتر توجه معلم را به خود جلب مي‌كند و در نتيجه عنايت او به شاگرد قوی بیشتر است.
پس بینیم چقدر کار خوب می‌کنیم تا خداوند را در کنار خود بیشتر داشته باشیم.

برچسب ها


0 0 رای ها
رأی دهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده تمام نظرات
چون بازاندیشی روشی دائمی است سزاوار است نوشته ها و سخنرانی های این سایت نظر قطعی و نهایی قلمداد نشود.